شعرخوانی قاسم صرافان در رثای پدر موشکی ایران/ خودش با خون نوشت، اما «ایرانی مقدم» بود

قاسم صرافان همزمان با سالروز شهادت پدر موشکی ایران در وصف رشادت‌ها و فعالیت‌های شهید طهرانی مقدم شعری با عنوان «ایرانی مقدم» سروده است.
کد خبر: ۵۵۵۴۸۵
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۱ - 12November 2022

شعرخوانی قاسم صرافان در رثای شهید حاج حسن طهرانی مقدمبه گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، ۲۱ آبان سالروز شهادت سردار سرلشکر پاسدار حسن طهرانی مقدم است. وی یکی از بنیان‌گذاران توان موشکی کشورمان بود و به همین دلیل لقب پدر موشکی را به او دادند.

سردار طهرانی مقدم ۶ آبان ۱۳۳۸ در محله سرچشمه تهران متولد شد. در ۲۱ سالگی و در ابتدای شکل‌گیری رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در اطلاعات منطقه ۳ سپاه شمال، مشغول به فعالیت شد.

بعد از عملیات ثامن الائمه (ع) و در آبان سال ۱۳۶۲ مأموریت راه‌اندازی و سازماندهی فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه به طهرانی مقدم محول شد. آن شهید والامقام در سال ۱۳۶۴ به سِمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب و در ۲۵ آذر سال ۱۳۸۵ به‌عنوان مشاور فرمانده‌کل سپاه در امور موشکی و رئیس سازمان خودکفایی سپاه انتخاب شد.

همزمان با سالروز شهادت پدر موشکی، قاسم صرافان در وصف رشادت‌ها و فعالیت‌های شهید طهرانی مقدم سروده جدید خود را با عنوان «ایرانی مقدم» خوانده است.

این شعر حماسی در ذیل آمده است:‌

برایش عشق، بر هر واژه‌ی دیگر، مقدم بود
وجودش یادگار لاله‌های پاک عالم بود

علم بر دوش، شیر روز رزم و مرد میدان‌ها
شب اما، با خدا، بر گونه‌اش، بارانِ نم نم بود

کمانِ «ما رمیت اذ رمیت»‌ی داشت در دستش
دلاور آرشِ این مرز، در خط مقدم بود

«قسیم النار والجنت»، امیرش؛ نقطه‌زن، تیرش
برای ظلم و ظلمت، شعله‌ی خشمش، جهنم بود

شبیه مالک اشتر، به فرمان، ولی می‌تاخت
هجوم خیبری اش، بر صف صهیون، دمادم بود

به دل، ایمان و غیرت را، کنار عشق، با هم داشت
به روی شانه‌اش بال یقین و علم، با هم بود

فروتن بود، خاکی بود، اما تا ثریا رفت
شهاب دانشش، کابوس شیطان مجسم بود

نگاه رحمتش را با یتیمان تا که می‌دیدی.‌
نمی‌شد باورت این مهربان، آن کوه محکم بود

برای مردم و خاکش، شکوه و امنیت می‌خواست
علمدار دفاع از حق و این حق مسلم بود

معلم بود و درسش، درس باور بود و بیداری
تکالیف کلاسش، صرف فعل «می‌توانم» بود

فراتر بود از امروز، در فردا قدم می‌زد
و هر جا بود، آنجا بال پروازی فراهم بود

رجزخوان، پرچم «هیات من الذله» بر دوشش
نگاه کربلاجویش، پر از شور محرم بود

دلش، مست حسین ابن علی ابن طالب
کلید اقتدار و عزتش، این اسم اعظم بود

شهادت بود پایانش، چه پایان دل‌انگیزی
غیر از این، برای آن دل غرق خدا، کم بود

اگرچه نام «طهرانی مقدم» بر زبان‌ها ماند
خودش با خون نوشت، اما «ایرانی مقدم» بود

انتهای پیام/341

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار