گروه سایر رسانههای دفاعپرس- ابوالقاسم علیزاده؛ از ابتدای خلقت و حیات بشر کههابیل و قابیل در برابر هم قرار گرفتند، دو جریان حق و باطل بروز و ظهور یافت و انسان نیز در مواجهه با دو جریانهابیلی و قابیلی که یکی نماد مظلومیت و پاکی و کرامت انسانی و تربیت الهی و دیگری نماد ظلم و ستم و رذائل اخلاقی و تربیت شیطانی، مخیر به انتخاب مسیر حیات زندگی شد.
«فالهمها فجورها و تقواها، قد افلح من زکّیها و قد خاب من دسّاها ـ آیه ۸ تا ۱۰ سوره شمس» این سنت الهی است که انسان در مسیر رشد و تعالی، به پشتوانه نعمت عقل و خرد، برای رسیدن به کمال و سعادت و رستگاری در مواجهه با جبهه شیطانی، پشت پا به امیال نفسانی و وسوسهها و القائات ابلیس لعین زده و با مجاهدت و مقاومت، از حریم خلیفه اللهی پاسداری کند و بدینسان به مدال پر افتخار و شایستگی مسجود ملائک شدن و اشرف مخلوقات شدن نائل آید.
بعثت
در این مسیر خالق هستی که انسان را برای خود آفرید «ما خلق َ الجن و الانس الا لیعبدون ـ آیه ۵۶ سوره ذاریات» برای آنکه آدمی، در انتخابش که امتیازی برای او لحاظ میگردد دچار اشتباه و تزلزل و تردید نشود، امر رسالت و نبوت را به عنوان پیامبر بیرون به کمک پیامبر درونش (عقل) ماموریت داد تا همواره حجت را به همه آحاد بندگان و نوع بشر تمام کرده باشد. این شد که در فرآیند رشد و کمال، به تناسب شرایط هر عصر و زمانی برای هدایت و تربیت توحیدی بشر، پیامبرانی را برانگیخت «هو الذی بعث َ فی الامیین رسولاً مِنهُم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم ُ الکتاب و الحکمه ـ آیه ۲ سوره جمعه»
در گذر زمان جبهه ابلیس و شیطانی نیز که قسم یاد کرده بر مزاحمت و ممانعت بندگی انسان «فبعز َّ تک َ لا غوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین ـ آیه ۸۲ و ۸۳ سوره ص» ساکت ننشسته و در جنگ و ستیز با موحدان و زیبائیهای حیات بشر (عدالت، امنیت، معنویت، عبودیت، طهارت و پاکی) از هر گونه تلاش و فتنه و اغوا و اقدامی دریغ نکرده و پیوسته تلاش شوم خود را داشته است.
ارسال رسل از آدم تا خاتم (ص) و مجاهدات و تلاشها و رنجهای فراوان تک تک انبیاء الهی در مبارزه با شیاطین جنی و انسی به ویژه فراعنه و قدرتهای ظالم و ستمگر و مفسد تاریخ تا ابولهب و ابوجهل دوران پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) یک حقیقت را به اثبات رساند و آن ارزش و عظمت بعثت که آغاز و پشتوانهای برای راهنمایی و هدایت بشر به سوی کرامت و شرافت موحدانه و مومنانه بوده است.
بعثتی که در جهت خدمت به آحاد بنی آدم، همواره دو چراغ روشنایی بخش حیات یعنی کتاب و شریعت آسمانی را به فراخور قوههاضمه و ادراکی انسان در شرایط هر عصر و زمانی پیش روی آدمیان قرار داد و اوج این عظمت در بعثت نبی خاتم (ص) بود که باید طی ۲۳ سال، مجاهدات تمام انبیاء و کتابها و ادیان و شریعتهای توجیدی و آسمانی را به کمال خود میرساند تا بدینسان ماموریت نبوت و رسالت در مسیر هدایت بشر به اتمام میرسید و لذا پس از او که بعثتش، نوید کتاب کامل (قرآن) و شریعت کامل (اسلام) را میداد دیگر نه پیامبری خواهد آمد و نه کتاب و شریعت دیگری. از این روی بعثت رسول خاتم (ص) تجلی همه ظرفیت انبیاء الهی شد و شجره نبوت را به ثمره و محصول نهایی خویش نزدیک کرد و با نوید رهایی و نجات نوع انسان را از پلشتیهای کفر و شرک و الحاد و نیز هرگونه فسق و فجور و ظلم و ستم و تباهی به بهترین وجه بارقه امیدی نه فقط در دل موحدان عالم بلکه همه بشریت تشنه پاکی و کرامت و امنیت و عدالت به وجود آورد.
غدیر
در امتداد مجاهدات انبیاء الهی و جریان بعثت انبیاء به ویژه نبی مکرم اسلام حضرت محمد (ص) روزهای پایانی عمر پیامبر رحمت و ماموریت نبوت فرا رسید. در بستر حجه الوداع و بازگشت از آخرین حج، در برکه غدیر به امر خدای منان آخرین ماموریت حضرت رقم خورد. آنجا که پیام وحی توسط جبرئیل امین اینگونه نازل شد: «یا ایها الر َّ سول بلغ ما انزل َ الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته ـ آیه ۶۷ سوره مائده» به دستور پیامبر اسلام همگان توقف نمودند و پیش افتادگان نیز امر به بازگشت شدند. ۹۰ یا ۱۲۰ و یا ۱۵۰ هزار جمعیت در مسیر بازگشت از سفر حج گرد شمع وجود پیامبر رحمت، اجتماعی بینظیر را فراهم ساختند. پیامبر خدا برای تحقق امر الهی و انجام آخرین ماموریت، خطبهای خواند و در ضمن آن فرمود:ای مردم این آخرین باری است که در چنین اجتماعی به پا میایستم، پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند سر تسلیم فرود آورید. چون چشمها و دلها متوجه حضرت شد، عالمی از سکوت، توام با شکوهی غیر قابل وصف، بر جمعیت حاکم شد. زبان حال همگان این بود: چه امر مهمی پیش آمده است و پیامبر چه میخواهد بفرماید؟!
در این حال پیامبر اکرم (ص) از میان آن جمعیت کثیر علی ابن ابیطالب (ع) را بر منبری از جهاز اشتران در کنار خویش فراخواند و دست برد بر کمربند علی (ع) و او را بر سر دست بلند کرد تا همگان این صحنه را ببینند و سپس فرمود: «ایها الناس الست ُ اولی بالمومنین من ا نفسهم». همگان فریاد زدند: بلی یا رسول الله (ص)؛ و یا پرسید: «من اولی بکم من انفسکم؟» همگی پاسخ دادند: خدا و رسولش اولی بر ما هستند. وقتی از همه این جمعیت اقرار و اعتراف بر این امر گرفت، با نوا و ندایی آسمانی فرمود: «الا من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره و اخذل من خذله». بر شکوه این حماسه بینظیر وقتی افزوده شد که خدای متعال مُهر تایید بر اقدام پیامبرش با نزول این آیه زد: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم ُ الاسلام دینا ـ آیه ۳ سوره مائده» و سپس فرمود: «انا صراط الله المستقیم الذی امرکم باتباعه، ثمّ علیٌ من بعدی، ثمّ وُلدی من صُلبه ائمه الهُدی، یهدون الی الحق و به تعدلون».ای مردم! حجت را بر شما تمام کردم و برایتان روشن ساختم و به شما راه را نشان دادم و این علی است که بعد از من به شما میفهماند. بدانید من با خدا بیعت کردم و علی با من بیعت کرده است و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت میگیرم.
آری این صورت حماسه عظیم غدیر خم بود که در خطبه غدیریه حضرت به زیبائی تمام تبیین شده است و، اما سوال این است که مگر جوهره و حقیقت غدیر چه بوده است که پیامبر خدا با این هیئت و شیوه و در آن شرایط سخت، اجتماع عظیم امت را زحمت داد و حتی سه روز و شب همگان را حول و محور آن در برکه غدیر نگه داشت؟!
غدیر! نه یک اتفاق و حادثه بود که پردهبرداری از ثمره و محصول مجاهدات تمام انبیاء الهی و خروجی رسالت و نبوت بود.
غدیر! نه یک پدیده صرفاً تاریخی که تجلّی جریان امامت و ولایت بود.
غدیر! نه یک امر ساده و محدود به قطعه از زمان خاص، که طلوع و ظهور یک جریان منحصر به فرد برای نجات بشر بود.
غدیر! نه صرفاً برای اخذ میثاق از امت برای مودّت و محبت به شخصیتی همچون امیرالمومنین علی (علیهالسلام) بود که ناظر بر پذیرش ولایت و سرپرستی و هدایت گری امت بود.
غدیر! تجلی انسان کامل، که در مسیر نبوت و رسالت ساخته و پرداخته شده بود و اکنون باید به منزله تجسم عینی و ملموس، الگویی مطمئن برای بشریت طالب سعادت و رستگاری، نقش ایفا کند.
غدیر! نه فقط معرفی خلیفه و جانشین و وصی رسول خدا برای بعد از او بود کهتر سیم جریانی جاودانه تا آخر عمر بشر برای نجات بشر از هر گونه پلشتی و انحراف و انحطاط و ظلم و تباهی بود.
غدیر! حلقه وصل بین رسالت و نبوت و امامت و ولایت بود.
غدیر! آرزوی تمام انبیاء الهی در فرآیند هدایت و تربیت انسان موحد که متجلی از انسان کامل یعنی مولایمان علی (علیهالسلام) بود.
غدیر! پردهبرداری از انسان کامل علی (علیهالسلام) به عنوان ثمره تلاش و مجاهدات تمام پیامبران و کتابها و شریعتهای آسمانی بود.
غدیر! به واقع معرفی قرآن ناطق و ترجمان کامل شریعت اسلام به عنوان کمال یافته کتابها و شریعتهای آسمانی بود.
این بدین معناست که دامنه غدیر از ابتدا ء خلقت و از آدم تا خاتم و پس از آن تا آخر عمر بشر امتداد و گستردگی دارد.
این بدین معناست که غدیر نه متعلق به تشیع و مسلمانان است بلکه تعلق به تمام آحاد بشر روی زمین که در آرزوی نجات و رهایی از ظلم و فسق و فجور است، دارد. آری گم شده بشر در برکه غدیر تجلی یافت؛ زیرا گره خوردن دست علو با دست نبوی، در امتداد رسالت و نبوت، این امامت و ولایت است که بشریت تشنه عدالت و امنیت و حریّت و طهارت و پاکی را به سوی خود فرا میخواند.
غدیر! نه یک روز عید سعید است که غدیر جریانی مستمر و بلاانقطاع تا تحقق «لیظهره علی الدین کلّه ـ آیه ۳۳ سوره توبه» است. مکتب و منطقی است قوی، که لحظه لحظه زندگی انسان طالب سعادت و رستگاری را به سوی خود فرا میخواند و به همین جهت است که پیام غدیر همه کاخهای ظلم و ستم و همه فراعنه روزگاران را به لرزه انداخته است.
در عظمت و اهمیت غدیر همین بس که چه در تاریخ و چه در عصر حاضر، سختترین دشمنان را فراسوی خود دیده و میبیند.
به مروان حکم گفتند مگر علی را نمیشناسی؟ با کلامی قاطع گفت: بهتر از من کسی علی را نمیشناسد که او بهترین و برترین انسان خلقت است و نمونه ندارد. پرسیدند پس چرا علیه او سبّ و دشنام داده و فتنه و تبلیغات سوء میکنید؟ بیشرمانه گفت: لا یستقیم لنا الامر الاّ بذلک. چون او را میشناسیم و با وجود مکتب و منطق اقناع کننده اوکه اگر اقبال از تودههای مردم به سوی او روان گردد، دیگر جایی برای ما در عرصه قدرت و سیاست باقی نمیماند. پس باید علی از چشمها بیفتد تا چرخ روزگار به نفع ما بچرخد؛ و این خود شرح حال ما نیز در این عصر و زمان است؛ و البته اگر جریان غدیر ادامه نمییافت و با همه آحاد بشر کاری نداشت، معاویهها و طالبان قدرتهای شیطانی در امتداد فتنه ثقیفه، علیه جریان غدیر و خروجی آن امامت و ولایت و شخصیت امیرالمومنین علی (علیهالسلام) و امامان معصوم از صلب او، فتنه و ستیز نمیکردند.
عاشورا
عاشورا گواه حقانیت غدیر و هزینه سنگین جبهه حق برای ماندگاری پیام غدیر بود. اوج تقابل موحدان و شاکران و اهل ایمان با اعقاب پیشه گان و مرتجعان و واپس گرایان دنیا طلب بود.
براستی چرا عاشورا اتفاق افتاد؟
آیا اهل کوفه امام حسین (علیهالسلام) و اهل بیت پیغمبر و فرزندان علی ابن ابی طالب (علیهم السلام) را نمیشناختند؟
از نظر اعقاب پیشه گان اموی و یزیدی که تهاجمات کور روانی و تبلیغات دروغین و شومشان علیه غدیر عقیم مانده بود، باید عاشورا اتفاق میافتاد تا آخر ین رمق و نفسهای غدیریان گرفته میشد و برای همیشه نام و مرام علی (علیهالسلام) و فرزندان معصوم او از صفحه حیات بشری محو میشد. والبته از منظر عاشورائیان غدیری نیز باید ایثارگرانه جویب خون راه میافتاد تا پیکر نیمه جان اسلام و قرآن و جبهه امامت و ولایت جانی دوباره میگرفت و ضمانت بقاء و ادامه حیات مییافت. عمق حماسه و نهضت خونبار کربلا خود گواه خبث طینت و اوج دنائت و پستی دنیاپرستان بیسر و پا و انسان نماهای ظالم و قدرت پرست یزیدی بود که در برابر مکتب و منطق نجات بخش غدیر و جریان امامت در عرصه کربلا، قد علم کرده بودند و باید که این ایثار و هزینه سخت و سنگین از طرفی و تحمیل مصیبتهای عظیم و بینظیر از جهتی بر آل الله صورت میپذیرفت تا غدیر میماند. اساساً عاشورا بدون غدیر و جدای از جبهه غدیر چه بسا هرگز اتفاق نمیافتاد و یا در قطعهای از زمان و مکان برای همیشه دفن و حبس میشد. ماندگاری و جاودانگی عاشورا که روز به روز میرود تا دامنه خود را عالم گیر و در نهایت بین المللی و جهانی کند تا همه عالم یکپارچه فریاد یا لثارات الحسین گردد و ندای کل یوم عا شورا و کل ارض کربلا در پهنای گیتی، یکپارچگی و هم نوایی همه آحاد بشر طالب عدالت و حریّت روی زمین را باعث گردد؛ و در نهایت، زمینه برای قیام و فریاد آخر و سپس استقرار دولت کریمه و توحیدی و عدل و جهانی خاتم الاوصیاء امام زمان (عج) فراهم بشود؛ که البته پیش نیاز نهضت مهدوی نیز انقلاب خون بار عاشورا بوده و هست.
ظهور
دامنه غدیر و پیام نجات بخش و امید آفرین آن با هزینه ویژه و سنگین عاشورا به پهنای همه کشورها و ملتهای جهان با نشر منطق و مکتب عاشورا و آموزههای اقناع کننده دانشگاه بین المللی حسینی (علیهالسلام) طبق وعده الهی «لیُظهره عَلی الدین کُله ـ آیه ۳ سوره توبه» بستر گیتی را برای قیام و فریاد آخر و نیز استقرار دولت کریمه عدل جهانی آخرین حجّت خدا امام زمان (ارواحنا فداه) مهیا خواهد ساخت. حضرت، ولی عصر (عج) آخرین، ولی و امام معصوم است که پایان بخش ماموریت رسالت و ولایت خواهد بود. چنان که جدش پیامبر رحمت (ص) ماموریت رسالت و نبوت را به پایان و هدف غائی و نهایی رسانید، آخرین حجّت خدا حضرت بقیه ا... (اروحنا فداه) نیز ماموریت امامت و ولایت را که استقرار حاکمیت یکپارچه حیات بشری است، جامه عمل خواهد پوشید و بدینسان بشریت به انتظار نشسته منجی را به آرزوی دیرینهاش خواهد رسانید.
با استقرار دولت کریمه اوست که ضمن تحقق آرمان و وعده الهی، بشریت روی زمین طعم شیرین عدالت و پاکی و امنیت و کرامت انسانی و سبک زندگی به تمام معنا الهی و توحیدی و انسانی را خواهد چشید. در این زمان است که غدیر با همه عظمت و ظرفیتش در تمام عالم جلوه خواهد یافت و در این زمان است که تازه انسان پی به این عظمت خواهد برد.
در نتیجه! غدیر نه یک پدیده صرفاً تاریخی بلکه حقیقتی است که از اول خلقت تا پایان خلقت جلوه گری میکند. غدیر، همه چیز حیات و زندگی انسان و آبروی آفرینش است و همچنان باید با شکوه، بر تار و پود افکار و اندیشهها و دلها و سبک زندگی آدمی حاکم باشد. تا از این طریق صراط مستقیم نیز تفسیر شده و مسیر سعادت و رستگاری و نجات بشر هموار و هموارتر بشود.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۹۱۱