به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «سید احمد قریشی» اهل روستای برغان از توابع شهرستان کرج، فرزند شهید «سید کمال قریشی»، برادر شهید «سید محمود قریشی» و پسرعموی چهار برادر شهید قریشی از فرماندهان سابق ستاد سپاه ناحیه کرج و از مسئولان سابق سپاه تهران بود و در طول هشت سال دفاع مقدس در جبهههای حق علیه باطل حضور یافت و با دشمن بعثی جنگید.
«معصومه سادات قریشی» فرزند این شهید در گفتوگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس اظهار داشت: پدرم از سال ۱۳۹۳ وارد سوریه شد و تا اواسط سال ۱۳۹۸ مدام در سوریه بود و در هر سه ماه، یک هفته - ۱۰ روز به تهران میآمد و باقی آن زمان را در سوریه بود. در آنجا مسئولیت فرماندهی لشکر فاطمیون را برعهده داشت. پیش از آن تا سال ۱۳۹۱ در سپاه حضرت رسول (ص) معاون برنامه و بودجه بود.
وی در مورد تماسهایی که شهید قریشی از سوریه با آنها میگرفت، گفت: پدرم در سوریه هفتهای یک بار با ما تماس داشت، اما در هفته آخر با وی صحبت نکردیم. ما، خودمان نمیتوانستیم با پدرم ارتباط برقرار کنیم و پدرم به ما زنگ میزد.
فرزند شهید قریشی در رابطه با علت شهادت پدر خود گفت: پدرم روز اول مرداد ۱۴۰۰ به شهادت رسید. وی در گذشته شیمیایی شده بود، اما، چون دشمن در مناطقی که پدرم برای بازدید رفته بود، از عناصر شیمیایی جنگی استفاده کرده بود؛ شرایط بد جسمانیاش بر اثر عناصر شیمیایی جنگی در دفاع مقدس آسیب دیده بود، تشدید شد و پدرم به همان علت به شهادت رسید.
معصومهسادات قریشی دختر شهید سید احمد قریشی
معصومه قریشی ادامه داد: روز جمعه صبح (زمانی که شهید قریشی به شهادت رسید) با ما تماس گرفتند و گفتند: به بیمارستان بقیةالله بیایید. وی را از سوریه آوردهاند و حال خوبی ندارد. زمانی که به بیمارستان رفتیم، به ما گفتند که پدرم به شهادت رسیده است. ساعت پنج وارد تهران شدند و پدرم ساعت هشت به شهادت رسید.
فرزند شهید قریشی در مورد سجایای اخلاقی پدرش در میان اطرافیان گفت: سراسر زندگی پدر من پر از خاطره است. پدرم فرد بسیار مهربان و بامحبتی بود و همه افراد در تمام خانواده و فامیل، همکاران، دوستان و رزمندگان فاطمیون به آن اذعان میکردند.
وی با بیان خاطرهای از اعزام شهید مدافع حرم «مصطفی صدرزاده» افزود: آخرین باری که قرار بود شهید صدرزاده به سوریه اعزام شود، به پدرم گفت «پلاک من را شما به گردن من بیانداز شاید شهادت قسمت من شود» در همان بار هم در روز تاسوعا به شهادت رسید.
فرزند شهید قریشی در مورد بُعد پدرانه شهید قریشی در منزل گفت: مشغله پدرم خیلی زیاد بود، اما زمانی که در خانه بود، بسیار بامحبت بود و هروقت زمان داشت، برای ما میگذاشت. با ما صحبت و ما را راهنمایی میکرد. سفر و میهمانیهای آخر هفته ما انجام میشد. ما به تمام نقاط ایران رفته و از مناطق مختلف دیدن کردیم. اینگونه نبود که پدرم خستگی خود را از سر کار برای ما بیاورد. خستگی ناشی از کار، هیچگاه روی کیفیت رابطه او با خانوادهاش تأثیر نمیگذاشت.
شهید مدافع حرم، مصطفی صدرزاده
وی از توصیه و سفارش اکید شهید قریشی گفت: پدرم خیلی ولایتپذیر بود. توصیه همیشگیاش این بود که «پشت سر آقا باشید، چون در این صورت راه خود را گم نمیکنید. چشم آقا به امام زمان (عج) است و ایشان راه اهل بیت (ع) را ادامه میدهند.»
انتهای پیام/ 118