گروه استانهای دفاعپرسـ «حسین ناجی» پیشکسوت تخریبچی لشکر ۲۱ امام رضا علیهالسلام؛ چقدر سخت است بنای قرارگاه شهید وزین را که با دنیایی از خاطره در بهترین دوران عمر خود ساختهای اینک با گذشت سالیانی از آن دوران پرافتخار، دست به کمر، شاهد ویرانیاش باشی؛ تنها چیزی که برایت باقی میماند بغضی در گلو است که راه نفس را بر تو میبندد و اشکی که حتی مجال چکیدن بر گونهات نمییابد!
چقدر تلخ و ناگوار است که شاهد فروپاشی خود باشی. بودنی که در زیر سقف همین بنا و ساختمان شکل گرفت و معماریاش بدست ربالارباب رقم خورد. چه کسی تصور میکرد روزگاری، تخریب دامن خودش را هم بگیرد!؟
آن که این بنای مقدس- مقدس از جهت همنشینی سالهای متعدد با ارباب معرفت- را به مخروبهای بدل کرده مقصر نیست... که برای او ساختمان، ساختمان است و دیوار، دیوار و آجر، آجر و از این ساختمانها در شهرهای جنگ زده، فراوان!!
اما برای بعضیها، اینجا زمانی خانهشان بوده. بسان خانه پدری! پر از خاطرههای فراموشنشدنی که بخشی از وجودشان را ساخته. خانهای که هنوز آجرهایش بوی برادران سفر کردهشان را میدهد.
خانهای که به یمن پاکی نفسهای ساکنانش، موکب فرشتگان آسمانی بود. خانهای کوچک که برای امثال علیرضا و مهدی و دیگر همرزمانمان از همه تاریخ بزرگتر است.
و چقدر سنگین و سخت است که بعد از سالها، برای فرار از غوغای شهر و نفس کشیدنی در هوای خاطرهها، راهی خانه پدری شوی و ببینی که دست روزگار آن را به مخروبهای مبدل ساخته و همه خاطرههایت بسان آجرهای خرد شده، در دشت پراکنده و زیر پا رها شدهاند.
ای کاش این بنا را مانند همان سوله پشتی (آسایشگاه سابق)، از بُن و اساس تخریب میکردند و از بین میبردند و هیچ اثری نمیماند! انگار نه انگار که اینجا مقری بوده، آبادی و خانهای بوده. خانهای با بچههایی پاک و همدل که بهترین بچههای دنیا بودند.
چه کسی تصور میکرد روزگاری تخریب، دامن خودش را هم بگیرد!؟
انتهای پیام/