به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، حرکتهای اعتراضی اخیر که از دو ماه پیش از اعتراض به مرگ مهسا امینی آغاز شد و تحلیلگران اجتماعی و سیاسی را به تعبیر رفتارهای مردم و بخصوص جوانان وا داشت، اکنون با انحراف از مسیر خود به دلیل موج سواری و سوء استفاده جریانهای برانداز، تجزیه طلب و وابسته به خط فکری غرب، از اهداف و خواستههای اصلی خود یعنی اصلاحات اجتماعی و اقتصادی با توجه به تغییرات نسلی در کشور، فاصله گرفته است.
این انحراف از مسیر نمودهای عینی بسیاری دارد که حداقل در یک ماه گذشته به شکلهای مختلف ملموس بوده است؛ از شهادت مدافعان امنیت گرفته تا تسلیح آشوب طلبان، کشته سازی در شهرهای مختلف و بردن انگشت اتهام به سمت نیروهای پلیس تا اقدامات تروریستی در شهرهای مختلف که حادثه شاهچراغ شیراز و نیز حوادث تروریستی ایذه و اصفهان همه را میتوان در این بسته سیاستی دشمنان تعبیر کرد.
ناظران سیاسی بر این باورند که ایجاد دو دستگی در بین مردم و به جان هم انداختن آنها، راهبرد اصلی دشمن در حوادث اخیر است و بنابراین در این مدت تلاش کرده با تند کرن فضای سیاسی و اجتماعی و هدایت آن به سمت زد و خورد و خشونت، به اهداف خود برسد. با این وجود نگاهی به عملکرد دستگاههای امنیتی و انتظامی در این مدت نشان میدهد که با هوشمندی این توطئه را ناکام گذاشته و تلاش کردهاند تا جای ممکن از بروز خشونتهای خیابانی بپرهیزند تا در تله دشمن نیفتند.
از روزهای ابتدایی شکل گیری جریانهای اعتراضی، ناظران تصور میکردند شیب حوادث همچون سالهای قبل پیش برود و نظام از همه ابزارهای خود برای رویارویی با معترضان بهره بگیرد، اما سیاست تعاملی دولت سیزدهم این نبود؛ لذا تصمیم گرفت صبر پیشه کند و مانع از تفرقه و دودستگی در بین مردم شود.
در این رابطه علی بهادری جهرمی سخنگوی دولت گفته است: برای دولت مثل آب خوردن بود که از همان روزهای اول اجازه دهد تا نیروی انتظامی از گلولههای جنگی استفاده کند و هر کسی را به خیابان آمد بزنند و اینطور مردم بترسند و در خانه خارج نشوند؛ اما این دولت هرگز چنین کاری نمیکند؛ چون معترضین را بچه و خانواده خود میداند.
خودداری نیروی انتظامی و مدافعان امنیت از برخورد خشونت آمیز با معترضان برای آنان کم هزینه نبوده و شهادت جمعی از مدافعان امنیت و نیروی پلیس در شهرهای مختلف در مواجهه با آشوبگران به همین دلیل رخ داده است.
از این رو، شهادت مدافعان امنیت در شهرهای مختلف در مواجهه با آشوبگران را میتوان نمونهای از انحراف اعتراضهای اخیر در ایران برشمرد، زیرا در روزها و هفتههای نخست، رسانههای فارسی زبان حامی تروریستها با چرب زبانی قصد داشتند این حرکتها را جنبشی مدنی و اجتماعی معرفی کنند، اما اکنون نه تنها با دفاع از این رفتار نه تنها اغتشاشگران را به تداوم این رفتارها فرا میخواندند بلکه در فضای مجازی روشهای به آشوب کشیدن شهر و ترور نیروهای پلیس و مدافعان امنیت را آموزش داده و مهرههای خود میخواهند تا شهر را برای مردم ناامن سازند؛ رویکردی که سبب شد تا ایران شبکه اینترنشنال را در زمره گروههای تروریستی قرار دهد.
برداشتهای قومیتی از حادثه رخ داده برای خانم امینی، گروهکهای تجزیه طلب همچون کومله و دمکرات را بر آن داشت تا بهره برداری خود را از تاثر و فضای عمومی ایجاد شده در شهرهای کردنشین کلید بزنند؛ ورود عناصر وابسته به این گروهکهای تروریستی به شهرهای غربی و آغاز پروژه کشته سازی در همین راستا قابل تعبیر و تعریف است.
کشف انواع سلاحهای جنگی قاچاق در مرزهای غربی کشور که به گفته جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید با هدف تسلیح معترضان از اقلیم کردستان انجام میشود و هدف نهایی آن کشته سازی و مردم را به جان هم انداختن است، مهر تاییدی بر این ماجراست.
بر اساس آماری که فرمانده مرزبانی فراجا به تازگی اعلام کرده است، طی ۴۵ روز گذشته مرزبانان ضمن انهدام چندین باند قاچاق سلاح و مهمات حدود ۶۰۰ قبضه سلاح جنگی را کشف و ضبط کردند که در کشف سلاح جنگی در مقایسه با مدت مشابه پارسال با افزایش ۲۶ درصدی روبه رو هستیم.
باید گفت که گروهکهای تروریستی در رهبران آشوب طلبان در خارج کشور، دامنه ارسال سلاح خود را به سلاحهای جنگی محدود نکردهاند و آنطور که سردار اصانلو فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا نیروی زمینی سپاه گفته، قاچاقچیان سلاح، در دوماه گذشته نه تنها سلاح جنگی مثل کلاش و کلت و حتی نارنجک وارد کشور میکردند، بلکه حتی اقدام به وارد کردن سلاح وینچستر که در اغتشاشات مورد استفاده نیروی انتظامی قرار میگیرد، کرده بودند تا پروژه کشته سازی را با قدرت ادامه دهند.
البته ایران نیز این تحرکات تجزیه طلبانه را بی پاسخ نگذاشته و ضمن اعتراض و پیگیری از مجاری دیپلماتیک، در دو مرحله عملیاتهای موشکی و پهپادی علیه مقر تروریستها در اقلیم شمال عراق انجام داده است.
طرح ریزی انجام عملیاتهای تروریستی را میتوان سومین نشانه رفتارهای خشونت طلبانه معاندان برای به انحراف کشاندن خواستههای اجتماعی قشرهایی از مردم تعبیر کرد؛ به این معنا که وقتی دشمنان، مردم را در مسیر خواستههای خود همراه ندیدند، ترجیح دادند با ایجاد رعب و وحشت و حتی کشتار مردم، به خواستههای خود دست یابند که همان تکه تکه کردن ایران، ایجاد ناامنی و اجرای «پلن بی» مورد نظر رهبران کاخ سفید در مورد ایران است.
این اهداف شاید در هفتههای نخست اعتراضات برای عامه مردم روشن نبود، اما با حادثه تروریستی شیراز و کشف خانه تیمی عناصر داعش که به دنبال اجرای چندین عملیات تروریستی در ایران بودند، پردهها کنار رفت.
در حقیقت ورود گروهکهای تروریستی به ایران و فعال شدن عناصر داخلی آنها با هدف ایجاد نا امنی از سویی و اینکه فضای اعتراضی زمینه را برای اجرای پروژههای آنان آماده کرد، مصداق بارز هدف نهایی دشمنان از اعتراضات اخیر بوده است.
در گام اخیر پروژه ملتهب سازی ایران، نسخه «اعتصاب» برای روزهای ۲۴ تا ۲۶ آبان ماه پیچیده شده بود، اما با «نه بزرگ» بازاریان و مردم روبرو شد؛ از این رو بار دیگر جبهه ضد ایرانی برگه «ترور» را روی میز گذاشت؛ از این رو در شهرستان ایذه خوزستان به دنبال یک حمله کور تروریستی در شامگاه ۲۵ آبان هفت نفر به شهادت رسیدند که در بین آنها دو کودک ۹ و ۱۳ ساله قرار داشتند؛ در این حادثه تروریستهای موتور سوار با به رگبار بستن مردم و ماموران حافظ امنیت تعداد دیگری از مردم را نیز مجروح کردند.
در حادثهای دیگر که همان شب در اصفهان روی داد، ۶ نفر که راکب سه موتورسیکلت بودند، اقدام به شلیک به نیروهای حافظ امنیت کردند که این حادثه ۲ شهید و هشت مجروح بر جای گذاشت.
به نظر میرسد جبهه ضدایرانی برای به اعتصاب کشاندن خیابانهای ایران صرفا به تهدید محدود نمانده و اقدامات ترویستی را نیز برای ایجاد هراس به کار میگیرد.
از این رو برنامه ریزی برای به آشوب کشیدن ایران صرفا به تجمعات خیابانی و اعتصابات سراسری محدود نمانده و پازل اغتشاش را قرار است اقدامات تروریستی تکمیل کند تا دشمنان بلافاصله با طرح ریزی و انجام ترورهای کور و هدف قرار دادن مردم و انتصاب آن به حاکمیت، حاشیه امنی برای خود و اقدامات تروریستی بعدی فراهم کنند.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/ ۹۱۱