به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، بیستمین دوره جایزه ملی انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس برگزار شد و از برترینهای بخشهای مختلف این رویداد مهم ادبی تجلیل بهعمل آمد.
در بخش مدافعان حرم دو کتاب «خاتون و قوماندان» و «حکایت زخمها» برگزیده شدند که هرکدام روایت نابی از مدافعان حرم را بازگو میکنند که به همین مناسبت به معرفی این کتابهای برتر میپردازیم؛
کتاب اول «حکایت زخمها»
کتاب حکایت زخمها روایت زخمهای چهار جانباز مدافع حرم لبنانی، افغانستانی، پاکستانی و ایرانی است که به قلم الهه آخرتی به رشته تحریر درآورده شده است.
این کتاب گام کوچکی است برای نمایش گوشهای از تابلوی رنگارنگ و امیدبخش وحدت امت اسلامی در مواجهه با شرارتی بینالمللی است که در ۲۶۴ صفحه به صورت سراسری توزیع خواهد شد.
الهه آخرتی در این کتاب شما را به پای حکایت زخمهای چهار جانباز مدافع حرم خواهد برد که هر کدامشان از گوشه گوشه جغرافیای ایمان، خود را به سنگر دفاع رساندهاند و روایتگر مصافشان با دشمنی واحد هستند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
سـرم به طرز عجیبی سـبک بود و زبانـم از تشـنگی سـنگین. فارغ از هـر فکر و خیالی، در تمنای چند قطـره آب بودم تا با آن کویر زبان باران ندیدهام را کمی ترَ کنـم.
بـدم نمیآمد دلیل تشـنگیام را بـه یاد بیـاورم، امـا ذهنم بـه کاغذی سفید و خالی میمانسـت که به جز احساس تشـنگی، مفهوم معنادار از آن اسـتخراج نمی شـد. به زحمـت چشـمانم را باز کـردم. نور سـفیدی که به رسـم سوسـو زدن سـتارههای کویـر واضح و تـار میشـد، چشـمم را زد. محیط اطـراف بـرای درک وضعیـت و مکانـی کـه انـگار در آن معلـق بـودم، کمکـی نمیکـرد. همه جا یکدسـت سـفید بـود.
با برگشتن دوباره نگاهم به سمت چراغ سقفی، انگار جرقهای توی سرم زده شد و نور عظیمی که مرا به پرواز در آورده بود ذهنم را روشن کرد. یادم آمد! با نیرویی که سر منشأش درک تازهام بود، زبانی که تا چند ثانیه قبل مثل چوب خشک به سقف دهانم چسبیده بود مثل یک ماهی کوچک و بی قرار شروع به حرکت کرد و صدای فریاد شادمانهام به گوشم رسید: «من در بهشتم، هنوز زندهام اما در بهشتم! چطور ممکنه؟ این همون چیزیه که میخواستم…»
از الهه آخرتی، نویسنده منتخب دومین جشنواره شهید همدانی پیش از این کتابهای «هیچ چیز مثل همیشه نیست» و «کمی بیشتر بمان» در انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.
کتاب دوم «خاتون و قوماندان»
کتاب خاتون و قوماندان روایتی است عاشقانه و زیبا؛ ولی دردمندانه از زندگی شهید مدافع حرم، ابوحامد لشکر فاطمیون، علیرضا توسلی، از زبان همسر ایشان که نویسنده توانمند، مریم قربانزاده، آن را قلم زده است. شهید توسلی در سال ۱۳۶۴ به شهادت رسید و چاپ کتاب سرگذشت زندگی اش با پیچ وخم هایی در سال ۱۳۹۹ جزو آثار نشر ستاره ها قرار گرفته و اکنون در بازار قابل خرید است.
خلاصهای از کتاب
شهید توسلی از بنیانگذاران لشگر فاطمیون است که پس از شکلگیری غده سرطانی و منحوس داعش (دولت اسلامی عراق و شام) به سرکردگی ابوبکر بغدادی و حمایت پشت پرده استکبار، برای دفاع از حرم اهلبیت در سوریه و عراق راهی سوریه شدند. او که البته سابقه جهاد در افغانستان علیه طالبان را در کارنامه خود دارد، پس از تعدی و توهین به آرامگاه حجربنعدی در سوریه نگران تعدی داعش به حرم حضرت زینب سلامالله علیها میشود و با احساس مسئولیت در برابر دفاع از حرم، با تشکیل یک گروه 22 نفره و سپس جذب مجاهدان عاشق اهلبیت از کشورهای مختلف فاطمیون را سازماندهی و ساماندهی میکند. آنچه در این کتاب روایت میشود بخشی از زندگی مجاهدانه او و خاطرات خانم حسینی از زندگی با این مرد بزرگ است.
خانم قربان زاده با نویسندگی کتابهای «شهربانو» و «دریادل»، این بار داستان زندگی خانم امالبنین حسینی را برای خوانندگان و علاقهمندان را در کتاب خاتون و قوماندان گردآوری و نشر ستارهها آن را راهی بازار نشر کرده است.
ابتدا تصور شما بر این است که به سبکِ تاریخ شفاهی با همسر یا یک شهید آشنا میشوید. اما نویسنده با توانمندی، تسلط بر موضوع و ارتباط صمیمی با همسر شهید سبک زندگی مجاهدانه را روایت کرده و این روایت یک مرحله بالاتر از صرفاً گزارش مستند درباره شهید است. چارچوب اندیشه نویسنده از ابتدا تا آخر مبتنی بر روایت سبک زندگی و همین خط اصلی را تا پایان روایت حفظ میکند. کشش و جذابیت کتاب به حدی است که اگر کار واجبی نباشد؛ علاقه ندارید خودتان را از یک زندگی شیرین و صمیمی جدا کنید. در تاریخ شفاهی آن چیزی که ارزشمند است مستندات یا پژوهشهای نویسنده در معرفی یک شخص است و نباید پروازهای خیالانگیز نویسنده در آن دخالت داشته باشد، اما نویسنده کتاب خاتون و قوماندان کلمات بسیاری را با حفظ لحن در بیان مصاحبهشونده کشف کرده و با کمک شخصیت روای، گویا یک داستان لطیف عاشقانه میخوانید نه تاریخ شفاهی یک زن قهرمان را.
روان بودن و استفاده از ساختار سادهگویی و سادهنویسی، خلاصهسازی و فرایند تدوین، حذف هدفمند و هوشمندانه کلمات اضافی طوری است که مخاطب از خواندن بیش از ۷۵ هزار کلمه در گفتوگو با یک نفر خسته نمیشود.
نویسنده و راوی هر دو، در ترسیم یک زندگی معمولی از زندگی مجاهدانه بسیار موفق بودهاند بهخصوص آن که، نامهها و یادداشتهای شخصی خانم حسینی در لابهلای روایتها، در بازنمایی یک زندگی پرفرازونشیب اما لطیف و ساده و صمیمی عاشقانه تأثیر به سزایی داشته است.
روایت یک زندگی معمولی به مخاطب حس همزادپنداری دست میدهد و خواننده با خواندن کتاب حس دوری ندارد. روایت ازدواج، دلخوری پدرخانم حسینی از شهید توسلی در بحث مهریه، لم دادن شهید توسلی در خانه و بسیاری از همین دست روایتهای معمولی را باید از نقاط برجسته ی کتاب دانست. چرا که بسیاری از مردم فکر میکنند زندگی مجاهدانه یک زندگی خشک و رسمی است و بسیاری از جوانان هم فکر میکنند زندگی شهدا در ماورا طبیعت است و هیچ مشکل و مسئلهای نداشتند.
بهکاربردن واژههایی با لهجه افغانستانی برای حفظ هویت فرهنگی افغانستانی بودن شهید توسلی را باید به نقاط قوت این اثر افزود. چه آن که واژهها نه آنقدر نامأنوس و دور از ذهن مخاطب و اتفاقاً تأکیدی برای خراسان بزرگ و فارسی اصیل ایرانی است.
انتهای پیام/ 121