به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، مهدی حسینزاده از رزمندگان دفاع مقدس درباره شهید بهمن صفری از شهدای دبیرستان سپاه تهران خاطرهای روایت کرده است که در ادامه میخوانید.
بعضی شبها برای درسخواندن گروهی در دبیرستان میماندیم. نزدیک کنکور این اقامتها بیشتر هم میشد. به یاد دارم بسیاری از شبها شهید بهمن صفری بههمراه دوست نزدیکش آقا داوود ملکی در دبیرستان میماندند و در یکی از کلاسها تا آخر شب با هم درس میخواندند. سعی و تلاش این دو بزرگوار که از بچههای دورۀ اول بودند، برای ما که یک سال کوچکتر بودیم، الگو بود.
در یکی از این اقامتهای شبانه، هنگام اذان مغرب ایشان رفت پشت بلندگوی میدان صبحگاه و اذان گفت: اذانی بسیار زیبا با صدای خوش جوانی عزیز و متخلق به اخلاق و خوشرو. اذان را به اتمام رساند؛ ولی جمله «أشهد أنّ امیرالمؤمنین علیّاً حجتالله» را فراموش کرد. وقتی اذان به پایان رسید، با همان خوشرویی و شادابی به طرف ما آمد و گفت: «من این جمله را فراموش کردم، به نظر شما چه کنم؟»
دوستان حاضر هرکدام نظری دادند. یکی گفت: «اذان مستحب است، اشکالی ندارد.» ایشان قانع نشد. دیگری گفت: «این جمله جزو اذان نیست و اگر گفته نشود، اشکال ندارد.» ایشان باز هم قانع نشد. یکی گفت: «دوباره اذان بگو.» ایشان گفت که نه وقت اذان گذشته و خلاصه آرام و قرار نداشت. یکی از دوستان گفت: «یک بار دیگر برو پشت بلندگو و جمله فراموش شده را بگو.» ایشان خوشحال شد و رفت پشت بلندگو و دوباره جملهٔ «أشهد أن علیاً حجتالله» را با همان صوت زیبا گفت.
شهید بهمن صفری هشتم دی ۱۳۴۶، در تهران متولد شد. پدرش محمدعلی و مادرش، فاطمه نام داشت. او از دانش آموزان دبیرستان سپاه بود که پس از پذیرش در کنکور سراسری در در رشته الکترونیک درس خواند. دانش آموز بود که به جبههها رفت و سرانجام ۱۸ دی ۱۳۶۶ در سن ۲۰ سالگی براثر اصابت ترکش به سر و صورت در عملیات کربلای ۵ شهید شد.
انتهای پیام/ 141