به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، ششم تیر سال ۱۳۶۰ در حالی که تنها شش روز از شهادت مصطفی چمران، گذشته بود، پروژه حذف رهبران اصلی جریان پیرو خط امام (ره)، با انفجار بمب کار گذاشته شده در ضبط صوت قرار داده شده روی تریبون سخنرانی آیتالله خامنهای در مسجد ابوذر تهران، توسط منافقین کلید خورد.
امام خامنهای در مسجد ابوذر تهران در حالی که مشغول سخنرانی بودند، توسط جوانی ۲۵ ساله با نام جواد قدیری مورد سوء قصد قرار گرفتند و پس از جراحت شدید به مدت ۴۲ روز تحت معالجه قرار گرفتند.
به دلیل کامل عمل نکردن بمب و تنها انفجار چاشنی آن، ترور نافرجام ماند اما جراحات شدیدی بر ایشان وارد شد. براساس اخبار منتشرشده در همان زمان، رهبر انقلاب اسلامی «از نقطه بالای کتف راست و بالای ران سمت راست» مجروح شدند. استخوان ترقوه ایشان شکسته شد و چند رگ و عصب دست راست ایشان نیز قطع شد.
اما پشت پرده این ترور چه کسی حضور داشت و عامل این اقدام چه کسی بود؟
بر طبق گزارش روزنامه کیهان در شماره فردای ترور در داخل ضبط صوت نوشته شدهبود: «هدیه گروه فرقان». اعضای گروه فرقان پس از ترورهای سال ۵۸ دستگیر و اعدام شده بودند، اما برخی از پیروان آنها گروه رهروان فرقان را تأسیس کردند و برخی افراد مانند شیخ قاسم اسلامی را ترور کردند.
همزمان مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز این ترور را کار بازماندگان گروه فرقان دانست با این تفاوت که نام عامل اصلی را امیرمسعود تقیزاده نامید.
با این حال، تحقیقات بعدی مشخص کرد که عامل ترور شخص دیگری بوده است. معاون وقت دادستانی انقلاب تاکید کرد که عامل محمد جواد قدیری مدرس بوده است. قدیری عضوی قدیمی و دارای اهمیت در سازمان و همچنین فردی نفوذی در کمیته انقلاب مستقر در (اداره دوم) ستاد ارتش کشور بود.
جواد قدیری عضو سازمان مجاهدین خلق است، تحصیلکرده دانشگاه شریف، دارای سابقه تشکیلاتی کار با مجاهدین خلق ( قبل از انقلاب ) و با «مسعود رجوی» هم بند بوده است. وی از اعضای قدیمی و مهم سازمان و نفوذی در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ارتش بود، بعد از ترور نافرجام آیت الله خامنهای در سال ۶۰ متواری شد و از کشور گریخت. وی همچنین در سرقت اسناد مربوط به کودتای نوژه نیز دست داشت.
در سال ۱۳۶۴، نام قدیری در لیست شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق به عنوان مرکزیت درج شد. این تروریست به چند نام شناخته می شود. نامهای دیگر او محمدجواد قدیری مدرس و محمد جواد قدیری کفرانی است.
اما به راستی چرا گروهک منافقین عزم کردند امام خامنهای را ترور کنند؟
جمعه پنجم تیر ۱۳۶۰ روز برگزاری انتخابات میاندورهای مجلس شورای اسلامی در ۱۹ شهر کشور بود. حضرت آیت الله خامنه ای که آن روزها امام جمعه موقت تهران نیز بودند، در خطبههای نماز جمعه با تحلیل عملکرد سازمان، خطاب به سران آنان گفت: «من سوابق و ضعفهای آنها را میدانم و خود آنها میدانند که ما به خوبی آنها را میشناسیم. من میگویم که خودتان را در تاریخ رسوا کردید و حرفهای [قبلی] خود را تخطئه نمودید… شما ای مجاهدین خلق! مقابله خود را با دولت و حکومت اسلامی، به حساب مقابله با ارتجاع میگذارید. ارتجاع با منطق اسلام یا منطق کمونیسم؟ ارتجاع در منطق اسلام یعنی ارتداد و شماها هستید که مرتجعید».
فردای آن روز با انفجار بمبی در ضبط صوتی بزرگ که روی تریبون سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای در مسجد ابوذر تهران قرار داده شده بود، پروژه حذف رهبران اصلی جریان پیرو خط امام، توسط سازمان کلید خورد.
این پروژه یک روز بعد با شهادت شهید بهشتی و تعداد دیگری از اعضای حزب جمهوری اسلامی، وارد فاز دیگری شد.
سال ۶۰ با همهی فراز و نشیبها، درگیری منافقین و بنیصدر با جمهوری اسلامی، موج ترورها، حادثههای هفتم تیر، هشتم شهریور و سختیهای جبهههای جنگ رو به پایان است. ۲۸ اسفند امامجمعهی محبوب تهران که در نتیجهی این ترور ناکام ۹ ماه از نمازجمعه دور مانده بود، به محراب نمازجمعه برمیگردد.
آیتالله خامنهای با برشمردن سختیهایی که مردم و انقلاب در این سال پشت سر گذاشتهاند، سال ۶۰ را «سال ایثارها و شهادتها» و «سال خرجکردن ارزندهترین سرمایهها» و کارنامهی این سال را «کارنامهای خونین، سرخرنگ، پردرد و پررنج؛ اما خوشعاقبت و نویدبخش و گرمکننده» معرفی میکنند.
انتهای پیام/341