به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، جمعی از اساتید و قاریان قرآن کشورمان با حضور در منزل برادران شهیدان محمد و رضا سخاوتی با خانواده این شهیدان دیدار و گفتوگو کردند. از آنجایی که پدر شهید به رحمت خدا رفته است، میهمان مادر و برادران این دو شهید عزیز بودیم.
«مهدی قرهشیخلو» و «سعید زکیلو» از اساتید قرآن کریم از دوستان و همرزمان شهید «رضا سخاوتی» هستند که با وی در جلسات استاد «خدام حسینی» حضور پیدا میکردند، این اساتید هم در این دیدار حضور پیدا کردند و به بیان خاطراتشان با این شهید عزیز پرداختند.
تحصیل در حوزه علمیه به جای تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی
مادر شهید به عنوان میزبان پذیرای جمع حاضر بود که درباره فرزندان شهیدش، گفت: رضا طلبه بود و در حوزه علمیه درس میخواند؛ البته دانشگاه در رشته پزشکی قبول شد؛ اما هر کاری کردیم به دانشگاه نرفت و راه حوزه را در پیش گرفت. میگفت: پزشکی کار حساسی است و اگر در درمان یک انسان اشتباه کنم، نمیتوانم جواب خدا را بدهم.
شهید رضا سخاوتی نفر سمت چپ
پدری که چشم انتظار از دنیا رفت
هر دو برادر شهید شدند و پیکرشان بازنگشت و انتظار سخت ما آغاز شد، هر بار که در خانه را میزدند، من و همسرم به هوای بازگشت بچهها میدویدیم و هر بار هم نا امید میشدیم. انتظار برای پدرشان بسیار تلخ و طاقتفرسا بود و دست آخر چشمانتظار از دنیا رفت. سالهای پس از جنگ که اسرا آزاد شدند، حدود ۵، ۶ ماه فرایند آزادی اسرا زمان برد و این ایام هر روز منتظر خبری از بچهها بودیم.
چشمانی که در فراق فرزندان سالها گریست
در انتظار فرزندانم آنقدر اشک ریختم که چشمانم دوبار تحت عمل جراحی قرار گرفت و دستآخر محمد پس از ۱۲ سال و رضا پس از ۱۵ سال به میهن بازگشتند.
برادر شهیدان که مؤدبانه روی دوزانو در برابر مادر نشسته بود، درباره برادرانش این چنین سخن گفت: شهید رضا سخاوتی ۳ خرداد سال ۱۳۴۳ در تهران چشم به جهان گشود. دوران دبیرستان را به خوبی و با نمرات بالا پشتسر گذاشت و در رشته پزشکی در دانشگاه پذیرفته شد؛ اما به دانشگاه نرفت و تحصیل در حوزه علمیه را انتخاب کرد.
حضور در جلسه استاد خدام حسینی و آشنایی با فنون تلاوت
در دوران نوجوانی و از سال ۱۳۵۷ با جلسه استاد «سیدمحسن خدام حسینی» آشنا شد و با حضور در این جلسه به یک قاری خوشخوان تبدیل و بعدها خودش مربی قرآن شد.
رضا علاوه بر تلاوت با خط و نقاشی هم آشنا بود و در سالهای اول انقلاب با شرکت در کنکور سراسری در رشته پزشکی پذیرفته شد، همچنین به همراه دوستش «علیاکبر توپچی» در حوزه علمیه هم کسب فیض میکرد، اما آغاز جنگ دلیلی بود برای ترک تحصیل و شتافتن به سوی جبهههای نبرد حق علیه باطل به همراه برادرش محمد برای لبیک به فرمان امام خمینی (ره).
محمد اسفند سال ۱۳۶۲ در هورالهویزه به شهادت رسید و شهادت محمد اثر زیادی بر رضا گذاشت؛ اما این اتفاق روحیه عجیبی برای حضور بیشتر و پرشورتر در جبهه به رضا داد.
برادران شهید سخاوتی
غواص خطشکنی که در کربلای چهار آسمانی شد
رضا در کنار نبرد با دشمن به امور فرهنگی هم مشغول بود و جایی که نیاز بود به عنوان غواص خطشکن و جایی هم نیاز بود به عنوان طلبه به رزمندگان آموزش میداد، تا اینکه سال ۱۳۶۵ برای نبرد در عملیات کربلای ۴ خود را آماده رزم کرد.
برادرم در جریان عملیات آبی، خاکی کربلای چهار به عنوان غواص خطشکن به نبرد با دشمن پرداخت و در همین عملیات در منطقه امالرصاص عراق مفقودالاثر شد تا اینکه ۱۵ سال بعد چند تکه استخوان و یک پلاک به جامانده از رضا تفحص و به میهن بازگردانده شد.
شهید رضا سخاوتی نفر دوم از سمت چپ
«مهدی قره شیخلو» قاری بینالمللی قرآن کریم از دوستان شهید رضا سخاوتی است که با هم در جلسه استاد خدام حسینی شرکت میکردند. قره شیخلو درباره این شهید عزیز اینگونه تعریف کرد: شهید رضا یک نسل از ما قدیمیتر بود، شهید رضا، استاد «توپچی» و استاد «بیگدلی» از عزیزانی بودند که در جلسه استاد خدام حسینی شرکت میکردند.
تدریس قرآن به بچهها در رشته تجوید
شهید رضا، تجوید بسیار خوب و قوی داشت و استاد خدام حسینی گروهی از بچهها را زیر نظر او قرار داد تا تجویدشان تقویت شوند، یکی از این افراد من بودم که زیر نظر شهید رضا تجوید میآموختیم. آشنایی ما از آنجا در مسجد «حاج عبدالله» دورای قپان آغاز شد و به یاد دارم که شهید رضا علاقه خاصی به کتاب و مطالعه داشت و یک کتاب هم به من داد تا مطالعه کنم، بعد از چند روز به من گفت از کتاب چه فهمیدی، گفتم: هیچ. بعد برایم توضیح داد که کتاب درباره چیست و در آن موضوع تجوید شبیهسازی شده بود.
آن زمان میگفت: دشمن کار فرهنگی را از نوجوانان و جوانان آغاز کرده و باید در این زمینه هوشیار باشیم. خاطرات زیادی با هم داشتیم، یک بار دسته جمعی با یک مینیبوس به مشهد رفتیم که سفر بسیار شیرین و خوبی بود.
حضور فعال در جبهه فرهنگی و تبیین در کنار میدان جهاد
«سعید زکیلو» مدیر فرهنگسرای قرآن هم از دوستان و هم مکتبیهای شهید رضا سخاوتی است که او هم خاطراتش با این شهید عزیز را اینگونه بیان کرد: آقا رضا از دوستان خوب ما بود که در جلسه قرآن استاد خدام حسینی شرکت میکردیم. آقا رضا از کسانی بود ضمن موفقیت در میدان جهاد، در عرصه جهاد فرهنگی و تبیین هم فعال بود، اوایل پیروزی انقلاب اسلامی در دانشگاه با گروههای مخالف به بحث مینشست و تلاش بر متقاعد کردن آنها داشت.
طلبی که ماند برای شفاعت
بسیار شوخطبع و خوشمشرب بود، یک سفر شمال با هم رفتیم و من در آن سفر قدری سر سنگین بودم، در راه برای خوردن چای توقف کردیم، هنگام نشستن روی صندلی، آقا رضا صندلی را از زیر من کشید و زمین خوردم. گفتم آقا رضا یکی طلب من، استاد خدام حسینی گفت: این طلبت را نگهدار برای بعد. همین هم شد آقا رضا به شهادت رسید و این طلب را نگهداشتهام برای شفاعت.
منبع: خبرگزاری فارس
انتهای پیام/ 113