به گزارش خبرنگار دفاعپرس از کردستان، «یدالله قاسمی» ۵ تیر سال ۱۳۱۸ در یکی از روستاهای اطراف شهر بیجار گروس به نام «چشمه آدینه» دیده به جهان گشود؛ پدرش «علی صفدر» کشاورز بود و مادرش «ملیحه انگورانی» نام داشت. در فضای پاک روستا و در کنار پدری مؤمن و مادری دلسوز پرورش یافت و ایّام کودکی را پشت سر نهاد.
وی اولین فرزند خانواده بود و به علّت فقر مالی که عموم مردم روستا به نحوی از آن رنج میبردند خیلی زود باکار در مزرعه و اموری که روستانشینان به آن اشتغال داشتند آشنا شد و برای آنکه بتواند عصای دست پدر باشد و گوشهای از نیازهای زندگی را برآورده کند با سختیهای فراوان دستوپنجه نرم میکرد و مشقات زیادی را متحمّل شد.
در دوران جوانی به همراه خانواده به شهر بیجار نقل مکان کرد و در شهر بیجار از طریق کارگری و بنایی زندگی را اداره میکرد، با فوت پدر در همان سالها مسئولیت و سرپرستی سایر اعضای خانواده را برعهده گرفت.
شبانهروز تلاش میکرد تا سه برادر و خواهری که تحت تکفّل وی قرار گرفته بودند احساس کمبود نکنند و بهخوبی توانست آنان را سروسامان بخشد و خود نیز به امر مقدّس ازدواج اقدام کرد.
بعد از ازدواج در یک کارگاه موزایکسازی در شهر مشغول به کار شد. گرچه از نعمت سواد محروم شده بود، ولی درس چگونه زیستن را در فضای فرهنگی شهر و با حضور در مجالس و محافل مذهبی بهویژه مجالس عزاداری سیّد سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بهخوبی آموخته بودند و با استماع نوارهای سخنرانی امام خمینی (ره) و سایر علمای انقلابی از جمله شهید هاشمینژاد از سالها قبل از انقلاب با حرکتهای انقلابی مبارزین انقلاب اسلامی آشنایی داشت و در سال ۱۳۵۶ به جرم نگهداری نوارهای سخنرانی امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی توسط ساواک خانه او تحت بازرسی و تفتیش قرار گرفت و به همین دلیل ۶ روز سختی زندان و شکنجه ساواک را نیز متحمّل شد.
ثمرهی زندگیاش یک فرزند پسر و یک دختر بود. فرزندش را «عباس» و دخترش را «سهیلا» نام نهاده بود و تقریباً با سپری شدن روزهای سخت زندگی به رفاه نسبی دستیافته بود و باکار کردن در همان کارگاه موزایکسازی زندگی را اداره میکرد که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
با به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از همان روزهای آغازین در قالب کمیته انقلاب اسلامی از انقلاب نوپای اسلامی و دست آوردهای انقلاب پاسداری میکرد و با شکلگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محل کار خود را ترک کرد و بهصف رزمندگان سپاه اسلام درآمد و در واحد تدارکات سپاه مشغول به فعّالیت شد.
باوجود رسته کاری و مسئولیت تدارکات سپاه بهصورت داوطلب و گاهی با اصرار و کسب رضایت فرماندهان در عملیات رزمی حضور مییافت و به استقبال خطر میرفت و حاضر نبود در سختیها کنار همرزمانش نباشد؛ سرانجام در محل «روستای کوله» یکی از دهات دیواندره که در مسیر جاده سنندج واقع شده در ۲۰ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در مبارزه با ضدانقلاب به مقام رفیع شهادت نائل شد و در جوار همرزمان شهیدش در گلزار شهدای شهر آرام گرفت.
انتهای پیام/