پلیس نابینا و فاتح قله کلیمانجارو:

جانبازی که دوچشم و دو دستش را به آسمان بخشید

دنیا با تمام فصل‌هایش، با همه فراز و فرودش، در تو جریان دارد و نبود رنگ و نور، نمی‌تواند بین تو و کائنات، حصار بکشد. دیدن یا ندیدن؛ مسئله نیست!
کد خبر: ۵۲۵
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۷:۴۴ - 17June 2013

جانبازی که دوچشم و دو دستش را به آسمان بخشید

به گزارش خبرنگار دفاع مقدس، نام کوچکم خسرو و فامیلیام سلیمینیا است در سال 1345 در شهر شعر و ادب (تبریز) به دنیا آمدم. علاقهام به ورزش در دوران نوجوانی باعث شد من به سمت دو و میدانی بروم و اغلب مقامهای اول، دوم و سومی را کسب کنم. به خاطر علاقه زیادی که به نظام و دفاع از میهنم داشتم درسال 64 جذب ژاندارمری و نیروی پلیس شدم پس از آن حدود دو سال بود که به عنوان تخریبچی درغرب بانه اعزام و مشغول به فعالیت شدم که در اثر انفجار مین دو دست و دو چشم خود را به میهنم تقدیم کردم.

زمانی که فعالیتم را در نظام ، نیروی پلیس ودفاع از میهنم شروع کردم خود را برای هروضعیتی آماده کرده بودم و میدانستم که احتمال هر آسیب و مجروحیتی وجود دارد خصوصا در حوزه کاری من که احتمال هر اتفاقی وجود داشت.

علیرغم اینکه یک جانباز 70 درصد هستم اما با تمام تلاش به دنبال تواناییها و علایقم از جمله ورزش، رفتم. با توکل به خدا انرژی غیر قابل وصفی بر من مستولی شد که من را مصرکرد تا به سمت قلههای افتخار قدم بردارم.

طی چند سالی که گذشت با تمرینات ورزشی که انجام میدادم روحیهام ارتقاء پیدا کرد اما در سال68 با ازدواج با دختری پاک و مومنه که سرآغاز موفقیتهای من بود فعالیتهای اصلی من در عرصه ورزش حرفهای شروع شد.

 

از سال 68 تا 81 به مدت 14 سال به صورت متوالی افتخاراتی را در عرصه دو و میدانی کسب کردم و نیز به قلههای مرتفع ایران و جهان صعود کردم به طوری که در رشته دو و میدانی 5 هزار متر نابینایان مقام اول کشوری، 14 بار به قله سهند در تبریز با 370 متر ارتفاع، دو بار قله تفتان در زاهدان، دو بار قله دماوند در تهران، چهار بار قله سبلان در اردبیل و در نهایت با تیم منتخب جانبازان در سال 84 به قله کلیمانجارو که به بام آفریقا مشهور است و نزدیک به 6 هزار متر ارتفاع دارد، صعود کردم.

از آن سال(81) به بعد دو و میدانی را به صورت تفریحی اما دوچرخهسواری را به صورت حرفهای ادامه دادم به طوری که موفق شدم در سال 84 مقام سوم یک کیلومتر تایم تریل، در سال 85 مقام اول 50 کیلومتر جاده را با دریافت مدال طلا، و در سال 86 مقام اول 10 کیلومتری تیمی را کسب کنم.

من در حال حاضر رئیس هیئت ورزش نابینایان استان تبریز هستم و کوهنوردی و دوچرخهسواری را با هم کار میکنم.

نزدیک به 30 سال است که ورزش میکنم و بیشترین دلیل سلامتی و افزایش روحیه من فعالیت در این زمینه است، زمانی که بینایی و دست داشتم احساس میکردم کارآیی لازم را ندارم ولی الان با تشویق همسر، خانواده و دوستانم با این شرایط جسمی و فیزیکی احساس میکنم توانایی من بیشتر از قبل شده است.

ما دو سال است که به اتفاق جانبازان استان که یک تیم 10 نفره تشکیل دادیم برای زیارت و حضور در مرقد امام(ره) پنج روزه این مسافت را از تبریز طی میکنیم که با این کار هم با آرمانهای امام(ره) تجدید بیعت میکنیم و هم برای افزایش روحیه ما موثر است. لازم میدانم در اینجا از مسئولان نیروی انتظامی خصوصا بنیاد امور ایثارگران نیروی انتظامی که سال گذشته ما را برای زیارت به مشهد مقدس اعزام کردند، تشکر کنم. خیلی خوب بود که همه خانوادههای جانبازان در یک سفر با هم همراه بودیم و خاطرات گذشته را با دیگر همسفران و عزیزان تازه کردیم امیدوارم از این مسافرتها و زیارتها در آینده باز هم مهیا شود.

توصیه من به همه نابینایان این است که با یک جا نشستن و سکوت کردن نمیشود زندگی را ادامه داد ما هم مثل دیگران و حتی فعالتر از آنها باید در جامعه حضورخود را پررنگ کنیم. روشندلان، اگرچه از نعمت بینایی محرومند و دیده بر این دنیای فانی و زودگذر ندارند، اما در دل و جان خود، دنیایی دارند با طراوت و بس زیبا که شور و نشاط زندگی را در جویبار احساس آنها میتوان یافت. شور و نشاط و عشق به زندگی را در روشندلانی میتوان یافت که با وجود نابینایی، صبروهمت و تلاش را شرمنده خود میسازند و با توکل به ذات مقدس حق، سرافرازانه از پلههای ترقی بالا میروند.

نظر شما
پربیننده ها