گروه استانهای دفاعپرس - حدیثه صالحی؛ گاهِ بیقراریها آمدهاید، گاه دلتنگیها و گاه دلشورهها؛ آمدهاید روی دستهای بهار و عطر «بهار نارنج» را در شهر پراکندید، در روزهایی که حماسهها راه میرود در کوچههای شهر و فتح خرمشهر بزرگتر میشود و چهلمین سالگرد سوم خرداد، شکوهمندانه میایستد در مقابلمان.
آمدهاید در لحظههای احساسهای خوب شهر و طرح زیبای حماسه حضورتان بر گلبرگهای باغ عشق ماندگار شد، و اینجا همهچیز رنگ و بوی شما گرفت، زیر بارانی که حرفها دارد از آمدنتان؛ وقتی که لالایی مادرانه، دلنوازانه شور میگیرد و قطره قطره اشک بر گونههای معصومانه خواهران انتظار میغلتد و زیباترین ترانه عشق در دفتر عاشقی حک میشود، قاب حماسه دیدنیتر میشود.
آمدهاید فاتحانه و روی دستها جاری شدید، در زیر بارانی که غربت سالهای نیامدنتان را میبارد در خیابان رو به سوی خدا؛ و من از سمت نگاه عاشقانهتان آمدهام در بهاریترین حضور، چشمهایم را به استقبال شما دواندهانم در کوچههای شهر، انگار که دل به دل راه دارد و من دلم را به گوشه نگاه غریبانهتان دخیل میبندم و از قداست دستهایتان تبرک برمیدارم و رهتوشه سال معنویام را میبندم در بقچه واژهها!
تابوت به تابوت پرواز را میسرایم و در بیت بیت اشعارم واژههای بهشت میگذارم و قافیهها را ردیف میکنم در صف تشییع آلالهها؛ از استقبال بارانی شهر عبور میکنم و در خیسِ پنجرههای زمین بال میگشایم سمت آسمانترین پرنده، حالا شهر در آغوش تابوتهاست و من قد میکشم زیر پرچمی که شما برایم برافراشتهاید بر فراز قلههای سربلندی وطنم!
تابوتها میروند و کبوتران بال میگشایند در آسمان شهر؛ دلتنگیام گل میکند، وسط حرفهای خیابان میایستم به تماشای قامت رعنای شهیدان؛ و سلام میدهم به اولیاء خدا. السلام علیک یا اولیاءالله؛ سلام بر میهمانان عزیز شهر. سلام بر مردان قبیله عشق و حماسه و ایثار، سلام به شما که نامتان به وسعت آیههای عشق مقدس است و به روشنای زلال نور، درخشنده؛ حالا که آمدهاید مرا به میهمانی آلالهها ببرید! مرا به وسعت تشکیل پنجرهها ببرید!
انتهای پیام/