گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس- مهدی مقاری؛ در این رهگذر، رسانهها بهعنوان یکی از دو بال مقتدر و موثر سازمانها در کنار شاغلین و فعالان روابط عمومی، کمکهای شایانی را به تحقق شبکهسازی در جامعه میکند که در انواع مختلف خود، شبکهای مستقل ایجاد کرده و در نهایت در یک هم پوشانی سیستماتیک است که ارتباطات انسانی، نهادینه شده و کارکرد خاص روابط عمومی را بهعنوان دیگر بال اثرگذار سازمانها، به منصه ظهور و بروز میرسد.
در روزگار امروز در حوزه روابط عمومی، کنشگری، توفیق را رفیق راه خود میبیند که ابتدا رسانه را شناخته و سپس فعالان در این حوزه و میزان اثرگذاری و تاثیرپذیری بر جامعه توسط آنها را نیز درک کند که این مهم از طرق و روشهای مختلف قابلیت داشته و نمیتوان صرفاً از یک مسیر مشخص بدان دست یافت، بلکه به تعداد افراد و نوع ذائقهها و همچنین نوع و شیوه فعالیت رسانهها و کارکرد عمومی و اختصاصی سازمانهای ادارای و اجرایی میتوان به آن مفهوم مشترک برای پیاده سازی افکار مدیران روابط عمومی در راهبرد نوین این حوزه بزرگ ارتباطی رسید.
روابط عمومی را باید یکی از فرایندهای محوری در سازمانها به حساب آورد که گویی کلید سازمانها در ید قدرت آنها قرار دارد؛ نگاههای سنتی و صرفاً از سر رفع تکلیف به حوزه پرنفوذ روابط عمومی چونان سمی مهلک، آتیه سازمانها، کارکنان، ذینفعان و مشتریان را تباه کرده و نابود میکند؛ زیرا در دنیای پیچیده ارتباطات نمیتوان فقط از یک زاویه دید و مأموریت، این بخش مهم و کاربردی مدیریت را نظاره یا رهبری کرد.
دیگر زمان استفاده صرف از تصویر، خبر، فیلم و مواردی از این قبیل بهعنوان ابزار روابط عمومی در دنیای هوشمند امروزی گذشته و مواردی، چون رسانهها و شبکههای پیچیده اجتماعی، ارتباطات دیجیتال، طراحی و تحلیل داده ها، نگارش داستان و سناریو، کسب بازخوردهای مشتریان و ذینفعان و میزان اثرگذاری هر کدام میتواند در توفیق روابط عمومی که خود ابزار پیچیده ارتباطات و اطلاع رسانی است نقشی به عمق کارایی و پیشرفت سازمانها از خود باقی گذاشته و نقشه راهی روشن و امیدبخش پیش روی توسعه و توفیق مدیران ارشد سازمانها گذاشته و دستگاه را بر ریل موفقیت با سرعتی ایده آل قرار دهد.
التزام به طراحی و نگارش برنامهای جامع و پایبندی به برنامه محوری و پرهیز از روزمرگی سبب دیگری برای رجحان روابط عمومی بر اذهان آشفته آحاد مردم نسبت به سازمانها است که باید با اعتماد مدیران ارشد و سپردن اختیار، زمینههای تحقق اهداف پیش بینی شده در برنامههای حوزه روابط عمومی را فراهم کرده و زمینههای سستی و کاهلی را از بدنه سیستم اجرایی دور کرد که در این رهگذر، حمایت و پشتیبانی از روابط عمومی و برنامههای آن میتواند فضا را برای افزایش رضایتمندی مشتریان به نحوی چشمگیر تغییر داده و به سمت مطلوب تری رهنمون سازد که در یک برنامه طراحی شده، سازمانها با رهبری و راهبری روابط عمومی و مشتریان بر اساس برنامه روابط عمومی هر دو برنده اند و اصطلاحاً بازی، برد برد به سود و افزایش میزان رضایتمندی طرفین تمام میشود.
روابط عمومی در هر سازمانی نمیتواند به تنهایی فعالیتی را به فرجام رساند، هرچند که در جورچین هر دستگاهی دارای جایگاهی ممتاز و ویژه است و ضرورت توجه به این حوزه بسیار بیشتر از گذشته خود را هویدا کرده است و باید مدیران سازمانها با درک متقابل نسبت به کارکرد و رسالتهای این حوزه، پیشروی مجموعه تحت هدایت و راهبری را رقم زنند.
روابط عمومی دارای برنامه تحول و پایبند میتواند هرسازمانی را به نقاط طلایی توفیق رساند و البته عکس این موضوع نیز صادق است؛ لذا باید برنامه محوری در سازمانها به ویژه حوزه ارتباطات و روابط عمومی به عنوان یک اصل حیاتی مورد توجه قرار گیرد و نظام ارتباطی کارکنان و ذینفعان سازمانها بر اساس این برنامه، شکل گرفته و هدایت شود.
انتهای پیام/ ۱۳۴