به گزارش گروه اخبار داخلی دفاعپرس، همزمان با سی و سومین سالگرد ارتحال امام خمینی، روز گذشته (شنبه) حجتالاسلام والمسلمین «سید حسن خمینی» تولیت حرم مطهر امام خمینی (ره) با برنامه «صف اول» تلویزیون گفتوگویی انجام داد که از شبکههای اول و خبر سیما پخش شد. مشروح این گفتوگو به شرح زیر است:
اگر بخواهید یک تعریف جامع از حضرت امام داشته باشید، به ویژه برای جوانانی که هم امام را درک نکردهاند و هم فضایی که در انقلاب جاری و ساری شد، چگونه میشود امام را برای جوانان نسل امروز ترسیم کرد؟
من فکر میکنم فقط بحث جوانان نیست؛ شاید نسلهای میانسال هم با این عدم شناخت مواجه هستند. فکر میکنم مقداری بحث را عقب ببریم و ببنیم اصلا چرا جامعه ایران به امام اقبال کرده است. ما در طول تاریخ سیاستمداران و رهبران دینی، عرفا و بزرگانی هم داشتهایم. چرا امام مورد اقبال قاطبه مردم قرار میگیرد؟! این سؤال بسیار مهمی است.
وقتی که یک پیرمرد در نجف که اسمش را هم در منابر نمیشد برد، نشسته بود؛ چه شد که انقلابترین انقلاب تاریخ در اینجا به وقوع پیوست؟! (انقلابهای دیگر اسمشان انقلاب است؛ بعضیها کودتا است) بعد هم در اینجا ۱۰ سال حکومت کرد و با عظمتترین تشییع تاریخ که ثبت جهانی شده است، چه شد بر دلها حکومت کرد؟!
یک عده نگویند مردم ایران آن وقت دیوانه شده بودند. این عللی دارد. اتفاقا به نظر من نکات کلیدی قصه انقلاب در این سؤال است که «چرا امام به ناگاه در دل همه مردم ایران نشستند؟» به گونهای که چنان تقدسی پیدا کردند که در تمام روستاها و شهرها به نامش قسم خوردند و برای او فرزند دادند. من فکر میکنم اگر بخواهیم کوتاه جواب بدهیم، امام نماد یک آرزوهایی هستند که مردم ایران در تاریخ خودشان داشتهاند و این همه را با هم آورده است.
مردم قبل از انقلاب از چه چیزی رنج میکشیدند؟ نخستین آنها «استبداد» است. استبداد چیزی است که مردم ایران از دوره صفویه، قاجار و پهلوی گوشت و پوستشان لمس میکرد. اوج تقابل با استبداد در مشروطه است و بعد به دوره رضاشاه آمد و هرچه جلوتر رفته حتی منجر به کشتن کسانی که در سیستم نقش داشتهاند، شده است. «آزادی» به این معنا که انسانها در سرنوشت خودشان دخیل باشند، آرمان بزرگی است؛ یعنی اینکه انسانها سرنوشت خودشان را از دل انتخابات در آورند.
دومین آنها «استعمار» است. استعمار یک درد بسیار بزرگ است و مطلوب نیست که نطفه مشروطه در سفارت انگلستان بسته شود. کودتا شده و خودشان رضا شاه را آوردهاند و بعد هم بردهاند. برای رفتن محمدرضا از ایران منتظر تصمیم سفارت انگلیس است. پس مردم میخواستند در مقابل استعمار استقلال داشته باشند. البته ما هیچ گاه مستعمره نبودهایم.
سومین نکته «دینداری» است. زمانی که تاریخ مردم ایران را ورق بزنید، یک ملت دیندار، خداباور و موحد هستند و به همین جهت اسلام را قبول کردهاند؛ اما بر خلاف تقابلی که سلطنت پهلوی با دین مردم پیدا کرده است مانند کشف حجاب، تعطیل کردن بسیاری از مساجد و نقشی که به بهائیت مقابل اسلام دادهاند، مردم به دنبال معنویت بودهاند.
چهارمین نکته «عزت» است. عزت برای یک ملت مثل آب برای ماهی است. ملت عزیز باشد یعنی اینکه ما کاپیتولاسیون نداشته باشیم و یک شهروند ایرانی در کشور خودش احساس نکند که قانون او و یک شهروند غیر را مساوی برخورد میکند.
پنجمین آرمان دیگر «مبارزه با تحجر» است؛ همان چیزی که امام نام آن را «اسلام» ناب گذاشتهاند.
نکته بعدی، استکبار در مقابل استضعاف است. متأسفانه از فضای فقری که در جامعه ما (در دوران پهلوی) بوده است، آماری به جامعه ما داده نمیشود؛ مثلا ببینید اصلاحات ارضی چه مقدار به پیدایش فقر انجامیده و خیلیها آن را پایهگذار از بین رفتن سلطنت پهلوی میدانند. یکی از آنها خود سلطنت است که یکی حاکم بلامنازع باشد.
اینها مواردی هستند که در جمال یک نفر به عنوان منادی آنها دیده میشود و اگر جامعه به او اقبال میکند از باب این است که پرچمدار این موارد بوده و اگر بخواهیم امام برای تاریخ ما امام بمانند و برای نسلها امام بمانند، باید امام را نماد این آرمانها نگه داریم؛ چون این آرمانها بینالنسلی است. امام یعنی جمع همه این موضوعاتی که گفتید و در عین حال تعمق در اینها بود.
در اینکه امام به حکم «المؤمن ینظر به نورالله» بحثهای خدایی دارند بحثی نیست، ولی امام از روز اول به عنوان یک ناظر باهوش، سیاست ایران را رصد کردند و شاهکار مدیریتی امام، حدفاصل فوت حاج آقا مصطفی تا پیروزی انقلاب است. به خاطر اینکه سرعت وقایع بالا است. این ناشی از هوش امام است و اینکه یک عمر در حاشیه سیاست، سیاست را رصد کردهاند.
یکی دیگر از ویژگیهای امام شجاعت است. فرمودند: آن لحظه که در سال ۴۳ من را دستگیر کنند که ببرند، ماشین ما طرف دریاچه نمک پیچید و من تقریبا مطمئن شدم که میخواهند ببرند من را اعدام کنند و دیدم نمیترسم. خیلیها از آبرو نمیگذرند، ولی امام شجاعت این را دارند که آبروی خود را هزینه کنند.
انسان به یک ویژگی شخصیتی نیاز دارد تا بتواند خودش را فدا کند و در همه جا آماده هزینهکرد آبرو باشد. امام در آخر جنگ گفتند: حاضرم آبرویم را بدهم برای اینکه مردم به رفاه برسند.
وقتی انقلاب به پیروزی میرسد و باز هم امام از این اصول تخطی نمیکنند. امام تأکید ویژهای به توجه به محرومین و کوخنشینان دارند و به مسئولین نهیب میزنند که مبادا مقابل محرومین قرار بگیرید. مسئول تراز انقلاب از نظر حضرت امام چگونه است؟
ما باید با تمام توان از محرومین و مستضعفین حمایت کنیم و آنها را دوست داشته باشیم؛ اما با اصل محرومیت مبارزه کنیم. اولین شرط یک مسئول این است که توان حل مشکل مردم را داشته باشد. یعنی شما باید طعم محرومیت را چشیده باشی تا بتوانی محرومیت را از بین ببری. یعنی «قرض»، پایان بخشی به استضعاف است.
جملهای از امام بعضا بد معنی میشود، این جمله است که: «ما مأمور به وظیفه هستیم و به نتیجه نیستیم.» هدف وظیفه را تعیین میکند. اینکه بگوییم ما کاری نداریم نتیجه و هدف چیست، گمراهکننده مطلب است. پس جان، روح و توان جمهوری اسلامی باید برای رفع استضعاف و محرومیت باشد و اگر کسی آب دستش هست باید کنار بگذارد و فقر را از بین ببرد. امروز هم همه باید کمک کنند بحث فقر و مشکلات معیشتی را بردارند.
روایتی منقول از امیرالمؤمنین (ع) است که حضرت میفرمایند: بگذارید وضع نوههای پیامبر (ص) طوری باشد که کسی با دیدن آنها حسرت نکشد. کسی که تصدی دارد باید درد مردم را بچشد.
برخیها معتقدند مشی سادگی زندگی حضرت امام با شرایط توسعه حرمشان چندان همخوان نیست. چرا این احساس در دوستداران امام حاصل شده است؟
حرم در حقیقت نمادی برای جمهوری است و زندگی فردی فرد یک چیز است و چیزی که بعدا به عنوان ادای دین و یا نماد ساخته میشود چیز دیگری است. البته مقدمات زیادی دارد و باید کسانی که بیشتر متصدی بودهاند جواب بدهند.
در سیاست خارجی با قاطعیت از حق مسلم مردم ایران دفاع میکنند. این بعد حضرت امام ناشی از کجا است؟ این بعد را چطور میشود برای جوان امروز تحلیل کرد؟
به نظر من دو ویژگی به امام این قدرت را داده بود که بتوانند اینگونه بایستند. یکی بحث اتکا به خدا بود. دومین، که بسیار مهم است، مردم هستند. اگر مردم باشند شما توفیق دارید. حتی در سیاست خارجی، زمانی یک دیپلمات موفق است که دارای پشتوانه قوی ملی باشد. بعد هم فراموش نکنیم که ملت ایران خیلی بزرگ است. یعنی با پیشنیهای که دارد، جهان برای نفس ایران احترام قائل است.
هیچ چیزی هم به اندازه حضور مردم، توانایی یک مملکت را بالا نمیبرد. واقعیت این است که خیلی چیزها را باید داشت، ولی اگر مردم باشند شما میتوانی همه کار بکنی. امام چون مردم را داشتند، مقابل دنیا میایستادند و مردم هم میایستادند. البته امام میگفتند: اگر همه هم با من نباشند، وظیفه من این است که همین کار را انجام بدهم.
به نظر شما امام وعدهای میدادند که میدانستند انجام نمیشود؟
به نظر من اینگونه نیست؛ یعنی اگر عزمی بر انجام کاری داشتند، آن را انجام میدادند.
در خصوص بحث «تحجر» که شما اشاره کردید و «ارتجاع» که امروز رهبری بیان کردند، مقصود چیست؟
اولا من تأکید میکنم صحبت امروز رهبری را همه با دقت ببینند. صحبت ایشان تبیین بسیار خوبی از مباحث امام بود؛ اما بحث «تحجر» به این معنا است که شما در گذشته بمانید و خودتان را با شرایط جدید وقف ندهید. امام بعدها این را به عنوان «نقش زمان و مکان در اجتهاد» مطرح کردند که به نظر من مغفول است. اگر شما نتوانید بفهمید که زمانه عوض شده، تفاوت پیدا میکند. امام مادی گرایی غربی را عامل انحطاط جامعه میدانند.
کلا تقلید کور کورانه نسبت به هر چیزی، یعنی اگر قرار باشد تقلید کور کورانه کنید و آن را در قالب ارزشهای خودتان نبینید کار غلطی است که حتما نتایجش را میبینید.
اگر امام امروز تشریف داشتند و این بحث فضای مجازی بود، نظر امام چگونه بود؟
در مورد فضای مجازی به یک نکته توجه کنید. چیزهایی که امکان مبارزه با آن نیست را باید مدیریت کرد. مثلا بحث ماهواره چه شد؟ حتما آثار سوء دارد و کسی تردید ندارد، اما راهش بسته نیست. مثلا تلگرام فیلتر شد، ولی همه باز آمدند.
تردید نباید کرد که دشمن، دشمن است. یعنی کسانی که میخواهند جمهوری اسلامی نباشد، بمباران دروغ راه انداختهاند، ولی راه درست این است که صدا و سیما بتواند بخش بزرگتری از جامعه را نمایندگی کند. اگر شما بتوانید قدرت نرمتان را بالا ببرید، (کار بزرگی انجام دادهاید).
ما بزرگترین اندیشه را داشتیم که آنها از ما میترسیدند. ما با کاست دنیا را میگرفتیم. انقلاب اسلامی دو سد خورده که یکی از آنها این بوده که زبانش فارسی است. معلوم است که آنها دشمنی میکنند، ولی غرض این است که ما توانایی خودمان را بالا ببریم.
در سیره نظری و عملی امام، «انتخابات» چه جایگاهی داشت؟
انتخابات یکی از نمادهای مردمسالاری است و بستر انتخابات همیشه باید فراهم باشد. کلیت ساختار انقلاب اسلامی مورد توجه بیشتری قرار میگیرد. من فکر میکنم این در اندیشه امام و مقام معظم رهبری جایگاه بالایی دارد و البته لطماتی هم خورده است. ما که بنای تخریب هم را نداریم. میخواهیم دلهایمان را به هم بدهیم و پیش ببریم.
این انقلاب ثمره خونها و تلاشهای مهمی است. باید همه جمع شویم و کمک کنیم. اتفاق بزرگی در تاریخ افتاده است و شاید همه ندانند که چه کارهای بزرگی انجام شده است. پتانسیل مدیریت جمهوری اسلامی خیلی بالاتر است.
امام در عرصه خانه و خانواده چگونه بودند؟ یک خاطره کوتاه بگویید.
تعامل امام با همسرشان فراتر از نسل خودشان است. نامهای که امام ۱۰۰ سال پیش از لبنان نوشتهاند که تعابیر لطیفی دارد. امام برای ما پدربزرگ بودند؛ ولی پدربزرگی محترم بودند.
۱۴ خرداد ۶۸ برای ما روز تلخی بود و امیدواریم خداوند همه درگذشتگان ما به خصوص کسانی که در حادثه اخیر آبادان به آنها آسیب رسید را قرین رحمت خود قرار دهد.
انتهای پیام/ 118