به گزارش خبرنگار دفاعپرس از تبریز، شهید «سیدرضا ترابی» از جمله نوجوانان دلیر آذربایجانی است که در دوران دفاع مقدس، با وجود سن اندک اما بصیرت عمیق خود در واپسین سال جنگ تحمیلی، راه جهاد و شهادت را در پیش گرفت و جان شیرین خود را فدای میهن اسلامی کرد.
وی ۱۱ فروردین ۱۳۵۰ در شهرستان «عجبشیر» متولد شد اما از آنجا که پدرش کارمند شرکت راه آهن بود، به همراه خانواده به استان کرمان مهاجرت کرد و در همانجا به عضویت پایگاه مقاومت بسیج درآمد. هنگامی که دانش آموز سال سوم متوسطه بود، بهعنوان بسیجی به لشکر ۴۱ ثارالله کرمان تحت فرماندهی سردار شهید «قاسم سلیمانی» پیوست و در جبههبهعنوان پیک گردان ۴۱۷ به خدمت پرداخت. وی پس از مجاهدتهای فراوان، ۲۳ خرداد ۱۳۶۷ در جریان عملیات بیتالمقدس ۷ در شلمچه به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
وی در دلنوشتهای آورده است:
نماز خواندن در خط مقدم واقعا لذت بخش است. هر لحظه گلولههای منور روشن میشود و منطقه را روشن میکند و من در تاریکی شب، در سکوتی که به سکوت شهادت میماند، به نوشتن کلمات مشغولم.
مادرجان، میدانم که برای من زحمتها کشیدهای و عمر پر ارزش خود را صرف بزرگ نمودن این حقیر کردهای، امیدوارم که شیرتان را حلال کنید و آن مهر مادری را از من دریغ ننمایید. امیدوارم که خداوند این دعای مرا که میگویم - بارالها! مادرم را با حضرت فاطمه (س) محشور بگردان - بپذیرد.
کم کم احساس تنهایی میکنم. از خودم خجالت میکشم؛ من کجا و جبهه رفتن کجا، جبهه جای صالحین است و من با ایشان چقدر فاصله دارم. خدایا، پروردگارا! زندگی و مرگ در دست توست. خدایا! بارالها! چنان فرما که یا سالم برگردم و یا با عزت حسینی و با مبارزه و نرفتن به زیربار سلطه ظلم و جور، مرگ را با آغوش باز بپذیرم و خود را در امتحان سخت آزمایش نمایم. خدایا! خداوندا! مادر را صبر بده، تا بتواند همچون فاطمه مطهره داغ این امانت ناقابل را تحمل نماید.
به امید آنکه خداوند متعال این جان ناقابل را از این بنده بی چیز و درمانده که همیشه در گناه بوده و معصیت را پیشه خود کرده بپذیرد. شنیدم عملیاتی در پیش است، انشاءالله که خیر است، خون ما که از خون امام حسین (ع) رنگینتر نیست. ما که باشیم که خود را با امام حسین (ع) مقایسه کنیم، هر چه از طرف دوست میآید خوش آید و جای بحثی هم ندارد.
انتهای پیام/