به گزارش خبرنگار دفاعپرس از رشت، «بیا سربند برداریم؛ خرمشهر در پیش است» عنوان تازهترین سروده «نجمه پورملکی» از شاعران گیلانی است که به ۲۲ شهید مدافع حرم گیلانی تقدیم شد.
به اسم رب زینب عقده از دل باز خواهم کرد
توکل بر خدا من هم شبی پرواز خواهم کرد
به اسم رب قاسم تا که خونی در بدن باشد
قسم خوردیم این سرها فدایی وطن باشد
سلام ما به آن قلب صبور حضرت زینب
به این پروانههای گرد نور حضرت زینب
کسی دیده اسیری اینچنین فاتح که زینب بود
همین روحیهی رزمندگان در حملهی شب بود
اگر پرچم اگر گنبد اگر جایی علم مانده
همه از برکت خون شهیدان حرم مانده
سلامای لالههای خطهی میرزای کوچک خان
سلامای هشت هزار خون دل این مردم گیلان
دیار مردمانی صاف و ساده راهی ام کرده
خروش کاروانهای پیاده راهی ام کرده
از اینجا اولین اعزام جبهه پا گرفت آری
شب سر پل ذهاب با این رشادتها گرفت.. آری
از این خطه چه زنهایی که دوشادوش مردانند
که در راه وطن این شیرزنها، شیرمردانند
اگر لازم شود از نو سحر آماده ایم آری
که با پای پیاده مرد جنگ و جاده ایم... آری
صفا اینجا وفا اینجا ولا اینجا علم اینجاست
"علیزاده" شهید اول راه حرم اینجاست
سلام ما به مردان حرم... مردان افلاکی
به "یعقوبی جاویدالاثر" آن یار املاکی!
سلامای "نظری"ای که پر از لبخند پر شوری
سلامای شیرهای بوکمال...ای "بابک نوری"
سلامای پرچم و سربندهای کلنا عباس
شهید خاک خان طومان... عزیز قلب ما "بوّاس"
کجاییای "حسین پور"ای حسن باقری دوران!
سلامای زخم جانبازی "ابراهیمی" خندان
همه " طاهرنیا"ها نذر تاسوعا شدند اینجا
چه کودکهای یک ماهه که بی بابا شدند اینجا
اگر رفتند ": عطری ها... رضیها و مسافرها"
نخواهد رفت مردان حرم از یاد زائرها
که ما جاماندهها بودیم و آنها منتخب بودند
که " قاسم زاده "ها از جنس عباس و وهب بودند
نباید گم شود راهی که " کوچک زاده" پیموده
که عهد ما از اول با شهیدان هم همین بوده
" شفیعی، دوربین، سیرت نیا، روحی " ز ما بودند.
ولی از ما جلوتر در تمام لحظهها بودند
"جهانگیر و اتابه، عفتی، دوربین و میرسیّار "
به زانو گر درآوردند دشمن را در این پیکار:
که جمهوری اسلامی ایران زندهتر باشد
بدون این حرم کل حرمها در خطر باشد
تمام کفر صف بسته رو در روی این پرچم
به آمریکا بگو ترسی نداریم از همه عالم
سلامای تیپ میرزا کوچک جنگل... دلاورها
سلامای " خوشه بر"ای مرد میدانها و معبرها
قرار این بود زینب وار من از هر نظر باشم
شبیه این پل خشتی مقاوم در خطر باشم
خطر جایی است که حرف و عمل با هم نمیخواند
شبیه موریانه ریشه را کم کم بخشکاند
خطر یعنی که برگردیم از راهی که پیمودیم
خطر یعنی فراموشی که روزی جبههای بودیم
که بسته دست حیدر را؟ بجز مانع تراشیها
امان از ویژه خواری ها... نمک بر زخم پاشیها
کجا راحت نشینی رسم مردان خدا بوده؟
برادر! حال فعلی تا ابد معیار ما بوده
برای دشمنان دیگر مجال اشتباهی نیست
برای ما دگر از کربلا تا قدس راهی نیست
علی رغم تمام نقشههای شوم دشمنها
سلیمانی شده تکثیر در سرتاسر دنیا
سزای گرگها مرگ است... تیغی صیقلی داریم
که ما در این ولایت شیرمردی، چون علی داریم
هنوز از آن تهاجمهای شب.. خط زیر آتیش است
بیا سربند برداریم... خرمشهر در پیش است
انتهای پیام/