به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، یادنامه سردار شهید «احمد لزگی» در قالب مجموعه کتابهای «سربندهای بیسر» با پژوهش و تألیف «سید رحیم موسوی ساروی» از سوی ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مازندران در ۵۰۰ نسخه پالتویی در سال ۱۴۰۰ به چاپ رسید.
در این کتاب عناوین «ام الرصاصِ چشم انتظار»، «فرزند شهریور»، «ادبستان معرفت پیش از دبستان»، «از دبیرستان تا نظام»، «پیروزی انقلاب اسلامی و طلوع یک مربی»، «اهداف والای مربی انقلابی»، «سپاه پاسداران»، تکیهگاه انقلابی»، «بنیانگذاری ورزش جودو»، «زندگی و خانواده» و «پهلوان عرصه نبرد» را میخوانیم.
در بخشی از این کتاب آمده است:
صدای قطار میآمد و محلات اطراف راه آهن نیلرزید، مردمان اطرافش مثل قطارهای هر روزه که میگذشت، زندگیشان لرزان بود و با صدای آن خو گرفته بودند، چنان که آدمی به روزگار پیش آمده در روزمرهگی عادت کرده باشد.
آقا محمد دورهای سخت را پشت سر گذاشته و زمانه با او نساخته بود. با آنکه در تنگنای معیشت بود، اما قلب مهربانش همچنان برای مردم میتپید. صدیقه خانم زنی بینظیر بود و با کلام نافذ و اعتقادات اصیل مذهبیاش چونان شیرزنی کنار همسرش ایستاده و جز مراقبت از کودکان قد و نیمقد، کسب روزی حلال میکرد و پایبند شعائر دینی بود.
تابستان فروکش کرده بود و کم کم داشت زمان برداشت از مزارع پنبه فرامیرسد، همان که چند سالی صدیقه خانم با کودکی بر پشت بسته هر روز با دستان پرپینهاش غنچههای پنبه را لمس میکرد نا همراه و همدوش شوهرش در کسب معیشت باشد.
کمتر از دو دهه از اشغال مازندران از سوی نیروهای ارتش سرخ گذشته و آثارش در گوشه و کنار شهر پیدا بود.
شهریور از نیمه گذشته و چند روزی به اربعین حسینی مانده بود. صدیقه خانم، عاشق سیدالشهدا بود و دلش پیش روضههای امام حسین (ع) جا مانده بود. بیستم شهریور ماه ۱۳۳۶ خورشیدی که از راه رسید، در همهمه سوت و صدای قطار، کلبه اجارهای محقرشان در حاشیه آن روزهای شهر ساری، روشن شد به پسری که او را احمد نام گذاشتند. سومین فرزندی که ماند و به ماندنش پدر و مادر دلخوش شدند و برکات قدمش جاری شد در زندگیشان.
انتهای پیام/