به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، شهید محسن بیابانی مظلوم قمی در سوم تیرماه ۱۳۴۸ در شهر مقدس قم به دنیا آمد. شهید بیابانی در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۳۶۵ در عملیات کربلای یک در منطقه مهران به شهادت رسید و در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم آرام گرفت.
وصیتنامه شهید محسن بیابانی مظلوم قمی
«پروردگارا تو میدانی که من مشتاق اصلاح دین تو هستم و خواستار آبادی شهر او و آزادی مردم و نمیخواهم که بندگان مظلوم تو در دست ستمگران به اسارت دچار شوند؛ خدایا من ضعیف و ناتوان که تحمل درد از دست دادن پاهایم را ندارم چگونه تحمل عذاب تو را میتوانم بکنم.
خدایا مرا ببخش و از گناهانم درگذر تو کریم و رحیم هستی.
خدایا به محمد (ص) بگو پیروانش حماسه میآفرینند، بارالها به علی (ع) بفرما که شیعیانش قیامت به پا کردهاند و به حسین (ع) بگو که خونش در رگها همچنان میجوشد؛ بفرما که از آن خونها سروها روئیده ظالمان سروها را بریدند و میبرند، اما همچنان سرو میروید.
با درود و سلام به خاتم الانبیاء این نور پیامبران الهی و به وصی او حضرت امیر و فرزندان معصومش مخصوصا حضرت بقیه الله اعظم (عج) که چشمهای تمام شیعیان مخصوصاً رزمندگان برای دیدار و تعجیل در فرجش اشک میریزند و بالاخره سلام و درود به جانشین بر حق حضرت بقیه الله اعظم (عج) امام خمینی این منجی نسل و بالاخره سلام و درود بر شهیدان اسلام.
و اما ای پدر و مادر من با امام خمینی (مدظله) میثاق بستهام و به او وفادارم، زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است و اسلام را زنده کرد و اگر چندین بار مرا بکشند و دوباره زنده شوم از او دست بر نخواهم کشید و از شما خانواده گرامی ام میخواهم که راه سعادت بخش حسین (ع) را ادامه دهید و اگر میخواهید به راه حسین (ع) بروید راه امام روید که راه حسین (ع) است و امیدوارم که زینب وار زندگی نمائید.
و اما ای مردم غیور و دلیر وای شیر پرور وای خانواده شهیدان از شما عزیزان عاجزانه میخواهم که همیشه در خط امام و همیشه گوش به فرمان این خورشید درخشان جماران باشید باشد که انشاءالله مورد عفو و بخشش خداوند متعال قرار گیریم.ای پدر و مادر عزیزم و برادران و خواهر گرامیام اگر من شهید شدم برایم گریه نکنید، چون ما از علی اکبر امام حسین (ع) که عزیزتر نیستیم و اگر خواستید گریه کنید برای علی اکبر امام حسین (ع) گریه کنید.ای برادر عزیزای محمد جان درست را خوب بخوان و همیشه کتابهایی مطالعه کن که رضای خدا در آن باشد مبادا کتابی بخوانی که خدا و حضرت محمد (ص) و صاحب الزمان (عج) را ناراحت کند.
اما توای برادرم جواد اگر من شهید شدم راه مرا ادامه بده و اگر اسلحه من از دستم افتاد تو اسلحه را بردار و به مبارزه بپرداز؛ زیرا این راه راهی است که تمام خانوادههای شهدا چشم انتظار هستند که راه کربلا باز شود.
برادرم هیچ وقت کاری نکن که کسی از دست تو ناراحت شود و جواد جان این وصیت را که من دارم مینویسم اشک هایم سرازیر است و مبادا پدر و مادر را تنها بگذاری و در راه خدا توجه بسیاری کن و همیشه در دعاها شرکت کن و خودت را با اسلام وفق بده و تا آن جا که میتوانی کتابهای اسلامی را مطالعه کن که اسلام احتیاج به افراد حزب الله دارد در ضمن اگر فردی حزب اللهی در زندگی نباشی من از تو راضی نیستم حتماً انسان مؤمن و متعهد باش تا خدا از تو راضی باشد و از تو میخواهم که تا آنجایی که میتوانی نماز جماعت و جمعه را ترک نکنی؛ و توای خواهر عزیزم حتماً اگر من شهید شدم مادرم و پدرم را ترک نکن و از طرف من از تمام آشنایان و اقوام حلالیت بطلبید و به جواد بگو راهی را برای خود انتخاب کن که رضای خدا در آن است.
پدر و مادر گرامیم باید مرا ببخشید که در طول زندگی نتوانستم برای شما فرزند خوبی باشم وای پدر و مادر عزیز بدانید این راهی که من رفتهام رضای خدا در آن است و راهی که رضای خدا در آن باشد انسان نباید از مصیبتهای آن ناراحت بشود؛ زیرا که شما خدا و راه خدا به نحو احسن قبول دارید.
در ضمن سلام خیلی خیلی گرم مرا به پدر و مادر و برادران و خواهران و فامیلها و دوستان و آشنایان برسانید و از طرف من حلالیت بطلبید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما والسلام
۱۳۶۵/۰۳/۱۶»
منبع: نوید شاهد
انتهای پیام/ ۹۱۱