یادداشت/ جواد معصومی

چراغ سبز آمریکا به درگیری پاکستان و افغانستان

هدف حضور بیست‌ساله آمریکایی‌ها در افغانستان ثابت کرد که راهبرد آمریکایی‌ها چیزی جز عدم صلح و ثبات و قلمروسازی برای منافع خویش نیست.
کد خبر: ۵۶۷۸۳۱
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۱ - 18January 2023

چراغ سبز آمریکا به درگیری پاکستان و افغانستان هشدار باش به حکومت طالبانگروه بین‌الملل دفاع‌پرس - جواد معصومی، تحلیلگر و پژوهشگر حوزه بین‌الملل؛ پس از خروج مفتضحانه ایالات متحده آمریکا از افغانستان و شروع حکومت دوم طالبان، جامعه جهانی خصوصاً آمریکا انتظار مشاهده کانون‌های جدید بحران امنیتی را در کشور افغانستان داشتند. اگرچه آمریکایی‌ها به صورت فیزیکی فضای سرزمینی افغانستان را ترک نموده‌اند، اما سایه آن‌ها با بهره‌برداری از فضای پیچیده و انشقاق برای ایجاد تنش و جنگ داخلی با استفاده از بازیگران منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای کاملاً احساس می‌شود. حکومت طالبان با همکاری کشور‌های مهم منطقه خصوصاً جمهوری اسلامی ایران توانست وضعیت باثباتی را به لحاظ امنیتی ایجاد نماید. هر چند خطر داعش خراسان در افغانستان کاملاً از بین نرفته و تمرکز آن‌ها در حال حاضر بر این مسئله مهم امنیتی و مبارزه با داعش خراسان متمرکز گردیده است؛ اما تا برقراری امنیت افغانستان و از بین رفتن تروریسم داعش خراسان فاصله زیادی را داراست. دشواری این پروژه امنیتی به دلیل نفوذ اقوام و ارتباطات آن‌ها با همسایگان افغانستان پیچیده‌تر و حوزه امنیت افغانستان را شکننده‌تر ننموده است. ممکن است رابطه معنی‌داری بین مؤلفه امنیت و ایجاد منافع امنیتی با توجه به ساختار قومیتی افغانستان وجود داشته باشد. به نظر می‌رسد با ادامه این روند ممکن است بانفوذ بازیگران منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای منازعات داخلی و مرزی آغاز گردد، چراکه در حال حاضر جریان‌های تندرو به دنبال ایجاد جنگ قدرت در افغانستان می‌باشند.

یکی از راهکار‌های مؤثر در تثبیت امنیت افغانستان می‌تواند به کارگیری همراهی و مشارکت میدانی و واقعی همه اقوام با نقش مؤثر در ساختار حاکمیت طالبان هست. قابل توجه است که از شروع جنگ پس اوکراین موضوع نظم جدید بین‌الملل تشدید گردیده است. در صورت موفقیت در حفظ ثبات امنیتی فضای مناسبی برای ایجاد سهم خواهی افغانستان در نظم جدید منطقه‌ای خصوصاً در بخش اقتصاد ایجاد خواهد گردید. از طرفی کشور افغانستان دارای سابقه تاریخی ترانزیت جاده ابریشم را دارا است. امروزه نقش کریدرو‌ها در توسعه امنیت پایدار بسیار فزاینده گردیده و کشور افغانستان ظرفیت لازم برای ایجاد ابزار قدرت با استفاده از نقش کریدور‌های جاده‌ای و ریلی را دارا می‌باشد. در حال حاضر کشور جمهوری اسلامی ایران در کنار مردم و حکومت طالبان آمادگی خود را برای کمک در تحقق این راهبرد‌ها با امضای توافقنامه‌های مختلف از جمله حوزه انرژی و معدن اثبات نموده است. در مقابل جریان‌های تندرو به دنبال ایجاد جنگ قدرت با کانون‌های بحران و تنفس سیاسی با این روش دنبال نموده که ممکن است با عدم توجه و اهمیت کافی طالبان را در آینده به فضای کنشگری درون جناحی و حتی درگیری مرزی مواجه سازد.

توجه به نقش و تأثیر‌های عربستان سعودی و امارات و همچنین کشور پاکستان در افغانستان همواره امری جدی و اجتناب ناپذیر است. می‌توان گفت آمریکا و وابستگان او در منطقه در صدد تحریک و تشجیع ارتش پاکستان برای افزایش تنش در مرز و احیاناً حمله به افغانستان هستند. سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISI با چالش جمعیت قابل توجه پشتون‌های طالبان داخل پاکستان و در مرز افغانستان که برخی از آنان خواهان استقلال سرزمینی و جدایی طلب هستند مواجه شده است. به نظر می‌رسد این جمعیت یک فرصت مغتنم برای آمریکایی‌ها با رویکرد تقویت و حمایت این جنبش باهدف درگیری در مرز افغانستان و پاکستان در دستور کار قرار گرفته است. ایالات متحده امریکا قصد دارد با سیاست ایجاد تنش موجب کاهش ضریب امنیتی و در نتیجه عدم پیشرفت واقعی توافقنامه‌ها، قرارداد‌ها در حوزه مختلف انرژی، ترانزیت، معدن و... که حاصل زحمات اخیر ایران و افغانستان خواهد گردید.

یکی از پیشرانه‌های کلیدی ایالات متحده آمریکا در پاکستان جهت تحقق راهبرد تنش و درگیری همکاری با عربستان سعودی و امارات، حمایت و استقرار شهباز شریف بوده و از طرفی جلوگیری از حضور عمران خان در انتخابات پیش رو پاکستان هست؛ چراکه عمران خان با سیاست بازی شرقی با آمریکا در تضاد منافع است. با حضور عمران خان در انتخابات، پیروزی او در صورت برگزاری عادلانه انتخابات محتمل بوده و در صورت عدم موفقیت عمران خان وقوع ناآرامی‌ها در پاکستان دور از انتظار نخواهد بود؛ اما در شرایط فعلی پاکستان و اوضاع نابسامان اقتصادی و معیشتی حاصل از سیل ویرانگر و نیاز هشت میلیارد دلاری موضوع مهم و قابل تأمل است که مورد توجه عربستان سعودی و امارات برای قلمروسازی در کشور پاکستان در دستور کاردارند. بطور کلی روند کنونی بیانگر این است که ممکن است به جریان وقوع ناآرامی‌ها دامن زده و هدف آمریکایی‌ها در ایجاد درگیری حتی به صورت محدود در مرز‌های پاکستان و افغانستان نقش کلیدی را محقق سازد. بهانه‌هایی همچون مسائل انتخابات و برخی پشتون‌های طالبان پاکستانی و افغانستانی خواهان استقلال؛ موجبات درگیری و تنش در مناطقی از قبیل منطقه کریدور واخان را ایجاد نمایند. بدیهی است با بر هم زدن فضای امنیتی و سیاسی کشور‌های افغانستان و پاکستان روند قرارداد‌ها و پیشرفت پروژه‌ها به کندی خواهد انجامید و با القای عملیات روانی رسانه‌ای رژیم صهیونیستی و تقویت تروریسم داعش در منطقه به دنبال انزوای حکومت طالبان و عدم پذیرش توسط جامعه جهانی است.

آنچه در نوشتار این سطور مهم است این است که با شکل‌گیری کلیدور‌های آسیای مرکزی، هند و پاکستان و سوی دیگر نقش راهبردی کشور افغانستان در کلیدور‌های ریلی و جاده ای، موجب پیشرفت پروژه و توسعه تجارت افغانستان با همسایگان خویش و در عرصه بین‌المللی خواهد گردید. جاده تاریخی ابریشم بیانگر آمیختگی فرهنگ کهن و به زبان امروز احداث کریدرو‌ها موجب نزدیک‌تر شدن تفکرات حکومت و مردم افغانستان با همسایگان را به دنبال خواهد داشت؛ اما آیا ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی می‌توانند با فشار و نفوذ در سیستم اطلاعات ارتش کشور پاکستان (ISI) با تغییر‌هایی همچون عمران خان و پشتون‌های مستقر در مرز افغانستان و پاکستان در منطقه کریدور واخان؛ موجب اقدامات سیاسی و درگیری‌های نظامی بین این دو کشور گردند؟

با مطالعه و بررسی نظریه بازی جنگ اینطور به نظر می‌رسد که با حضور عمران خان در عرصه انتخاباتی پیروزی او تقریباً محتمل خواهد بود و از طرفی با جلوگیری از عدم حضور و یا عدم پیروزی و از سوی دیگر نارضایتی مردم موضوع نا آرامی‌ها در پاکستان دور از انتظار نیست. توجه به این نکته ضروری است که حضور عمران خان به معنی کنترل آمریکا در پاکستان و جلوگیری از درگیری‌های مرزی با افغانستان و رویکرد شرقی پاکستان قطعی نخواهد بود. هر چند درگیری نظامی در منطقه کریدور واخان بدلیل مواردی همچون حساسیت افغانستان، شیعیان کشمیر، موضع‌گیری هند و مردم سین کیانگ چین؛ وضعیت این پرونده امنیتی را بسیار پیچیده‌تر می‌نماید. اما هدف حضور بیست‌ساله آمریکایی‌ها در افغانستان ثابت نمود که راهبرد آمریکایی‌ها چیزی جز عدم صلح و ثبات و قلمروسازی برای منافع خویش نیست. در شرایط کنونی حکومت طالبان با توجه به مسائل اقوام، مرز‌ها و روابط با همسایگان خصوصاً پاکستان امری ضروری است. به نظر می‌رسد با بررسی دقیق‌تر روند‌های فعلی از جمله گفتگو‌های عربستان سعودی و امارات با پاکستان می‌تواند حکومت دوم طالبان را از غافلگیری راهبردی مصون سازد.

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها