«ریحانه غلامیان» مسئول معاونت خواهران اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان قم در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس در قم اظهار داشت: کتاب شهر فرشتگان با محوریت معرفی شهدای کودک استان قم در بمبارانهای هوایی، از سوی این معاونت تدوین شده است.
وی افزود: کتاب فوق به زبان انگلیسی ترجمه شده و بزودی روانه بازار نشر خواهد شد.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
دل دل میکردم بلکه به خانه برسم. به محض اینکه سر کوچه رسیدم، دیدم کوچه پر از دود و غبار و خاک و آوار شده. همه جا تاریک و شلوغ بود. تیرهای برق شکسته و به زمین افتاده بود و مدام جرقه میزد. شوکه شده بودم و فقط گریه میکردم.
موشک دقیقاً به خانه ما اصابت کرده بود و خانه سه طبقه ما با خاک یکسان شده بود. ساختمان که نه! حتی خرابهای نمیدیدم که تشخیص بدهم خانه خودمان است یا نه! آسفالت زمین کنده و زیر و رو شده بود، تمام اسباب و وسایل خانه و زندگیمان درهم برهم شده بود و هر کدام به سمتی افتاده بود.
مادرم چادرش را به گردنش بسته بود و به دنبال پیکر خواهران و برادرم حسن میگشت. همسایهها هم برای کمک آمده بودند، هرچند خودشان گرفتار اهل و عیال خود بودند. گویا قرار بوده آن روز مدرسه ما را بمباران کنند؛ اما خلبان هواپیما بعدها اقرار میکند که ما این خانه را اشتباه بمباران کردیم. هدف تخریب مدرسه بوده است.
ساعتی نگذشته بود که بلدوزر آوردند و آنقدر آوار را زیر و رو کردند تا بالاخره پیکرها پیدا شد. مریم خواهرم درحالی که با یک دستش حسن و با دست دیگرش زینب دخترش را زیر بال و پر خود در آغوش گرفته بود، هر سه در کنار هم به شهادت رسیده بودند.
آن روز حسن به اتفاق مریم و دخترش در طبقه دوم ساختمان بودند و اجل مهلت نداده بود که حتی راه فرار یا پناهی پیدا کنند. از قضا برادرم حسین هم که سرباز وظیفه بود، از راه رسید و با دیدن مریم روی زمین کاپشن را از تنش درآورد و روی پیکرش انداخت و بین آوار به دنبال عطیه میگشت.
روز سختی بود و طاقت ما هم کم؛ تا جایی که پدرم هر بار با شنیدن نام حسن و یاد مریم گریه امانش نمیداد و پس از گذشت مدتی سوی چشمانش را از دست داد و نابینا شد!
انتهای پیام/