به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، نیروهای مذهبی بهترین راهبرد خود را در تداوم نهضت تجربه کردند. هر چهل روز یک قیام عمومی و خونین تب انقلاب را بالا میبرد، بحران را گسترش میداد و به نیروهای مبارز امید و نشاط میبخشید. با اینکه مراجع قم در برپایی چهلمها، محتاطتر میشدند، ولی امام خمینی مصممتر آتش انقلاب را افروختهتر میکرد.
طبق گزارش ساواک، در تاریخ چهاردهم اردیبهشت، ارتشبد نصیری رئیس ساواک نمایندهای را نزد آیتالله شریعتمداری فرستاد تا از وی بخواهد که اوضاع را کنترل نماید. آیتالله در پاسخ گفت: «در همه حال سعی در برقراری آرامش داشته. تا جایی که از طرف طلاب علوم دینی و افراطیون مذهبی عرصه را بر وی تنگ ننمایند، از صدور اعلامیه به مناسبت چهلمین روز کشتهشدگان یزد و سایر نقاط دیگر خودداری خواهد نمود و نیز با آیات دیگر در این باره مذاکره و معتقد است که آنان نیز از نظرات وی پیروی خواهند نمود».
سرانجام مراجع قم پس از رایزنی در پانزدهم اردیبهشت یک اطلاعیهی مشترک صادر کردند. تنها در این اطلاعیه رژیم را مورد انتقاد قرار دادند که «چرا به خواستههای شرعی و قانونی جامعهی روحانیت و ملت مسلمان ترتیب اثر نمیدهند؟» مراجع در این اطلاعیه ضمن اعلام مراسم ختم در مجلس اعظم از «عموم مسلمانان، مراعات نظم و آرامش» را «در برگزاری مراسم بزرگداشت» خواستار شدند.
امام خمینی در نهم اردیبهشت با صدور پیامی به ملّت ایران، استراتژی قیام و راهبردها را مشخص و تکلیف همهی مخالفین شاه را معین نمودند.
به دنبال انتشار پیام امام خمینی در ایران و پیامدهای آن، مقامات رژیم به شدت به وحشت افتادند. ساواک قم در یک گزارش تحلیلی در این باره نوشت: «از زمانی که اعلامیهی اخیر خمینی به ایران آمده و در دسترس مردم قرار گرفته انقلاب و تظاهرات در قم اوج گرفته؛ زیرا خمینی در اعلامیهی اخیرش تأکید کرده که آرام نباشید و تظاهرات کنید؛ لذا طرفداران و مقلدان خمینی این جمله را تعبیر به فتوا کرده... این اعلامیه مراجع قم را دچار دردسر تازهای کرده، چون ایشان با تظاهرات مخالفاند و هرگاه مجلس فاتحه میگرفتند به منبری سفارش میکردند که در خاتمهی منبر از مردم بخواهد آرامش را حفظ کنند و از انجام تظاهرات خودداری نمایند و مردم هم کمی رعایت میکردند و کمتر تظاهرات به راه میانداختند؛ ولی اکنون با رسیدن این اعلامیه، منبری جرأت نمیکند مردم را به آرامش دعوت کند؛ زیرا مورد اعتراض واقع میشود که دستور خمینی را نقض کرده است».
موجی که پیام امام خمینی در بین مردم ایجاد کرد، خبر از برگزاری حماسهای باشکوه میداد که روند سرنگونی رژیم را تسریع میکرد.
برگزاری مراسم در سرتاسر ایران
روز ۱۹ اردیبهشت فرا رسید. اعتراضات و گرامیداشت شهدای یزد، جهرم و اهواز به اوج خود رسید. کیهان در صفحهی اوّل با تیتر درشت نوشت: «۲۳ شهر دیروز و امروز شاهد تظاهرات و شورش بود. موج آشوب و بلوای خونین در قم و تبریز صدها تظاهرکننده در شهرهای مختلف دستگیر و دهها نفر به شدت مجروح شدند». بر مبنای گزارش کیهان در شهرهای قم، تهران، تبریز، اصفهان، بابل، شمیران، کرمان، ساری، یزد، اهواز، همدان، کرج، کرمانشاه، بهبهان، کاشان، مشهد، شیراز، کازرون، زاهدان، بیدگل، قزوین، اردبیل و زنجان، تظاهرات، درگیری و اعتصاب برقرار بود.
طبق اسناد ساواک شهرهای دماوند، خوی، شاهآباد غرب، ساوه، ارسنجان، خرمآباد، اردکان، خمین، بوشهر، بندرعباس، ایلام، گرگان، همایونشهر، خرمشهر و آبادان، مجالس ختم و تظاهرات و اعتصاب بوده است؛ ولی روزنامهها از آن یاد نکردند. مهمترین موضوع در قیام ۱۹ اردیبهشت قیام گستردهی دانشجویان در دانشگاههای آذرآبادگان، تهران، پهلوی شیراز و سایر شهرها بود. در این روز دانشجویان نشان دادند که مذهب بزرگترین قدرت حرکتآفرین است.
خبرگزاریهای جهان، نقش دانشجویان را در ۱۹ اردیبهشت تحت پوشش خبری وسیعی قرار دادند. آسوشیتدپرس گزارش کرد: «موج جدید تظاهرات، دانشجویان دانشگاههای ایران را فراگرفت. روز گذشته گروههای کوچک دانشجویان در نقاط مختلف داخل و خارج دانشگاه دست به تظاهرات وسیعی زده و با دادن شعارهایی در تهران، اصفهان، شیراز، بابل، کرمان و کاشان راهپیمایی کردند». رویتر گزراش کرد: «روز گذشته در تظاهرات دانشگاه تبریز دو نفر کشته شدند». رادیو لندن گزارش کرد که «بیشتر اغتشاشات از طرف دانشجویان بوده است».
خونینترین تظاهرات ۱۹ اردیبهشت در شهر قم بود. اطلاعات نوشت: «آشوب و بلوا در قم دیروز ۱۰ ساعت متوالی ادامه داشت» و در توضیح این خبر افزود که «دیروز و دیشب سراسر شهر قم به میدان تظاهرات، اغتشاشات، آتشسوزی و زدوخوردهای خونین تبدیل شده بود که در جریان آن ۹ نفر کشته و ۱۲ نفر مجروح شدند». یکی از شهدا فرزند آیتالله خزعلی بود.
قیام مردم ایران در روز بیستم نیز در شهرهای قم، تهران، تبریز، میانه، شیراز، کازرون، بهبهان، زنجان، اهواز، کرمانشاه، خرمآباد، اردبیل، نجفآباد و کاشان ادامه یافت.
وقایع این دو روز چنان رژیم را به عکسالعمل واداشت که شاه سفر خود را به مجارستان و بلغارستان به تعویق انداخت و دولت طی اولتیماتوم شدیداللحنی انقلابیون را مورد تهدید قرار داد. دولت در اطلاعیهای، در عین حال که تلاش میکرد قیام مردم را کماهمیت جلوه بدهد، به عظمت آن اعتراف کرد و اعلام نمود: «همان گونه که همگان آگاهی دارند در چند ماه گذشته شهرهای مختلف کشور صحنهی خرابکاری، آشوبگری و خشونت یک گروه محدود بوده است».
اعلامیهی دولت خصوصاً حوادث قم را مورد تحلیل قرار داد و نتیجه گرفت که «مجموعهی این گونه اعمال این سؤال را پیش میآورد که مقصود این گروه چیست؟ آیا این حرکات با موازین شرعی و اخلاقی میخواند؟... واکنش ملایم دولت در ماههای گذشته، ماهیت این گروه و مقاصد آنها را آشکار کرده است و همچنین به روشنی نشان داده است که در برابر ۳۵ میلیون مردم ایران این چند هزار تن جز اقلیت ناچیزی نیستند». اعلامیه در پایان تهدید کرد که «دولت با توجه به مسئولیت خود اعلام میدارد که تحمل بینظمی و آشوبگری را نخواهد کرد... و اخلالگران را به شدیدترین نحو تعقیب و بر طبق قانون، مجازات خواهد کرد».
حمله به منزل مراجع
حماقتآمیزترین رفتار نیروهای رژیم در این چلّه، حمله به منزل آیتالله گلپایگانی و شریعتمداری بود و این نشان میداد که رژیم در پی حرمتشکنی نسبت به مراجع بود. نیروهای رژیم روز نوزدهم به منزل آیتالله گلپایگانی حمله کردند و به ضرب و شتم پناهندگان پرداختند و چند گاز اشکآور در منزل شلیک کردند. در این واقعه آیتالله گلپایگانی دچار سکتهی قلبی شد و در بیمارستان بستری گردید. نیروهای رژیم که از این حرمتشکنی احساس پیروزی میکردند در روز بعد به منزل آیتالله شریعتمداری حمله کردند و طلبهای را به نام ستار کشانی با گلوله به شهادت رساندند و فرد دیگری را مجروح کردند.
حمله به منزل مراجع بازتاب وسیعی پیدا کرد. امام خمینی بلافاصله تلگرافی به آیتالله شریعتمداری زدند و از «هجوم اشرار و عمال اجانب به منزل» وی و «قتل نفوس محترمه در محضر» وی اعلام تأسف نمودند و از وی خواستند تا «از سلامتی خودتان مطلعم فرمایید». آیتالله صدوقی، محمداسماعیل صائنی، جامعهی روحانیت و جامعهی وعاظ تبریز، روحانیون اهواز، روحانیون زنجان، روحانیون اصفهان، روحانیون تهران، جامعه وعاظ تبریز با ارسال نامههایی به آیتالله شریعتمداری حمله و تیراندازی و به شهادت رساندن و مجروح کردن دو نفر را در بیت وی محکوم نمودند.
روحانیون شهرهای زنجان، اردبیل، ملایر و بعضی از روحانیون دیگر با مخابرهی تلگرافهایی خدمت آیتالله گلپایگانی بیاحترامی مأموران رژیم به بیت وی را محکوم نمودند. همچنین حضرت امام با مخابرهی تلگرافی از آیتالله گلپایگانی دلجویی کردند. آیتالله گلپایگانی در پاسخ به امام «این گونه صدمات در راه حمایت از اسلام» را «موجب افتخار و مزید اجر» اعلام نمودند.
آیتالله گلپایگانی در پاسخ همدردی علمای زنجان نوشتند که «سبب اصلی ناراحتی و کسالت حقیر مورد حمله و ضرب و جرح قرار گرفتن حضرات آقایان فضلا و مدرسین و طلاب علوم دینی و مردم بیدفاع بود» که در «منزل حقیر» مورد حمله قرار گرفتند. آیتالله توضیح دادند که «در اثر استعمال گاز اشکآور و هجوم به اندرون منزل، مبتلا به ناراحتی قلبی و به بیمارستان منتقل شدم».
رژیم شاه و وابستگان آن نتوانستند نسبت به هتک حرمت بیت مراجع بیتفاوت باشند. کیهان بدون توضیح دربارهی سکتهی آیتالله گلپایگانی با شرحی از زندگی آیتالله اعلام کرد: «حال حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی رو به بهبودی است». کیهان مجدداً اعلام کرد: «در صورت عدم بهبودی آیتالله العظمی گلپایگانی به خارج اعزام میشوند».
همچنین دولت که سعی میکرد روابط خود را با آیتالله شریعتمداری حسنه نشان دهد و این اقدام نابخردانه همهی ادّعاها را باطل کرده بود، ناچار شد اطلاعیهای صادر کند و از این واقعه «اظهار نهایت تأسف» نماید. این اعلامیه بدون ذکر نام آیتالله اعلام کرد: «روز چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ماه عدهای از آشوبگران در یکی از خیابانهای قم، مأموران انتظامی را مورد حمله قرار میدهند و به هنگام تعقیب آنان به خانهی یکی از مراجع تقلید میگریزند، مأموران انتظامی که از افراد محل نبوده و حریم منزل پیشوای روحانیت را نمیشناختهاند در پی آشوبگران برای دستگیری آنها وارد منزل» شدند که در نتیجه «دو نفر در منزل پیشوای بزرگ روحانیت مجروح میشوند که یک نفر از آنها بعداً درمیگذرد».
کتاب یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم پهلوی، روحالله حسینیان
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
انتهای پیام/ ۱۳۴