توصیه شهید «حیدرى» به ملت ایران

شهید کریم حیدرى در قسمتی از وصیت‌نامه خود آورده است: «اى مردم بدانید شما که وارث خون مایید باید جوابگو باشید و در سراى دیگر در برابر خون شهدا مسئولید. باید به اوامر رهبرى گوش کنید، وحدت در هدف داشته باشید از امام و ولایت پیروى کنید قوانین و دستورات قرآن و اسلام را به‌جا بیاورید.»
کد خبر: ۵۲۵۴۱۸
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۹:۰۰ - 28May 2022

توصیه شهید «حیدرى» به ملت ایران

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «شهید» شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.

می‌خواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستاره‌ها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... برگ سبزی، تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

وصیت‌نامه شهید کریم حیدری

«بسم الله الرحمن الرحیم

با اهدای سلام به پیشگاه آقا امام زمان (عج) و درود و سلام به محضر نایب برحقش امام عزیزمان و به پیشگاه امت غیور و شهیدپرور همیشه در صحنه.

حال که مى خواهم چند سطرى به عنوان وصیت‌نامه بنویسم فکر و اندیشه‌ام یارا ندارد؛ تعجبى هم ندارد، چون وقتی انسان بداند که این برگه تنها زمانی خوانده می‌شود که جسم خاکى دیگر در جهان مادى وجود ندارد و من که می‌خواهم تمام حرف‌ها و عقاید خود را به دیگران فهمانده باشم بسى دشوار است.

مرگ حیات‌بخش است، آخر زندگى نیست بلکه تبدیل صورت زندگی است از زندگى آمیخته به بلا به زندگى طیبه و بى‌خوف و حزن. در تبدیل که به عقیده حکماى اسلامى خلع لباس است آن حقیقت و محتواى من کالبد و قفس دنیایى را رها کرده و لباس بهترى می‌پوشد و زندگى بهترى می‌یابد.

من خود این راه را به اختیار انتخاب کردم، زیرا آن چیزى که به زندگى معنا مى دهد و زندگى را از حالت طفیلى بودن خارج می‌کند شهادت است و شهادت، کمال در عشق رفتن است. رشد انسان در عشق به شهادت است یعنى از عشق به شهادت انسان شروع به رویش و نمو در یک بعد جدید می‌کند.

تکیه‌گاه شهادت، عشق به شهادت است، عشق به شهادت معنایش این است که ظلم حیات عادى شکسته شده و حیات به سبک دیگرى پذیرفته شده است، بهترین محل براى تزکیه و سیر و سلوک و عشق به شهادت یافتن هم جبهه است، جبهه جایى است که عیوب انسان را به او مى‌فهماند و بر انسان روشن می‌کند که تا چه اندازه به خود وابسته و تا چه اندازه وابسته دنیاست، شهادت یک نعمت و یک سعادتى است که نصیب همه کس نمی‌شود و خداوند تنها آنهایى را که گلچین کرده، می‌برد.

خدایا مرا ببخش، از گناهانم درگذر! تو کریم و رحیم هستی؛ خدایا! من با تو پیمان بسته بودم که تا پایان راه بروم و بر سر پیمان خویش همچنان استوار ماندم؛ خدایا! می‌دانى که چه می‌کشم پندارى که، چون شمع ذوب می‌شوم من از مردن نمی‌هراسم، مبهوت هستم از یک سو بمانم تا شهید آینده شوم و از دیگر سو باید شهید شوم تا آینده بماند، هم باید امروز شهید شوم تا فردا بماند و هم باید بمانم تا فردا شهید نشود، عجب دردى! چه می‌شد امروز شهید می‌شدم و فردا زنده می‌شدم تا دوباره شهید شوم. خدایا تو خودت مى دانى که درون من چه می‌گذرد؟

از وقتی که گفتند به آبادان مى رویم و من دوباره خود را در زادگاه خود دیدم، زادگاه براى خداحافظى مهیا شده، همه جاى آن اثر جنایت صدامیان را دارد، می‌دانم که دیدار با معبود ازلى نزدیک است.

اى مردم بدانید شما که وارث خون مایید باید جوابگو باشید و در سراى دیگر در برابر خون شهدا مسئولید. باید به اوامر رهبرى گوش کنید، وحدت در هدف داشته باشید از امام و ولایت پیروى کنید قوانین و دستورات قرآن و اسلام را به جا بیاورید.

همه یاران سوى شهادت شتافتند در حالی که نگران فردا بودند که مبادا خون آن‌ها را پایمال کنند خدا نکند که روزى چنین اتفاقى بیافتد که در آن دنیا دیگر هیچ پاسخى پذیرفته نیست.

دوستان وآشنایان به بزرگوارى خود مرا حلال کنید و از باب تذکر می‌گویم علاقه به زندگى و علاقه به ماندن در دنیا محرک انسان در فعالیت‌ها نباشد، دل به این دنیا نداشته باشید و حب دنیا پیدا نکنید که حب‌الدنیا راس کل خطئیه و الدنیا سجن المومن و راحه الکافر؛ و بدانید هرگز جایگاه ابدى نیست.

از شهادت من خوشحال باشید مگر شهادت ارثى نیست که از موالیان ما که در راه مکتب پرافتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود از آن پاسدارى می‌کردند و اکنون به ملت شهیدپرور ما رسیده است؛ مگر عزت و شرف ارزش‌هاى انسانى گوهرهاى گرانبهایى نیستند؟

مادر عزیز و مهربانم که از شیره جان خود نثار من کردی تا بزرگ شدم، باید خوشحال باشید که حاصل زحمات شما چنین شد، زیرا شهادت مقامى است بس والا که با هیچ چیز دیگرى قابل مقایسه نیست؛ و پدرم؛ پدر زحمتکش و مهربانم و فداکارم که اگر تمامى حروف را به هر ترتیب و زبانى بچینم یاراى فهماندن آن همه زحمات را ندارد، شما هم نباید ناراحت باشید؛ سعادت من در شهادت من است.

خانواده عزیزم به شهادت من افتخار کنید و، چون کوهى در مقابل حوادث ایستاده و ناراحت نباشند؛ من خود شهادت را با آغوش باز قبول کردم و زمان شهادت، نام مولااباعبدالله (ع) و آقا امام زمان (عج) را بر زبان می‌آورم تا بفهمانم لبیک به هل من ناصر ینصرنى حسین (ع) گفته‌ام و نیز سرباز امام زمان (عج) بوده‌ام.

اسلحه‌ام را هنگام شهادت در دستم محکم می‌گیرم که نگویند اسلحه‌اش بر زمین افتاد و چشمانم را باز می‌گذارم که نگویند کورکورانه آمد، من هدفى بس والا داشتم و راضى هستم و دعا می‌کنم بدنم در مواجهه با دشمن پودر شود و مانند حضرت فاطمه زهرا (س) قبرم نامعلوم و مانند حضرت امام حسین (ع) بدنم زیر آفتاب بماند.»

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۹۱۱

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار