به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، مسیر پیاده روی اربعین پر از نمادهایی است که ذهن را به سمت و سویی خاص هدایت میکند، هر آنچه در این مسیر میبینیم و میشنویم و احساس میکنیم تجربهای عمیق و ناب است که در خاطرهها میماند.
کافی است تصویری یا تجربه نزدیکی به آنچه در اربعین داشتیم را ببینیم تا خودمان را در بین جمعیت پیادههای حسینی حس کنیم. از پرچمهای رنگارنگی که در سیل جمعین در شبانه روز به اهتزاز در میآید تا تصاویری از شهدا که هر عمود این مسیر را مزین به شهیدی کرده است تا فضاسازیهای خاص عراقیها که هر موکب را با موکب دیگر متفاوت کرده و البته بودن و استفاده از امکاناتش را متفاوت با همه تجربههای قبل و بعد میکند.
در طول مسیر ۸۵ کیلومتری نجف به کربلا ستونهای برقی قرار دارد که به عمود معرف است، فاصله هر عمود تا عمود بعدی ۵۰ متر است و همین باعث شده تا عمودها محل قرارها و وعدههای زائران و نشانی موکبهای مسیر است. از سالها قبل که هجوم داعش و تروریستهای تکفیری باعث برهم خوردن امنیت کشور عراق و به خطر افتادن جان و ناموس مردم و حرمهای مطهر شد، نیروهی مردمی زیادی برای دفاع از کشور به گروههای مقاومت پیوستند و برای مقابله با تروریستها اسلحه به دست گرفته و راه مبارزه را در پیش گرفتند.
در این میان تعداد بیشماری از آنان به شهادت رسیدند که در بینشان از جوان ۱۹ و ۲۰ ساله تا فرمانده رده بالایی نظامی دیده میشود. تصویر تعدادی از این شهدا زینت بخش عمودهای مسیر اربعین است و عبور از هر عمود این نکته را به یادها متبادر میکند که حضور میلیونی جمعیت زائران حسینی در اربعین حاصل خون هزاران شهیدی است که جان خود را در راه امنیت این مسیر فدا کردند.
در این میان تصاویر تعدادی از شهدا مربوط به شهدای ایرانی است که در دفاع از حرم آل الله در عراق به شهادت رسیدند. در ادامه به معرفی تعدادی از این شهدا میپردازیم.
شیر سامرا
«مهدی نوروزی» جوانی بود که در جریان فتنه سال ۸۸ برای دفاع از انقلاب جان خود را به خطر انداخت و در سالهای بعد برای دفاع از حرمهای مطهر به سوریه و عراق رفت. مادر شهید، مهدی را مصداق این شعار انقلابی میداند که «اسلام اگر ببیند خطر، جان فدایش میکنیم». زمانی که فهمید کشور در خطر است وظیفه و تکلیف خودش دید که برای دفاع وارد میدان شود. در خاطراتش از فتنه ۸۸ که برای همسرش بازگو کرده گفته است: سختترین لحظه آن سال روی پل کالج اتفاق افتاد که از دو طرف توسط فتنه گران محاصره شدم و تنها دست یاریگر خدا بود که نجاتم داد.
با شروع جنگ در سوریه و عراق مهدی نیز به همراه تعدادی دیگر از بسیجیان راهی دفاع از حرم شد. شجاعت و دلیریهای مثالزدنی مهدی، دلیلی شد تا او را با نام «شیر سامرا» بشناسند. در عملیاتهایی که در سامرا و نواحی آن انجام میشد، هرجا بچهها تحت فشار قرار میگرفتند و به تنگنا میرسیدند، از مهدی میخواستند تا با نیروهایش به کمک آنها برود و غائله را ختم کند. مهدی خطشکن بود، همیشه در وسط میدان معرکه بود. میگفت: ما باید اولین نفر در جلو و خط مقدم نبرد باشیم تا هر زمان به بچهها گفتیم بیایند ما را ببینندو بدانند که ما نیز در معرکه نبرد حاضریم. حضورش هم همواره با شجاعت و دلاوری همراه بود.
یکی از دوستانش در خصوص شهادت او در نزدیکی سامرا گفته است: در تاریخ ۱۹ دیماه در منطقهای به نام «اوینات» ۴۰ کیلومتر بعد از شهر سامرا به سمت تکریت جهت شناسایی رفتیم. فردای آن روز ساعت ۳ بعد از ظهر، به سمت داخل سامرا در حرکت بودیم، در یک کیلومتری دشمن، به ما تیراندازی شد و ما در کمین افتادیم. من در کنار مهدی بودم و به همراه ۵ نفر داخل یک کانال بودیم. سه چهار مرتبه بلند شدیم با هم تیراندازی کردیم که بتوانیم از سمت دیگر برویم که یک لحظه دیدم آقامهدی تیر خورد و به زمین افتاد. گفتم مهدی چی شد؟ گفت تیر خوردم. شجاعت مهدی را برای بار دیگر دیدم. خون از بدنش میرفت، اما بلند شد، چند مرتبهای دوباره تیراندازی کرد. تا تیر آخرش را زد. گلولهای برایش نمانده بود که با ذکر یا حسین به شهادت رسید.
پسر فلافل فروش
«محمدهادی ذوالفقاری» سال ۱۳۶۷ به دنیا آمد. از کودکی پسر آرام و فعالی بود و کارهای مختلفی را تجربه کرد. حضورش در مسجد محله او را به جوانی مسجدی و اهل ایمان، اما ساده و بی آلایش تبدیل کرده بود. به سن و سالی رسید که میتوانست برای خود و آیندهاش تصمیم بگیرد راهی حوزه علمیه نجف شد تا درس طلبگی را محضر اساتید این حوزه بخواند.
مدتی بعد از حضو او در عراق بود که آتش جنگ در این کشور شعله ور شد، او که تا آن روز درس جهاد را به صورت ئتوری در محضر اساتید و علما تلمذ میکرد حال با صحنه عملی مواجه بود، از این رو به عضویت حشد الشعبی (بسیج عراق) درآمد. او در محور سامرا به عنوان مدافع حرم مشغول به خدمت شد. هادی به همراه بقیه مدافعین حدود ۲۰ کیلومتر جلوتر از حرم میایستادند و شبها را برای استراحت به حرم باز میگشتند. در همین گشت زنیها بود که هادی در جریان درگیری با دشمن روز ۲۶ بهمن سال ۱۳۹۳ در شهر سامرا شهید شد. پیکر مطهر او در وادی السلام نجف محل زیارت زائران اباعبدالله در مسیر پیاده روی اربعین است که هر سال میزبان عاشقان زیادی از ایران و عراق میشود.
پیشکسوت جبههها
شهید «سید حمید تقوی فر» در سال ۱۳۳۹ در یکی از روستاهای شهر اهواز به دنیا آمد. نسبش به یکی از نوادگان امام موسی کاظم (ع) بازمی گردد. وی در دوران انقلاب ۱۸ سال سن داشت با اینحال در همان محل زندگی خود به فعالیتهای انقلابی از جمله پخش اعلامیه و نوارهای امام و شرکت در راهپیمایی میپرداخت.
در سال ۱۳۵۸ به عضویت سپاه پاسداران درآمد و مسوولیتهایی همچون فرمانده سپاه سوسنگرد، فرماندهی سپاه شادگان، جانشینی قرارگاه رمضان در فعالیتهای برون مرزی و عضو کمیته بازجویی از اسرا و افسران عراق را برعهده گرفت.
با شروع نبرد رزمندگان عراق با نیروهای صهیونیستی داعش و سلفی جهت آموزش و هدایت رزمندگان جبهه عراق به این کشور رفت و در آنجا با نام جهادی ابومریم در کنار نیروهای مردمی عراق به جهاد پرداخت. وی در شانزدهم دی ماه ۱۳۹۳ طی عملیاتی در سامرا به شهادت رسید. در حال حاضر در چندین نقطه از عراق تندیسهای این شهید ساخته و نصب شده است.
انتهای پیام/ ۱۴۱