«کوروش زارعی» مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، از تدارک یک نمایش بزرگ میدانی به بهانه هفته دفاع مقدس خبر داد و اظهار داشت: اجرای ۲۰ شب نمایش تئاتر میدانی در محل فضای باز برج میلاد برای هفته دفاع مقدس تدارک دیده شده بود که به دلایل مشکلاتی که اخیرا در کشور شاهد بودیم موفق به اجرای آن نشدیم و بهزودی این اجرا برای عموم علاقهمندان که با محوریت «لشکر ثارالله» و حاج قاسم سلیمانی نوشته شده است، اجرا خواهد شد.
سپهبد شهید قاسم سلیمانی در دوران ۸ سال دفاع مقدس فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله را بهعهده داشت که متشکل از رزمندگان کرمان بود. لشکر ۴۱ ثارالله در سال ۱۳۵۹ در قالب یک گردان از نیروهای سپاه پاسداران استان کرمان شکل گرفت، سال ۱۳۶۰ به تیپ ارتقا پیدا کرد و از سال ۱۳۶۱ با گسترش سازمان آن به ۳ تیپ و یک گردان زرهی، بهعنوان لشکر ۴۱ ثارالله به فعالیت ادامه داد.
در سال ۱۳۸۶ در پی شکلگیری سپاههای استانی، نام آن به سپاه ثارالله استان کرمان تغییر پیدا کرد. لشکر ۴۱ ثارالله در طول ۸ سال دفاع مقدس در عملیاتهای مختلفی نظیر نصر ۴، کربلای ۱، کربلای ۴، کربلای ۵، بدر، خیبر، والفجر یک، والفجر ۳، والفجر ۴، رمضان، بیتالمقدس و بیتالمقدس ۷، فتحالمبین و طریقالقدس حضور داشت.
شهید قاسم سلیمانی با سرداران آن خو گرفته بود و بارها با خبر شهادتشان غمگین از خدا طلب شهادت میکرد. قسمتی از خاطرات شفاهی حاج قاسم درباره افتخارات لشکر ۴۱ ثارالله به روایت «ذوالفقار» در ادامه میآید:
همه ۱۲ یا ۱۳ عملیات مهمی که داشتیم، از ویژگیهای خاص برخوردار بودند. پنج تا از این عملیاتها پایان بخش تهاجم و اشغال کشور ما بودند. اینها تقریباً بر همه اراضی اشغالی ما پایان دادند. در همه این پنج عملیات بزرگ، استان کرمان در قالب لشکر ۴۱ ثارالله پیشتاز بود. در عملیاتهایی که تعقیب دشمن بود، کرمان پیشتاز بود. در جلوههای برجستهای که افتخار ملی شد، این جلوهها در جمع رزمندگان کرمانی بالا بود.
ما افتخار میکنیم که «شهید شهسواری» مال ما بود. شهسواری که با دستهای بسته در محاصره دشمن فریاد میزد: «مرگ بر صدام ضد اسلام!» این خیلی ارزش دارد و قابل قیمتگذاری نیست. کرمانیها افتخار میکنند که شخصیتی مثل «شهید قاسم میرحسینی» نه قائم مقام لشکر شان که فرمانده واقعی لشکرشان بود. ما افتخار میکنیم میرحسینی مال ما بود. انسانی که به تنهایی یک لشکر بود. در جنگ بعضی وقتها جنازهها و مجروحین و زندهها آنقدر در هم تنیده بود که قابل تفکیک نبود. وقتی در تنگنای جنگ صدای میرحسینی شنیده میشد، مثل این بود که یک لشکر وارد میشد.
افتخار میکنیم که «شهید حسین عالی» مال ماست. او نوجوان بود. افتخار میکنیم که «شهید علی حاجبی» مال ماست. جلوه زیبای ارزشمندی که در خلوص بی همتا بود و در هیچ شبی نافله شبش ترک نمیشد. طوری که امروز قبرش امامزاده شهر ماست. کرمانیها افتخار میکنند به شهید حاجبی که حرارت حقیقی معنوی لشکر ثارالله بوده از هرمزگان. کرمانیها افتخار میکنند به «شهید فرخی» از بندرعباس بود و وقتی خون از بدنش جاری شد روی قایق ایستاد و به من گفت: «حقم را ادا کردم.» افتخار میکنیم به «شهید مغفوری» که در حفظ بیتالمال کوشا بود. موقع وضع حمل همسرش برای انتقال از موتورسیکلت سپاه استفاده نکرد.
افتخار میکنیم که «شهید حسین یوسف الهی» مال ماست. او که عارف بود و مدعی شد حضرت فاطمه سلام الله علیها پیروزی والفجر ۸ را به او بشارت داده بود. افتخار میکنیم که «شهید مشایخی» مال ماست و در شب خوف کربلای ۵ گفت: «چراغها را روشن کنید تا در روشنایی حرف بزنم.» گفت: «برادران! اگر من خواستم عقبنشینی کنم، من را با تیر بزنید.» ما افتخار میکنیم به «حاج علی محمدی» افتخار میکنیم جمع عظیمی از آن ۲۳ نفری که دشمن را به سخره گرفتند، مال ما بودند.
ما افتخار میکنیم به «شهید عظیمی»؛ آن عارفی که دعای او دلها را میسوزاند. ما افتخار میکنیم به «شیخ شیرازی» که شهید ماست. ما افتخارات بزرگی داریم. افتخار میکنیم داشتیم جوانانی را که عمر خودشان را در انتظار و در کمین رسیدن به محبوب گذر کردند مثل «شهید بادپا»، «شهید جمالی» و «شهید اللهدادی» که پس از ۲۵ سال خود را به قافله شهدا رساندند. افتخار میکنیم به بی بی سکینه که جز یک فرزند هیچ قومی نداشت و ندارد. او مادر شهید ماست.
ما افتخار میکنیم «شهید عباس ماریچی» مال ماست که پدر او از فقر فرار کرد. افتخار میکنیم پیرمرد ۷۰ ساله «شمس الدینی» غواص لشکر ماست. ما افتخار میکنیم به مادران شهید. افتخار میکنیم به تاجیک که از روی پل کانال ماهیگیری در حال عبور بود، در یک فاصله ۱۰۰۰ متری از گردان ۳۰۰ نفری او ۱۰۰ نفر شهید شدند و او کمر خم نکرد و همچنان ایستاده میدوید و خود را به طرف دیگر کانال رساند. اینها افتخارات شهر ماست. افتخارات ابدی کرمان ماست.
انتهای پیام/ 121