به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، شهید محمدتقی شرعی در یکم فروردین ۱۳۴۰ در قم به دنیا آمد. وی که تحصیلات حوزوی را تا سطح ۲ به پایان رسانده بود، در هجدهم اسفند ۱۳۶۵ و در منطقه عملیاتی کربلای ۵ به فیض شهادت نایل شد.
وصیتنامه شهید محمدتقی شرعی
«بسم الله الرحمن الرحیم
لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم، صلوه الله علیک با اباصالح المهدى یا مولاى ادرکنى. اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و اشهد ان امیرالمومنین و اولاده المعصومین حجج الله فى ارضه وان فاطمه بنت رسول الله معصومه، مظلومه، مضروبه، مغصوبه حقها و هى شفیعه یوم الجزاء و سیده نساء فى الدنیا و الاخره.
سلام بر رسول خدا و بنده شایسته پروردگار هستى، محمد بن عبدالله که خلقت افلاک طفیل وجود مقدس آن حضرت است وجود نازنینى که تمامى فیوضات عالم از وجود پرفیضش نشأت میگیرد و برکات خداوند که بزرگترین آنها برکت هدایت است به واسطه وجود نازنین وى نصیب انسانها گشته است؛ و سلام بر امیرالمومنین شخص دوم عالم وجود و میزان حق و باطل و میزان ایمان و شناخت مومنان و سلام بر معصومه مظلومه فاطمهالزهرا ام الائمه النجبا مدافع حرم ولایت و شهیده ظلم امت که اسم مبارکش پیروزى آفرین صحنههاى نبرد حق بر علیه باطل است و روحبخش رزمندگان درسآموز عاطفه وظیفهشناسى و جانبازى در راه تکلیف و دفاع از حریم حقیقت؛ و سلام بر یازده نور پاک، هادیان امت، بقایاى خدا در ارض دلائل محکم الهى براهین مستحکم پروردگار، مشعلهاى هدایت، بالاخص به آخرینشان بقیهالله فى ارضه و حجته على عباده مولاى دو جهان ارباب رعیتنواز، هادى مومنین شفیع مذنبین قیم ایتام آل محمد منتظر موعود، منتقم معهود، عدالتگستر حقیقى، معرفت معناى حقیقى عدل امام حجه بن الحسن المهدى روحى و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا؛ و با درود و سلام به بنده خالص خداى بزرگ آنکه مورد عنایت و لطف معبودش قرار گرفت و از بندهاى هواهاى نفسانى رهید و مشمول عنایات معصومین شد و بنده برگزیده خدا گشت، توفیق تقوىپیشگى یافت وخود امام متقین شد، یعنى بنده مخلص رب الارباب روح الله الموسوى الخمینى؛ و سلام به مقلدین او و پویندگان راهش و پیروان مرامش که روش بندگى وعبودیت را میآموزد و با قید بندگى حق انسان را از تمامى قیود و از قید اعظم یعنى بندگى خویشتن رهایى میبخشد و با شناساندن فطرت الهى انسان به سوى اطاعت محض از حضرت حق رهنمون میگردد.
با عرض اخلاص نسبت به سربازان گمنام امام عصر (عج) که به اطاعت از امر نایب برحقش جان برکف اخلاص گرفتند و جهت پاسدارى از شرف اسلام و حاکمیت بخشیدن به احکام و جهانگیر شدن بانک تکبیر به معرکه آمدند و در صحنههاى دهشتناک نبرد کفر و ایمان، چون زبر حدید مقاومت ورزیدند و آنگاه که مرگ چنگالهاى وحشتآفرین خود را نشان میداد با پوزخندى عظمت مرگ را به تمسخر گرفتند و با نمایش صلابت ایمان صلابت مرگ را رنگ باخته به دیار فراموشى سپردند.
آنها که با ترسیم فرهنگ خونرنگ شهادت بنیان تمدنى نوین را پىریزى کردند و با تکبیر کوبنده خود کنگرههاى تمدن الحادى شرق و غرب را فرو ریختند و پایههاى نظم شرکآفرین جهان امروز را به لرزه درآوردند و پوچى نظامهاى بشر ساخته منقطع از وحى را برملا کردند و در این پیروزى بزرگ ملائکه الله را به تکبیر برانگیختند، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، که خدا بزرگ است خدایی که انسان را آفرید و به وى عبودیت را آموخت. خدایى که دست بشر را گرفت و به اوج بندگى رهنمون گشت و خدایى که محمد را آفرید و على را خلق کرد و زهرا را به وجود آورد و انوار پاک معصومین را هستى بخشید و بندگى را به سعادت پیروى از آنها مفتخر نمود. این چنین خدایى بزرگ است بزرگتر از حد تصور بزرگتر از ذهنیت محدود وناقص ما. بزرگتر از گنجایش کلمات و سعه مفاهیم و بزرگتر از هر بزرگى وعظیمتر از هر آنچه که محدود است که هر آنچه غیر اوست محدود است و اوست که مطلق و بىنهایت حقیقى است.
اینجانب بنده حقیر و پست گنهکار و روسیاه مذنب و خطاکار ره گم کرده در گل مانده صاحب آمال و آرزوهاى مبعد از حق مغتر به دنیا ذلیل و ضعیف و درمانده که امید به رحمت واسعه الهى بسته است و امید بخشش و مغفرت از درگاه ربوبیش دارم به رجاء قبول توبه و آمرزش گناهان و درک شهد مغفرت حضرت حق.
به سوى دیار عاشقان آمدم نه بدین معنا که خود از این قوم پاکباختهام که نه از آنانم و نه توفیق تصور مقامشان را دارم بل به این امید که خداوند با این پاکباختگان و اولیاشان محشورم گرداند و عمرى عصیان و تباهکارى و معصیت را به طفیل مقام قرب این بندگان خالص خود بر من ببخشاید که در حدیث است: هر کس دل در گرو محبت قومى بندد، از آنان محسوب خواهد شد و اگر این امید نبود مرا به جبهه چه کار؟ که جبهه جاى پاکان است جایگاه قلوب منور است جاى صدیقان و عبادالله است مکان ذکر است و استجابت دعا و محراب خون و مشهد شهدا و منظر نظر بوجه الله و مسجد ساجدین عاشق و جایگاه ملاقات با امام زمان و لقاء خداوندگار هستى است.
وجود من در جبهه جز موجبات تلوث این مکان شریف را فراهم نمىآورد و روح متعفن من ناهماهنگ با فضاى عطرآگین و معنوى جبهه است.
خدایا! چگونه تو را شکر کنم که با وجود علم به تمامى ناپاکیهاى وجودم با آگاهى به تمام شرکهایى که سرتاپایم را فرا گرفته و با شناخت قلب سیاهم باز هم بر من منت گذاردى و به جبهه عباد صالحت اذن ورودم دادى؟ که این نه از لیاقت من که از لطف تو نه از کمال من که از فیض تو نه از معرفت من که از عطوفت و مهربانى توست.
خدایا! شکر ناقص بنده جهول و گناهکار خود را بپذیر. خدایا! غرق در نعمتهاى خود نمودىام و گناه تو را کردم گناه مرا پوشاندى جرىتر شدم مهلتم دادى استعاذه ننمودم به سویت برنگشتم. خدایا! به حق رحمانیتت ایمانى که لقلقه زبانم بوده را در لحظات آخر برایم حفظ بفرما. خدایا! در آخرین لحظات عنایت فرما و کمک نما که شیطان بر من مسلط نگردد. ظلمت یأس از رحمتت وجودم را فرا نگیرد. اگر از تو مأیوس شوم به که پناه آورم؟ اگر از تو قطع امید کنم به که امید بندم؟ چنانچه تو مرا از درگهت برانى کدامین باب را بکوبم؟ اگر دست نیازمند مرا بىبهره بگذارى دست نیاز بسوى چه کسى جز تو بگشایم؟
اى آنکه به فیض بیکرانت مرا نعمت هستى بخشیدى و من کفران ورزیدم گناهانم را پوشاندى و من عصیان کردم در بین مردم مرا به صفات نیکو شناساندى، اما من متنبه نگشتم و پستىهاى باطن خود را اصلاح ننمودم.
خدایا تو در دنیا با من کریمانه برخورد نمودى در آخرت مفتضحم ننما و به هنگامه سختى جان کندن به خود وانگذارم.
الهى کفى به عزا ان تکون لى ربا و کفى بى فخرا ان اکون لک عبدا انت کما احب فاجعلنى کما تحب.
خداوندا! پدر و مادرم را در نعمتها و برکات خود غرق نما. آنها با تحمل مشقتهاى فراوان مرا پروراندند. شیرینى ایمان را به کامم چشاندند و با حسین تو من را آشنا کردند مادرم را که هیچگاه نتوانستم حتى لحظهاى از زحمت او را جبران نمایم و ذرهاى از حقوق او را ادا کنم.
خدایا! از عهده شکر والدین تقوى پیشه برنیامدم. خدایا مادرم که جلوه محبت توست را صبر عطا فرما و قلب عطوفش را در مصیبت فرزند به ید قدرت خود صبر عنایت کن. یا مقلب القلوب و الابصار انک على کل شى قدیر؛ و پدرم که نعمت اعتقادات صحیح را از وى دارم او که از هیچ تلاشى در راه رشد ما فروگذار نکرد و با تمامى تلاش و امکانات زمینه آشنایى با افکار صحیح را براى ما فراهم نمود را در کنف حمایت خود محفوظ بدار او را از بهترین عطایایى که به اولیائت نصیب فرمودى بهرهمند گردان.
در تمامى لحظات حرکت فردى و اجتماعى او را از لغزشها محافظت فرما و در راه تحقق آرمانهاى مورد رضاى تو موفقش بدار و برادرم که حق استادى بر گردنم دارد را خود در تمامى لحظات دستگیر و در راه فراگیرى و نشر معارف حقه یاریش فرما و در مقابله با شبهات و درهم شکستن هجوم فرهنگى کفار موفقش دار؛ و اساتیدم که حق حیات معنوى بر گردن من دارند. من را از ظلمت شبهات رهانیدند و به مسیر حق رهنمون گشتند را اجر علماى عمل عنایت فرما و آنها را عزت دنیا و آخرت عنایت فرما و در آخرت با انبیا خودت مخصوصا نبى اکرم و نیز با معصومین پاک همنشین فرما؛ و اینک تذکراتى چند:
برادران طلبه! اکنون وظیفه ما از همیشه سنگینتر است. چرا که اکنون با آشکار شدن قدرت شگفتانگیز اسلام در هجوم فرهنگى دشمنان اسلام هدف اول حوزات علمیه تشیع است. زیرا حوزههاى علمیه هستند که مبانى انقلاب اسلامى را تبیین مىکنند و روحانیت است که روح تعهد و فداکارى در راه آن را به کالبد فطرتهاى پاک مىدمد. پس روحانیت بعنوان بزرگترین تهدید براى قدرتهاى استکبارى هدف توطئههاست.
از طرف دیگر اکنون روحانیت عهدهدار تحقق نظام اسلامى است نظامى که سالهاى سال صحبتى از تحقق آن نبوده است و در راه تحقق همه جانبه آن مشکلات فراوان علمى و عملى وجود دارد. انجام وظایف سنگین روحانیت و حفظ امانت عظیم مکتب که سماوات و ارضین از پذیرفتن بار امانتش درماندند بدون دو بال علم و تهذیب امکانپذیر نیست.»
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۹۱۱