دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

برنامه سازمان منافقین برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی/ باید گلوله را با گلوله پاسخ گفت

رجوی چنان به درستی مسیری که برای سازمان ترسیم کرده بود پافشاری می‌کرد که حتی برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی یک جدول زمان‌بندی ارائه کرده و تاکید داشت که باید گلوله را با گلوله پاسخ گفت.
کد خبر: ۵۶۲۸۹۸
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۴ - 22December 2022

برنامه «مسعود رجوی» برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی/ باید گلوله را با گلوله پاسخ گفتبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «مسعود رجوی» سرکرده گروهک منافقین در کتاب «جمع‌بندی یکساله مقاومت» در پاسخ به اینکه چگونه می‌توان جمهوری اسلامی ایران را سرنگون ساخت، می‌گوید: امروزه دیگر برای هر کسی که مختصر آشنایی با رژیم خمینی داشته باشد، ضرورت مبارزه‌ی مسلحانه احتیاجی به بحث و اثبات ندارد. منظور سازمان هم از استراتژی و جاده‌ای که در بحثمان می‌خواهیم به دست بیاوریم، یعنی اینکه مبارزه مسلحانه را چطوری و در چه مسیری به کار بیاندازیم تا رژیم سریع‌تر سرنگون شود».

رجوی چنان به درستی مسیری که برای سازمان ترسیم کرده بود، پافشاری می‌کرد که حتی برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی یک جدول زمان‌بندی ارائه کرد: «تمام خط و ربط‌های استراتژیکی و تحلیلی ما نیز حاکی از ضرورت و حتمیت سرنگونی رژیم در چشم‌انداز محدود و کوتاه‌مدت است، یعنی در زمانی که حداقل یک سال و حداکثر سه سال طول خواهد کشید».

وی در ادامه طراحی خود برای سرنگونی جمهوری اسلامی به روش مسلحانه، به چند مرحله اشاره می‌کند: «مرحله اول فاز نظامی از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ شروع شد و تا تابستان ۱۳۶۱ طول کشید. این مرحله نوبت سران سیاسی بود. قبل از هر چیز شاه مهره‌ها هدف بودند. در این مرحله قرار بود که رژیم بی‌آینده شود و ثباتش را از دست بدهد و در عوض سازمان تثبیت شده و به‌عنوان جانشین رژیم اسلامی معرفی شود. مرحله دوم از تابستان ۱۳۶۱ تا پایان سال ۱۳۶۲ ادامه یافت. در این مرحله نوبت به تنه‌ی سرکوبگر نظام رسید، یعنی زدن سرانگشتان رژیم (مقصود رجوی از سرانگشتان رژیم نیرو‌های سپاه، بسیج، حزب‌اللهی و کلیه‌ی افرادی که به نحوی با جمهوری اسلامی ارتباطی داشتند، بوده است) و اینجاست که قطع دست و پای اجرایی رژیم اسلامی اهمیت پیدا می‌کند».

نشریه‌ مجاهد در شماره‌ی ۱۷۸ خود طی گزارشی از روند و فرآیند ورود سازمان به فاز مسلحانه می‌نویسد: «در تابستان ۱۳۶۰ با صدور فرمان مقاومت انقلابی مسلحانه، میلیشیای مجاهد خلق خود را برای نبردی تمام عیار با دشمن خدا و خلق (رژیم جمهوری اسلامی) آماده می‌کند. از این پس باید گلوله را با گلوله پاسخ گفت و دیگر دوران رویارویی دست خالی در برابر چماق مزدوران ارتجاع پایان یافته است... گردان‌ها و گروهان‌های رزمنده‌ی میلیشیا به سرعت سازماندهی شده و تهاجم بی‌امان رزمندگان میلیشیا به مهره‌ها و مراکز سرکوبگر ارتجاع خواب راحت را از چشمان تمام مزدوران ارتجاع ربود و بسیاری از آن‌ها را به سزای خیانت‌هایشان رساند».

نشریه‌ی مجاهد درخصوص نحوه‌ی تداوم مبارزه‌ی مسلحانه‌ی سازمان با نظام جمهوری اسلامی چنین نوشته است: «یکشنبه، ۵ مهر ماه ۱۳۶۰ واحد‌های مسلح میلیشیا در خیابان‌های مرکزی تهران مستقر شدند و ضعف و زبونی ارتجاع را به نمایش گذاشتند. در زمستان سال ۱۳۶۰ و پس از یک وقفه‌ی کوتاه در عملیات به منظور سازماندهی و برقراری ارتباطات نوین، سازمان مجدداً عملیات‌های خود را علیه مراکز و مهره‌های رژیم آغاز کرد. عملیات این مقطع با تکیه بر تجارت نظامی سازمان در مرحله‌ی قبل از تأثیرات بیشتری برخوردار بود. از ابتدای تابستان ۱۳۶۱ واحد‌های رزمنده‌ی میلیشیا بر اساس رهنمود‌های فرماندهی عالی نظامی- سیاسی سازمان، برادر مجاهد مسعود رجوی و در اولین مرحله از مقاومت مسلحانه‌ی انقلابی خود نابودی سرانگشتان اختناق را دستور کار خود قرار دادند، تا آنجا که با اوج‌گیری عملیات واحد‌های عملیاتی سازمان و گستردگی عملیات و قدرت آتش رزمندگان سازمان، تنها در شهریور ماه ۱۳۶۱، حدود ۶۰۰ نفر از مزدوران رژیم فقط در تهران کشته شدند».

سازمان در ادامه‌ی گزارش‌های خود از عملیات‌های تروریستی نیروهایش در داخل ایران، از زبان علی زرکش که در آن مقطع فرماندهی سیاسی- نظامی سازمان در ایران را بر عهده داشت به ترور بیش از هزار نفر از شهروندان ایرانی اعتراف می‌کند: «از آغاز مرحله‌ی دوم مقاومت تاکنون (۱۳۶۱)، بیش از هزار تن از ایادی رژیم به دست واحد‌های عملیاتی سازمان در استان‌های تهران، گیلان، مازندران، فارس، همدان، اراک، خراسان، اصفهان، کردستان و ... نابود شده‌اند که ۲۸ نفر از آنان، از نیرو‌های سپاه پاسداران بوده‌اند».

زرکش در گزارش دیگری که در مورخه‌ی ۲۰ تیر ۶۲ منتشر شد، اعلام کرد: «از ۳۰ خرداد ۱۳۶۱، تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۲، حداقل ۲۸۰۰ تن از مزدوران رژیم بر اثر آتش رزمندگان مجاهد سازمان به هلاکت رسیده‌اند که ۴۰ تن از آنان از نیرو‌های پاسدار بوده‌اند».

آنچه در این گزارش‌ها بیش از هر نکته‌ی دیگری به چشم می‌آید، اعترافات سازمان در کشتار مردم عادی و غیر نظامی است، چرا که بنا به تصریح سازمان، از میان ۲۸۰۰ نفر تنها ۴۰ تن عضو سپاه پاسداران بودند و نیروی نظامی محسوب می‌شدند و مابقی را شهروندان غیرنظامی تشکیل می‌داده‌اند، زیرا با توجه به علنی بودن هویت قربانیان ترور‌های سازمان، امکان انتساب شهروندان عادی به عضویت در نیرو‌های نظامی و یا سمت‌های مهم قضایی- امنیتی فراهم نبود و از همین‌رو، از میان ۲۸۰۰ تن تنها ۴۰ نفر را از اعضای سپاه معرفی می‌کند و درباره‌ی هویت سایر قربانیان خود سکوت می‌کند. (هرچند بنابر ادبیات رایج در سازمان، کلیه‌ی قربانیان ترور‌های سازمان، بدون توجه به شغل، اعتقادات و ... مزدوران رژیم و سرانگشتان اختناق محسوب می‌شدند و به دلایلی از قبیل حضور یا عبور از مقابل مساجد، همسایگی با نیرو‌های وفادار به جمهوری اسلامی، نصب تصاویر مسئولان و شخصیت‌های مذهبی- سیاسی جمهوری اسلامی در محل کسب و یا منزل و یا صرفاً به علت داشتن قیافه‌ای حزب‌اللهی! هدف آتش نیرو‌های سازمان قرار گرفته‌اند!) در نهایت، مسعود رجوی طی مصاحبه‌ای با نشریه‌ی عرب‌زبان المصور، تعداد کل شهروندان ایرانی را که از ابتدای ورود سازمان به فاز مسلحانه تا انتهای سال ۱۳۶۲ به دست نیرو‌های سازمان به قتل رسیدند، بیش از شش هزار نفر اعلام می‌کند و در عمل، مسئولیت خون بیش از شش هزار نفر از قربانیان سازمان را بر عهده می‌گیرد! قابل توجه آنکه در این مصاحبه رجوی اقرار می‌کند که از این تعداد صرفاً پنج نفر از مسئولان عالی‌رتبه‌ی جمهوری اسلامی بوده و در خصوص هویت و یا مسئولیت سایر قربانیان مطلبی ارائه نمی‌کند. (این پنج تن عبارتند از: شهیدان اسدالله مدنی، عبدالحسین دستغیب، محمد صدوقی، عطاءالله اشرفی اصفهانی و عبدالکریم هاشمی‌نژاد).

در طول مدتی که مرحله‌ی مسلحانه در داخل کشور جریان داشت، سازمان به شیوه‌های مختلف نیرو‌های تحت امر خود را به ارتکاب اعمال تروریستی تشویق می‌کرد؛ چه از طریق برنامه‌های رادیویی سازمان (که با حمایت و پشتیبانی همه‌جانبه‌ی رژیم بعث عراق صورت می‌گرفت) و چه به واسطه‌ی ارگان رسمی سازمان که در خارج از کشور منتشر و بعضاً در داخل کشور به صورتی محدود و مخفی توزیع می‌شد که در این مجال به گوشه‌هایی از موارد تشویق به تروریسم اشاره می‌شود:

الف) نشریه‌ی مجاهد در صفحه‌ی ۱۱ از شماره‌ی ۱۳۳ خود در مطلبی با عنوان «عملیات بزرگ با امکانات محدود» می‌نویسد:

«.. رژیم علی‌رغم توسل به هرگونه اقدامات حفاظتی و به کار گرفتن انواع و اقسام امکانات و سلاح و اتومبیل‌های ضد گلوله، هرگز قادر نبوده و نخواهد بود تمام کانال‌های ضربه خوردنش را بسته و همه‌ی مزدورانش را از آتش انتقام سلاح مجاهدین خلق در امان نگه دارد. حال اگر به پارامتر فوق این نکته را اضافه کنیم که برخی مهره‌های رژیم گاهی به خاطر پرداختن به ارتباطات غیرعلنی و غیررسمی از تور حفاظت خارج شده و به صورت عادی به تردد می‌پردازند، مشخص خواهد شد که چه بسا فرصت‌های حساس و مهمی به دست بیاید که مزدوران رژیم بدون حفاظت در دسترس رزمندگان مجاهد قرار بگیرند؛ به گونه‌ای که بتوان با امکانات ساده و کم، منتهی با سرعت عمل، عملیات بزرگی انجام داد و به مهره‌های رژیم ضربات کاری وارد ساخت».

در ادامه‌ی این مطلب که در صفحه‌ی ۳۵ شماره‌ی یاد شده‌ی نشریه به چاپ رسیده، چنین آمده است:

«گزارش‌های متعددی در مورد تردد مهره‌های رژیم به صورت ناشناس به دست ما رسیده است. در یکی از این گزارش‌ها یکی از رزمندگان اظهار داشته، طی مسافرت به تهران با اتومبیل کرایه متوجه شدم که مسافر کنار دست من از نمایندگان مجلس است که به صورت ناشناس به تهران سفر می‌کند و یا در مورد دیگر، یکی از هواداران سازمان بیان داشته، خانه‌ی یکی از مهره‌های رژیم یک کوچه دورتر از منزل ماست و او گاهی اوقات شب‌ها با یک وانت از خانه‌ی خود خارج شده و در سطح شهر تردد می‌کند. این دو گزارش به خوبی ضرورت آمادگی برای برخورد با مواردی را که حفاظت مهره‌های رژیم آسیب‌پذیر است، نشان می‌دهد. هرچند که در فاز نوین مقاومت تمامی رزمندگان مجاهد باید کلیه‌ی توان نظامی خود را برای پاره کردن تور اختناق و نابودی پاسداران ظلمت متمرکز نمایند، ولی در شرایطی که دسترسی به مهره‌های حساس رژیم بدون صرف انرژی و نیاز به شیوه‌های پیچیده امکان‌پذیر است، به هیچ‌وجه نباید فرصت را از دست داد، بلکه باید با آمادگی و قاطعیت آن‌ها را به سزای اعمالشان رساند».

در صفحه‌ی شش همین نشریه نیز مطلبی با عنوان «انهدام و به آتش کشیدن خودرو‌های دشمن» درج شده و طی آن دستورالعمل ساخت مواد آتش‌زا مانند ناپالم، کوکتل مولوتف، مخلوط بنزین و صابون، همچنین روش‌های شعله‌ور کردن مواد و سلاح‌های دست‌ساز آتش‌زا مانند روش ساخت تایمر‌های تأخیری اشتعالی و ...
آموزش داده شده و در پایان مطلب، خطاب به نیرو‌های سازمان چنین آورده است:

«بعد از رعایت دستورالعمل‌های فوق، باید قاطعانه و بدون شک و شبهه وارد عمل شد و از اشتباهات و اشکالات نهراسید، زیرا فقط کسانی اشتباه نمی‌کنند که هیچ‌گاه دست به عمل نمی‌زنند!».

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها