روایتی از جنگ تن به تن رزمندگان ایرانی با مزدوران بعثی

در جریان عملیات والفجر ۸، نیرو‌های اطلاعاتی لشکر ۷ حتی مجبور به جنگ تن‌به‌تن با دشمن شده بودند و، چون دیگر نه مهمات داشتند، نه فرصت شلیک، با دست، خاک به صورت عراقی‌ها می‌پاشیدند و از جلوی آن‌ها رد می‌شدند.
کد خبر: ۵۷۱۸۴۲
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۴ - 07February 2023

وقتی کار به جنگ تن‌به‌تن و خاک‌پاشی رسیدبه گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، تسلط نیرو‌های خودی بر ارتفاعات حمرین در عملیات محرم و مشاهده معابر وصولی العماره، راهکار جدیدی را پدید آورد و بر این اساس عملیات والفجر از تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ در منطقه شمال چزابه و با هدف پیشروی به سوی العماره و تهدید آن در شرق طراحی شد که سه روز به طول انجامید.

نیروی زمینی تازه تأسیس سپاه که اولین تجربه خود را در عملیات نیمه گسترده محرم با موفقیت پشت سر گذاشته بود، سازمان رزم جدیدی برای این عملیات گسترده آماده کرد. به‌عبارت‌دیگر، عملیات والفجر، میدان آزمایش مناسبی برای تشکیلات جدید سپاه بود، ضمن آن‌که برای جلوگیری از تکرار حوادث عملیات رمضان و خنثی کردن توان زرهی عراق، منطقه رملی در غرب ارتفاعات میشداغ انتخاب شد تا امکان مانور زرهی در آن میسر نباشد.

در این عملیات رزمندگان توانستند با شکستن خطوط پی‌درپی ارتش عراق، به عمق مواضع آن نفوذ کنند، اما بر اثر مقاومت شدید دشمن، در محور عملیاتی ناهماهنگی به وجود آمد و نیرو‌های خودی به مواضع قبلی بازگشتند.

این عملیات نشان داد که در وضعیت جدید جنگ، مقدورات، ابتکارات و عوامل جدیدی باید وارد عرصه شود تا بتوان موانع مستحکم دشمن را پشت سر گذاشت. همچنین پس‌ازاین عملیات، تشکیلات جدید سپاه ارزیابی و بهینه شد.

هم زمانی این عملیات با ایام دهه فجر سبب شد که نام والفجر برای آن در نظر گرفته شود.

پیش‌بینی می‌شد که این عملیات تأثیر تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت جنگ داشته باشد، لیکن چنین نشد و به همین دلیل، والفجر مقدماتی نام گرفت.

لشکر ۷ ولی عصر (عج)؛ مرحله نخست عملیات

در ساعت ۲۱:۳۰ روز ۱۷ بهمن ۱۳۶۱، پس از اعلام رمز مبارک یا الله، عملیات برای لشکر ۷، ولی عصر (عج)، از پنج محور در شمال و جنوب پاسگاه مرزی رشیده و صفریه آغاز شد و نیرو‌ها در تاریکی مطلق شب برای پاک‌سازی میدان‌های مین و شکستن خطوط دفاعی دشمن و رخنه در آن‌ها پیشروی کردند.

وسعت و عمق موانع و استحکامات دشمن و وجود کانال‌های متعدد، سرعت لازم را از نیرو‌های خودی گرفت. بااین‌حال، خط اول دشمن شکسته شد، ولی چون تاریکی شب رو به پایان و هنوز منطقه پاک‌سازی نشده بود، طبیعی بود که امکان استقرار کامل نیرو‌ها وجود نداشت.

در واقع تاریکی مطلق شب، محقق نشدن الحاق نیروها، پاک‌سازی نشدن منطقه، عمق و وسعت زیاد میدان‌های مین و هوشیاری دشمن و اطلاع قبلی او درباره وقوع عملیات؛ ازجمله عواملی بود که سبب شد هدف‌های مرحله نخست عملیات به‌طور کامل محقق نشود.

مرحله دوم عملیات

در این مرحله، تیپ دوم لشکر ۷، ولی عصر (عج) در ۲۰ بهمن ۱۳۶۱ از معبر لشکر ۸ نجف، وارد عمل شد. لشکر ۸ نجف در جناح راست و لشکر ۱۵ امام حسن (ع) در جناح چپ لشکر ۷، خط حد داشتند.

سه گردان بلال، ذوالفقار و کوثر از لشکر ۷، محل اجرای مأموریتشان، نرسیده به جاده آسفالت (مرزی) بود و گردان‌های میثم، شهدا و عمار هم، چون مأموریتشان در عمق بود، سوار بر نفربر و تانک بودند.

پس‌ازآن که یکی از گردان‌های لشکر ۸، خط را شکست، گردان بلال از تیپ ۲ لشکر ۷ وارد عمل شد و پس از رسیدن به نزدیکی جاده آسفالت، روی هدف مستقر شد. گردان کوثر هم دومین گردانی بود که به جاده شنی موازی جاده آسفالت رسید، ولی بیشتر از حد تعیین‌شده به سمت راست رفت و به دلیل خارج شدن از مسیر، به‌طورکلی از منطقه خارج شد.

نیرو‌های تخریب و مهندسی، معبر موجود را عریض‌تر کردند و سه گردان عمار، میثم و شهدا که سوار بر تانک‌ها و نفربر‌ها بودند، حرکتشان را برای رسیدن به کانال کشاورزی و نهر سلمان آغاز کردند.

هنگامی‌که نیرو‌های خودی از کانال نخست رد شدند و به کانال دوم رسیدند، متوجه فریاد‌های الله‌اکبر و صلوات دیگر نیرو‌های خودی شدند که به نظر می‌رسید از جلو رفتن توپخانه خودی و باز شدن راه پیشروی‌شان خوشحال شده بودند، غافل از این‌که آنچه دیده بودند؛ نیرو‌های عراق بودند که در پی درگیری نیرو‌های عمار با آن‌ها در حال عقب‌نشینی بودند.

در این درگیری، عظیم محمدی زاده جانشین فرمانده تیپ ۱ لشکر ۷ که بعد‌ها شهید شد، عبدالحسین خضریان جانشین فرمانده تیپ ۲ لشکر ۷ و یکی از نیرو‌های اطلاعاتی لشکر حتی مجبور به جنگ تن‌به‌تن با دشمن شده بودند و چون دیگر نه مهمات داشتند، نه فرصت شلیک، با دست، خاک به صورت عراقی‌ها می‌پاشیدند و از جلوی آن‌ها رد می‌شدند. تعدادی از نیرو‌های عراقی هم داخل سنگرهایشان منتظر روشن شدن هوا بودند تا نیرو‌های ایران را که در عمق مواضعشان پیشروی کرده بودند، محاصره کنند.

هدف تیپ ۲ لشکر ۷، رسیدن به کانال سلمان بود که تنها حدود ۵۰۰ متر با آن فاصله داشت، ولی در این منطقه، درگیری سختی میان نیرو‌های خودی و دشمن جریان داشت و تیربار عراقی‌ها پیوسته روی نیرو‌های خودی شلیک می‌کرد. در این میان، درحالی‌که گردان‌های تیپ ۲ لشکر ۷، میان کانال نخست و دوم بودند و به عبارتی ۱۴ کیلومتر از خط اول دشمن عبور کرده و پشت نیرو‌های عراقی رسیده بودند، دستور عقب‌نشینی صادر شد.

فرماندهی لشکر به نیرو‌های مهندسی دستور داد، خاکریزی کنار جاده آسفالت احداث کنند تا وقتی نیرو‌ها به عقب آمدند، در پشت آن مستقر شوند. نیرو‌ها تا نزدیکی‌های صبح مقاومت کردند، ولی پس‌ازآن که هوا روشن شد، قرارگاه دستور عقب‌نشینی داد، زیرا به این نتیجه رسیده بودند که به دلیل محقق نشدن الحاق یگان‌ها، عمق و وسعت زیاد میدان‌های مین و هوشیاری دشمن، ادامه عملیات دیگر امکان‌پذیر نیست.

در این مرحله، نیرو‌های خودی به هدف‌های تعیین‌شده رسیدند، ولی چون منطقه به‌طور کامل پاک‌سازی نشده بود، نیرو‌های عراقی حین عقب‌نشینی به سمت نیرو‌های خودی شلیک می‌کردند و حتی گاهی قصد محاصره آن‌ها را داشتند که متأسفانه تعدادی از رزمندگان خودی هم اسیر شدند.

منبع:

۱-جمعی از نویسندگان، اطلس جنگ ایران و عراق، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ چهارم ۱۳۹۹، صفحه ۷۰،

۲-کوچک، عبدالمحمد، اطلس لشکر ۷، ولی عصر (عج) در دوران دفاع مقدس، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۹۸، صفحات ۱۴۱، ۱۴۲

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار