توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛

کتاب "خاطرات حبیب الله عسگر اولادی" معرفی می شود

مرکز اسناد انقلاب اسلامی به مناسبت درگذشت حاج حبیب الله عسگر اولادی و جهت زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره این یار دیرین انقلاب اسلامی اقدام به معرفی کتاب «خاطرات حبیب الله عسگر اولادی» تألیف آقای سید محمد کیمیافر نموده است.
کد خبر: ۵۶۸۸
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۹ - 05November 2013

کتاب

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، مرکز اسناد انقلاب اسلامی به مناسبت درگذشت حاج حبیب الله عسگر اولادی و جهت زنده نگهداشتن یاد و خاطره این یار دیرین انقلاب اسلامی و به منظور هرچه بیشتر آشنا شدن مخاطبان و علاقمندان با زندگی این مجاهد بصیر اقدام به معرفی کتاب "خاطرات حبیب الله عسگر اولادی" تألیف سید محمد کیمیافر نموده است.

خاطرات مرحوم عسگراولادی از این جهت که مشتمل بر حوادث سالهای آغازین دهه بیست تا سال 1343 میباشد، بسیار جالب و حائز اهمیت میباشد. این خاطرات به دلیل حضور خود راوی و شرح مشاهداتش از وقایع بسیار مهم بوده، بیان جزئیات ویژگی خاصی به آن میبخشد، این خاطرات همچنین از این جهت که نحوه شکلگیری و تأسیس یکی از مؤثرترین گروههای اسلامی در پیشبرد انقلاب یعنی هیئتهای مؤتلفه و بیان شرح دقیق دستگیری و دادگاه اعضای مؤتلفه بسیار مهم میباشد که میتواند برای محققین و پژوهشگران منبع موثق و معتبری به شمار آید.

با مطرح شدن حضرت امام به دنبال طرح لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 1341 و در گذشت آیتالله بروجردی، آقای عسگراولادی و نمایندگان تعدادی از هیأتهای مذهبی موجود در تهران، به سمت حضرت امام (ره) گرایش پیدا کردند.

پس از این به پیشنهاد حضرت امام هیأتهای مذهبی مرتبط با ایشان از جمله هیأت مسجد امینالدوله ، هیأت مسجد شیخ علی و گروه اصفهانیها، هیأت مؤتلفه اسلامی را تشکیل دادند که آقای عسگراولادی از مؤسسین آن به شمار میرود. هیأتهای مؤتلفه که مقلدین حضرت امام بودند، با توجه به رهبری قاطع حضرت امام دست به تشکیل یک شاخه نظامی برای اعمال فشار به رژیم زدند و از جمله مهمترین اقدامات آنان، ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت بود که لایحه (کاپیتولاسیون) را به مجلس برد و به تصویب رساند.

سقوط دیکتاتوری رضا شاه، فضای سیاسی و دینی کشور را تا حدود زیادی برای فعالین عرصههای دینی و مذهبی باز کرد. سختگیریها و برنامههای ضد دینی حکومت پهلوی اول هر چند بسیاری از نیروهای مذهبی را به حاشیه رانده بود، اما به دلیل نهادینه بودن مذهب در افکار ایرانیان، بلافاصله پس از خروج رضا شاه از کشور، گروهها و دستههای مذهبی دوباره فعالیت خود را از سر گرفتند. در این بین شاید گروه فداییان اسلام به رهبری نواب صفوی نقش عمدهای در بازشناسی مذهب در مبارزات سیاسی و گرایش قشر جوان به آن داشت.

مبارزت مسلحانه فداییان اسلام و پیروی محض آنان از تعالیم مکتب تشییع به علاوه روحانی بودن رهبر این گروه و ارتباط با روحانیون بزرگ همانند آیتالله کاشانی ، باعث شور و شوق زیادی در مردم جهت تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام دینی شد.

در کنار این حرکت منسجم و سازمان یافته گروه فداییان اسلام، جناح مذهبی نهضت ملی نفت به رهبری آیتالله کاشانی نیز سهم به سزایی در ایجاد زمینههایی برای گرایش عمومی مردم به مبارزه در چهارچوب مذهب اسلام داشت. تعدد هیأتها و دستجات مذهبی در این دوره که دائماً رو به تزاید بود، مؤید این گفتار است. در واقع نیروهای جوان مذهبی در این سالها، پشتوانه نهضتی گردیدند که از ابتدای دهه 40 و به ویژه در پانزده خرداد 1342 با رهبری حضرت امام خمینی (ره) آغاز شد و ادامه آن به پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 انجامید.

آقای حبیبالله عسگراولادی یکی از همین نیروهای جوان مذهبی بود که از دهه 1320 وارد فعالیتهای منسجم مذهبی شد و بعدها در تأسیس هیأتهای مختلف مذهبی سرانجام هیأتهای مؤتلفه اسلامی نقش ایفا کرد که پشتوانه محکمی برای نهضت و پیشبرد انقلاب اسلامی بود. عسگراولادی در سال 1311 در خانوادهای متدین در تهران متولد شد. ایشان سالهای کودکی را با عشق به اهل بیت و در دامان پدر و مادری مقید به آداب مذهبی گذراند و پس از طی دوران ابتدایی به علت سختی معیشت وارد بازار کار شد و البته همزمان به تحصیل نیز ادامه داد. در همین زمان بود که ایشان پس از آشنایی با شیخ محمدحسین زاهد به طلبگی علاقمند شد و درس طلبگی را در محضر ایشان شروع کرد.

در سال 1326 آقای عسگراولادی که در یک راهپیمایی ضد اسراییلی به دعوت آیتالله کاشانی شرکت داشت برای اولین بار دستگیر شد. ایشان پس از آزادی ارتباط خود را با بیت آیت الله کاشانی حفظ نمود و پس از تبعید ایشان با تعدادی دیگر از دوستان خود مجموعهای را تشکیل دادند که در عمده جریانات تا 28 مرداد 1328 هماهنگ با روحانیت در متن فعالیتها بودند.

پس از شروع اختلافات بین جناح مذهبی و ملی نهضت نفت و درگیریهایی که جناحهای مختلف مذهبی طرفدار آیتالله کاشانی داشتند و به ویژه پس از کودتای 28 مرداد 1332 ایشان به همراه دیگر دوستان خود، در غالب یک هیأت به دنبال کارهای خیریه و اجتماعی رفته و از کارهای سیاسی کناره گرفتند. تأسیس هیأت مؤید که بعدها به خیریه مؤید و شرکت مؤید تغییر کرد یافت از عمده فعالیتهای ایشان در این سالها بود. با مطرح شدن حضرت امام به دنبال طرح لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 1341 و در گذشت آیتالله بروجردی، آقای عسگراولادی و نمایندگان تعدادی از هیأتهای مذهبی موجود در تهران، به سمت حضرت امام (ره) گرایش پیدا کردند و پس از چندین جلسه ملاقات، ایشان را به عنوان مرجع تقلید خود قبول کردند.

پس از این به پیشنهاد حضرت امام هیأتهای مذهبی مرتبط با ایشان از جمله هیأت مسجد امینالدوله ، هیأت مسجد شیخ علی و گروه اصفهانیها، هیأت مؤتلفه اسلامی را تشکیل دادند که آقای عسگراولادی از مؤسسین آن به شمار میرود.

هیأتهای مؤتلفه که مقلدین حضرت امام بودند، با توجه به رهبری قاطع حضرت امام دست به تشکیل یک شاخه نظامی برای اعمال فشار به رژیم زدند و از جمله مهمترین اقدامات آنان، ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت بود که لایحه قضاوت کنسولی مستشاران آمریکایی ( کاپیتولاسیون) را به مجلس برد و به تصویب رساند. در واقع اعتراض حضرت امام خمینی (ره) به تصویب این لایحه و سپس دستگیری و تبعید ایشان، نیروهای مؤتلفه اسلامی را که از مقلدین ایشان بودند به تحرک واداشت تا بانی این لکه ننگ در تاریخ ایران (حسنعلی منصور) را به سزای اعمال خویش برسانند.

پس از این جریان، نیروهای امنیتی رژیم به دستگیری گسترده نیروهای مؤتلفه اسلامی پرداخته و با اعدام چهار نفر به نامهای صادق امانی ، محمد بخارایی، صفار هرندی و نیک نژاد ، تعداد زیادی را به حبسهای بلند مدت محکوم کردند. آقای عسگراولادی که در دادگاه اولیه به اعدام محکوم شده بودند، پس از فرجام خواهی با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد و تا سال 1356 در زندان بود.

ایشان پس از آزادی از زندان در جریانات منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای زیادی داشت و پس از انقلاب به نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی برگزیده شد و با تأسیس کمیته امداد انقلاب اسلامی، عهدهدار مسئولیت این نهاد شد. آقای عسگراولادی در سال 1360 در منزل خود مورد سوء قصد قرار گرفت که این توطئه با شکست رو به رو شد.

در سالهای دهه 60 ایشان مسئولیتهای مهم دیگری همچون وزارت بازرگانی را بر عهده داشت و دبیر کلی جمعیت مؤتلفه اسلامی که بعدها تبدیل به حزب مؤتلفه اسلامی شد را تا سال 1383 به عهده داشت.

نظر شما
پربیننده ها