به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، تحقیقات انجام شده توسط گروهی از پژوهشگران در دهه ۱۹۹۰ نشان داده که قرار گرفتن در معرض پخش موزیک و آهنگ از اوایل کودکی به بعد، به کودکان کمک میکند تا واضحتر صحبت کنند، واژگان بیشتری را یاد بگیرد و مهارتهای اجتماعی و عاطفی را تقویت کنند.
«هوارد گاردنر» روانشناس آلمانی در سال ۱۹۸۳ اظهار داشت که هوش موسیقی به اندازه هوش منطقی و عاطفی مهم است. این به این دلیل است که موزیک توانایی تقویت ارتباط بین بدن و مغز را دارد تا با هم به صورت تیمی کار کنند. این امر نه تنها در خصوص فراگیری کلمات بلکه در خصوص یادگیری سایر مباحث حتی ریاضیات هم مورد تایید واقع شده است. به این صورت که کودکانی که در آموزش موسیقی شرکت میکنند، توانایی حل مسائل ریاضی در آنها افزایش مییابد.
یک تئوری میگوید یادگیری ریتم است، زیرا ریاضیات شامل جمعآوری الگوها و چگونگی ترکیب عناصر بصری است. ارتباط میان موزیک و کنترل بهتر وظایف مکانی - زمانی به این معناست که کودکان ازاین طریق مهارت بیشتری برای یادگیری مهارتهای کلیدی ریاضی پیدا میکنند. این در حالی است که به کارگیری موسیقی و یا ریتم در مدارس ایران اگر نگوییم ممنوع است، با نبود قوانین و خط قرمزهای مشخص همراه است و نتیجه چنین امری متوجه معلمان و مدیران مدارس است.
اینکه موسیقی و روشهای جدید تدریس چه تأثیری بر یادگیری دانشآموزان دارد و چگونه میتوان یک مدرسه شاد داشت، سبب شد با «میمنت عابدینی بلترک»، عضو هیأت علمی دانشگاه مازندران به گفتوگو بنشینیم.
نبود ارتباط با زندگی روزمره، دلیل عدم جذابیت محتواهای درسی
عابدینی بلترک در خصوص محتواهای درسی و علاقه دانشآموزان به یادگیری میگوید: به طور معمول تصور از کلاس درس، یک اتاق با ۲۰ یا ۳۰ دانشآموز و یک معلم است. این در حالی است که ماهیت کلاسهای درس با گذشته متفاوت شده است. برای مثال اگر در گذشته دانشآموزان بیشتر تابع معلم بودند و حتی گوشزد چنین مسألهای مطرح نبود، در سالهای اخیر این رویه متفاوت شده و دانشآموزان چندان تابع معلمان نیستند.
برای مثال دانشآموزان خصوصا در پایههای ابتدایی بیش از ۲۰ دقیقه آرام نیستند. نسلی که به آنها نسل z گفته میشود، همین نسل است. یعنی نسلی که با تکنولوژی به دنیا آمده و انواع آن را در اختیار داشته است. دانشآموزان این نسل با تعداد زیاد در یک کلاس کوچک با حداقل امکانات هستند و در اینجا این سؤال مطرح میشود که یک معلم چگونه میتواند آنها را در کلاس نگه دارد، چه برسد به اینکه در آنها علاقه به یادگیری ایجاد کند. زیرا بسیاری از دانشآموزان معمولا یادگیری را از طریق جست و جو در اینترنت که اکثرا هم درست نیستند، به دست میآورند؛ بنابراین معلم آنقدر باید خلاق باشد تا علاقهمندی به یادگیری را در دانشآموزان ایجاد کند. اگر چه راههای مختلفی برای این امر وجود دارد، اما نباید از ذهن دور داشت که در سیستم آموزشی متمرکز که اهداف، محتوا، زمان و شیوه ارزشیابی از پیش تعیین شده و از طریق وزارتخانه ابلاغ میشود، معلم چگونه میتواند رسالت خود را به معنای واقعی انجام داده و به سرانجام برساند.
وی میافزاید: اکنون محتوا برای دانشآموزان در تمام مقاطع تحصیلی به خصوص مقطع ابتدایی که مهمترین مقطع تحصیلی شناخته میشود، جذابیتی ندارد. در گذشته محتوای کتابهای درسی فاقد تصاویر بود یا اصلا وجود نداشت یا بسیار کم بود. اما امروزه این مسأله برطرف شده است. به عبارتی تلاش شده با تصاویر بسیار زیاد بیحوصلگی دانشآموزان رفع شود، اما باز این سؤال مطرح میشود که چرا محتواهای درسی جذابیت ندارد؟ به عنوان یک متخصص میگویم که محتوا هیچ ارتباطی با زندگی واقعی ندارد. دانشآموزان آموزشها و مهارتهایی دریافت میکنند که هیچ فایدهای ندارد؛ بنابراین آمدن دانشآموزان به مدرسه برای یادگیری نیست، بلکه برای دریافت مدرک است.
روشهای جدید تدریس، زمینهساز بهبود نتایج تحصیلی دانشآموزان
عابدینی بلترک در مورد کارکردهای روشهای جدید تدریس میگوید: معلم میتواند از روشهای تدریس فعال و خلاق استفاده کند و جدیدترین و به روزترین روشهای تدریس را در کلاس استفاده کند. استفاده از روشهای تدریس جدید علاوه بر اینکه سبب میشود سطح آگاهی و دانش معلم افزایش یابد و به واسطه این امر اعتماد به نفس او نیز بالا برود، حتی سبب میشود شاهد نتایج بهتر در بین دانشآموزان نیز باشیم.
وی میافزاید: تلفیق سایر روشهای تدریس، استفاده از سایر عناصر ماند ابزار و امکاات و تغییر محیط آموزش که گاهی با محدودیتهای اساسی رو به رو میشود، میتواند در بهبود عملکرد یادگیری در دانشآموزان موثر باشد. یکی از موارد در این راستا، استفاده از موسیقی در کلاسهای درس است. معلم میتواند برای آموزش حروف الفبا از شعر و موسیقی استفاده کند. برای مثال یک معلم برای آموزش کسر از شعر و ریتم استفاده کرد. زیرا دانشآموزان نسبت به شعر و موسیقی علاقمندی بیشتری نشان میدهند. اگر ما بخواهیم یادگیری معناداری داشته باشیم، باید تغییراتی را در روشهای تدریس اعمال کنیم.
خط قرمزها در خصوص مدرسه شاد باید مشخص باشد
عابدینی بلترک در خصوص ماهیت مدرسه شاد و ویژگیهای آن میگوید: اولین گام در زمینه بکارگیری روشهای جدید تدریس این است که سیستم آموزش و پرورش خط قرمزهای خود را مشخص و تشریح کند. نه اینکه بدون تشریح آنها، اقدامات تنبیه یاعمال کند.
زمانی تنبیه صحیح است که هدف باشد و ما به دنبال اصلاح یک رفتار اشتباه باشیم. چند سال پیش بخشنامهای با عنوان «ایجاد مدارس شاد» ابلاغ شد. به موجب آن در یکی از مدارس آهنگ یکی از خوانندگان زیرزمینی پخش شد که تبعات خاصی برای پرسنل آن مدرسه داشت. این در حالی است که هر مدیر مدرسهای تصور خاصی از عنوان مدرسه شاد دارد. پس لازم است سیستم آموزشی روی خطر قرمزها تامل و آنها را مشخص کند. علت تکراری اعمالی از این قبیل در مدارس، مشخص نبودن خط قرمزهاست.
وی ادامه میدهد: بررسی در خصوص آن ترانه که در مدرسه پخش شده بود، انجام دادم و به این نتیجه رسیدم که دانشآموزان اصلا به محتوای ترانه توجه نداشتند، اگر چه ممکن است تکرار کنند. آن چیزی که در اذهان دانشآموزان برجای مانده بود، تنها ریتم بود؛ بنابراین به نظر من، آموزش و پرورش باید از دگمگرایی پرهیز کند، زیرا هم نهاد آموزش و هم نهاد پرورش است.
استفاده از تجارب بینالمللی از دوبارهکاریها جلوگیری میکند
عابدینی بلترک درباره تجارب بینالمللی و استفاده از آنها میگوید: ما در این راستا میتوانیم از تجارب بینالمللی هم استفاده کنیم تا دوباره کاری نشود. قرار نیست عینا از آن چه در سیستم خارج کشور اجرا میشود، استفاده کنیم؛ بلکه میتوانیم در ابعاد و اشکال متفاوت استفاده نمود.
برای مثال در مالزی مدارسی به نام «مدارس محیط زیست» وجود دارد که از طریق امکانات موجود در طبیعت به دانشآموزان آموزش داده میشود. به عنوان نمونه، آموزشهایی در مورد اینکه چگونه از انرژی خورشیدی به عنوان نور استفاده کنند یا چگونه به محیط زیست احترام بگذارند، داده میشود. این موارد متاسفانه در جامعه ما وجود ندارد، مگر اینکه خود معلم تلاش کرده باشد و کارهایی از این قبیل انجام دهد؛ بنابراین لازم نیست کپی برداری شود بلکه اولین گام این است که مطالعه کرده و بر اساس بستر و بافت منطقه خود تغییراتی ایجاد کنیم. سیستم آموزش و پرورش باید این را بپذیرد که جامعه در حال پیشرفت است و به طور قطع تکنولوژی در آموزش تاثیر میگذارد و اکنون با شیوههایی که در در زمان قدیم به کار میرفت، نمیتوان دانشآموز را پشت نیمکت نگه داشت چه برسد به اینکه در او علاقهمندی به یادگیری ایجاد شود.
عابدینی بلترک میافزاید: در چند سال اخیر خصوصا بعد از کرونا میزان ترک تحصیل دانشآموزان افزایش یافت. برخی معتقدند این مساله ریشه در فقر دارد. اگرچه فقر یک حقیقت است، اما آیا در گذشته فرزندان خانوادههای کم برخوردار تحصیل نمیکردند؟ اتفاقا اراده و تلاش در آنها بیشتر بود؛ زیرا باورشان این بود که رقم زدن یک آینده خوب در گرو یادگیری و تحصیل است. متاسفانه امروزه مدرسه و تحصیلات به عنوان یک نیاز نگریسته نمیشوند.
راهکار چیست؟
عابدینی بلترک به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و میگوید: بنابراین سیستم آموزش و پرورش ضمن تقدیر از معلمان پرتلاش، باید با مطالعه و بررسی تحقیقات، روی شادسازی مدارس و مشخص کردن بایدها و نبایدها اقدام کند. در این میان بهرهمند شدن از نظر متخصصان میتواند در طراحی محتواهای درسی و بازبینی و بازاندیشی در مورد آنها نیز سودمند باشد.
در این بین صرفا دعوت از متخصصان منظور من نیست بلکه اختیار دادن به متخصصان برای ایجاد تغییرات اساسی در محتوای درسی است.
همچنین اکنون وزارت آموزش و پرورش جزیرهای عمل میکند، به این صورت که از سایر نهادها و وزارتخانههای دیگر دولتی برای آموزش و پرورش نسل جدید بهره نمیگیرد، در حالیکه میتوان از استادان دانشگاهها در شهرهای مختلف برای دورههای ضمن خدمت استفاده شود. علاوه براین معلمان اکثر شهرستانها اذعان دارند در بسیاری موارد نه تنها این دورههای ضمن خدمت برایشان مفید نیست، بلکه حتی اتلاف وقت هم هست و به همین دلیل برخی در جلسات شرکت نمیکنند؛ بنابراین با بهبود و ارتقای روشهای یادگیری میتوان انتظار داشت دانشآموزان با علاقه در کلاسهای درس حاضر شوند.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/ ۱۳۴