به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، پس از هشت سال جنگ تحمیلی عراق با ایران، روز دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۶۶ تصویب قطعنامهای برای پایان یافتن جنگ بین این دو کشور در دستور کار ۱۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گرفت. پس از رأیگیری، قطعنامه ۵۹۸ با ۱۵ رأی موافق اعضا تصویب شد.
ترتیبی در بند ششم برای یافتن عامل شروع جنگ (که بعدها توسط دبیر کل سازمان ملل- خاویر پرز دکوئیار- عامل شروع جنگ را عراق اعلام کرد.) مقرر داشت.
با این وجود هر دو کشور دلایل متعدد دیگری را هم برای خاتمه دادن به جنگ داشتند اگرچه برای عراق متن قطعنامه دیگر موضوعیتی نداشت، زیرا از یک طرف از اعضای دائم شورای امنیت کامل مطمئن بود که متنی را به ضرر او تصویب نمیکنند و از طرف دیگر شخصا توانی برای ادامه جنگ از لحاظ نظامی و ساختار حاکمیتی نداشت؛ و در مقابل این ایران بود که سعی داشت آراء یک طرفه و غیر منصفانهی شورا را تعدیل کند.
ارتش عراق پس از عملیات خیبر ۱۳۶۲ در یک روند صعودی، پذیرای شکست شد و سرانجام، در عملیات والفجر ۸ در عین ناباوری فاو را از دست داد. اما شکست نظامی در جبهه شلمچه طی عملیات کربلای ۵ با هیچیک از شکستهای عراق قابل مقایسه نیست، زیرا این شکست، آن هم در سال هفتم جنگ و در حساسترین منطقه نبرد، آینده حکومت عراق را در تاریکی فرو برد.
به همین دلیل پس از عملیات کربلای ۵ امریکا منافع حیاتی خود را در خلیج فارس با خطر جدی مواجه دید و از طریق شورای امنیت سازمان ملل و هماهنگی با اتحاد شوروی درصدد برآمد تا به جنگ ایران و عراق پایان دهد. تصویب قطعنامه ۵۹۸ در نشست شورای امنیت ملل متحد، محصول چنین شرایطی بود.
از این رو در سال ۱۳۶۶ شاهد ورود رسمی نظام بینالملل در جنگ هستیم. اما از عملکرد آمریکا در طی این مدت میتوان استنباط کرد، که او به دنبال شکست نظامی ایران نبود، زیرا به طور مسلم این امر، ضمن تغییر توازن معادلات در منطقه در ارتباط با روسها، انقلاب اسلامی را به زخمی ناعلاج برای منافع غرب تبدیل میکرد؛ لذا برای امریکاییها شکستن روحیه انقلابی در ایران اصل بوده است، نه شکستن توان فیزیکی که به سرعت قابل ترمیم است.
آمریکاییها با جنگ عراق علیه ایران، کودتاهای متعدد علیه نظام و عملیاتهای تروریستی منافقین علیه علما و بزرگان فهمیده بودند که با جنگ نمیتوان ایران را نابود کرد.
عدم پذیرش قطعنامه توسط ایران
با صدور قطعنامه ۵۹۸ از سوی سازمان ملل متحد بلافاصله این قطعنامه از سوی رژیم بعث عراق پذیرفته شد، اما دولت جمهوری اسلامی ایران به دلیل بعضی ضعفها و نقایص قطعنامه به مدت یک سال آن را نپذیرفت.
پس از حمله عمدی ناو جنگی آمریکایی وینسنس به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران بر فراز خلیج فارس که ۲۹۰ مسافر آن شامل دهها زن و کودک به شهادت رسیدند و بمباران شیمیایی صدام در داخل عراق که منجر به قتل عام صدها هزار تن از مردم شد، مسئولان نظام اسلامی، مصلحت را در پذیرش قطعنامه دانستند. بنابراین، جمهوری اسلامی ایران در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ رسماً به دکوئهیار، دبیرکل سازمان ملل متحد اطلاع داد که به منظور جلوگیری از کشتار و برقراری عدالت و استقرار صلح در منطقه و جهان، قطعنامه ۵۹۸ را میپذیرد.
امام خمینی (ره) در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ پیامی درباره پذیرش قطعنامه منتشر کرد که به «نوشیدن جام زهر» معروف شد. امام (ره) در پیامی که به بهانه سالروز کشتار زائران ایرانی در مکه منتشر شد، به تشریح سیاست جدید جمهوری اسلامی در قبال جنگ تحمیلی و دلایل پذیرش قطعنامه پرداخت. در این پیام آمده است: «اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلًا خودداری میکنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم و خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود.
من در اینجا از همۀ فرزندان عزیزم در جبهههای آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند، تشکر و قدردانی میکنم و همۀ ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت میکنم. در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفۀ شهادت بیخبرند و نمیدانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمهای وارد نمیسازد.» (صحیفه امام، ج ۲۱، ص۹۲)
با پذیرش قطعنامه کشور ایران به آتشبس معتقد بود و آن را عملیاتی کرد، ولی رژیم بعث صدام به حملات خود ادامه داد و مجدداً وارد خاک ایران شد تا نقاط مهمی ازجمله خرمشهر را به دست بیاورد تا با اشغال نقاطی از کشور و حتی به دست آوردن تعدادی اسیر ایرانی، وضع بهتری در مذاکرات داشته باشد، اما به حول و قوه الهی و دفاع رزمندگان غیور اسلام، موفقیتی بدست نیاورد و نهایتاً جنگ در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ پایان یافت.
واقعیت این است که از آغاز تا پایان جنگ تحمیلی هشت ساله، قطعنامههای متعددی توسط شورای امنیت سازمان ملل صادر شد که در میان افکار عمومی و رسانهها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. قطعنامه ۴۹۷ در ششم مهر سال ۱۳۵۹، قطعنامه ۵۱۴ در ۲۱/ ۴/ ۶۱، سومین قطعنامه با شماره ۵۲۲ در تاریخ ۱۲/ ۷/ ۶۱، قطعنامه چهارم با شماره ۵۴۰ در تاریخ ۹ /۸/ ۶۲، قطعنامه پنجم با شماره ۵۵۲ در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۶۳، قطعنامه ششم با شماره ۵۸۲ در تاریخ ۲۰/ ۱۱/ ۶۴، قطعنامه هفتم با شماره ۵۸۸ در تاریخ ۱۶/ ۷/ ۶۵ توسط شورای امنیت صادر شد.
انتهای پیام/341