به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، مهدی اصغری؛ در حالی که حکومت امارت اسلامی طالبان در طی نزدیک به دو سال سپری شده از عمر دولت جدید آن به شدت تلاش میکند تا بافائق آمدن بر مشکلات عدیده داخلی بویژه در حوزه معیشتی و اقتصادی رضایت عمومی مردم افغانستان را کسب کرده و از خود چهرهای کارآمد نشان دهد خبرها حاکی از آن است رهبر این گروه به دنبال اعمال تغییراتی در مناصاب بالای حکومتی برآمده است. در این راستا یک مقام افغان سهشنبهشب از استعفای ملا محمد حسن آخوند، نخست وزیر حکومت طالبان و تعیین جانشین او خبر داد. این مقام افغان که به نامش اشاره نشده، به شبکه الجزیره قطر گفت که «مولوی عبدالکبیر» به فرمان ملاهبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان بعنوان نخستوزیر موقت افغانستان انتخاب شد.
این مقام طالبان گفت که محمد حسن آخوند، به دلیل بیماری از نخستوزیری کنارهگیری کرده است. محمد حسن آخوند که ۷۲ سال سن دارد، ۱۶ شهریور ۱۴۰۰ و تنها ۲۴ روز پس از ورود نظامیان طالبان به کابل، به عنوان نخستوزیر این گروه معرفی شد. آخوند در حکومت اول طالبان، در دهه ۱۹۹۰ میلادی، سمت وزارت خارجه را بر عهده داشت و پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ تا پیش از آن که نخست وزیر شود، رئیس شورای رهبری گروه طالبان بود و به عبارتی بیش از دو دهه در رده مقامات ارشد سیاسی طالبان فعالیت داشته است.
رهبران طالبان به این باور رسیدهاند که شرایط امروزی با سه دهه پیش متفاوت است و برای ادامه حکمرانی خود مجبور هستند با جامعه جهانی هم تعامل داشته باشند. اگرچه جامعه بینالملل تشکیل دولت فراگیر را شرط شناسایی دولت موقت طالبان عنوان کرده، اما تاکنون این گروه اقدام موثری در این زمینه انجام نداده است و پس از تحرکات دیپلماتیک در هفتههای اخیر، سعی دارد با تغییر برخی چهرههای سیاسی شرایط را برای شناسایی دولت خود فراهم کند.
عبدالکبیر از والی بغلان تا نخست وزیری
عبدالکبیر هم همانند ملا حسن آخوند، جزء افراد سرشناس و ریشهدار در بین طالبان است. مولوی عبدالکبیر ۶۰ سال دارد و به لحاظ قومیتی از پشتونهای زدران و از «جناح مشرقی» و شبکه حقانیها است و فردی میانهرو به شمار میرود و در حکومت اول طالبان توانست نظر ملاعمر را به خود جلب کند و والی بغلان شد و عملکرد خوب او باعث شد تا مردم این منطقه به سمت طالبان متمایل شوند، که این امر به تقویت جایگاه او در سلسه مراتب قدرت در این گروه گردید و در حکومت دوم طالبان هم مدتی والی ننگرهار بود و مجدداً به دلیل عملکرد میانهرو که داشت مورد حمایت مردم محلی قرار گرفت. عبدالکبیر در بین مشرقیها نفوذ زیادی دارد و از جمله رهبران ضد آمریکایی است و کارنامه درخشانی در بین نیروهای طالبان دارد.
با تصرف کابل، طالبان تشکیلات جدیدی ایجاد کرد و شوراهای رهبری کویته، پیشاور و وزیرستان شکل گرفت که به صورت هماهنگ کار میکردند و مولوی عبدالکبیر هم به عنوان رئیس شورای پیشاور که بعد از کویته بزرگترین شورای طالبان بود گماشته شد تا جنگ علیه دولت افغانستان مورد حمایت آمریکا را عمدتا در مناطق شرقی این کشور مدیریت کند. او عملا ریاست بخش شرقی طالبان را تا زمان ادغام شبکه حقانی در گروه طالبان به عهده داشت.
عبدالکبیر گزینه میانهرو
در بیان علت اصلی تغییر نخست وزیر امارات اسلامی طالبان بر کسالت جسمی ملاحسن تأکید شده است. اساساً ملاحسن به دلیل کهولت سن، تحرک و پویایی لازم را نداشت و ایدههایی هم که بتواند برای حکومت طالبان مثمر ثمر باشد در او وجود نداشت و به همین خاطر رهبران طالبان، صلاح دیدهاند تا مهرههای تازه نفس را روی کار بیاورند. زیرا عبدالکبیر تحرکات و ارتباطات بیشتری با نیروهای طالبان دارد و خطیب و سخنران خوبی هم است و بسیاری از مردم را توانسته به سمت خود جذب کند. با اینکه با القاعده هم ارتباط دارد، اما جزء جهادیستهای میانهرو به شمار میرود.
عبدالکبیر همچنین از طرفداران سراجالدین حقانی، رهبر شبکه حقانی است و این امر موجب شده تا اختلافات میان طالبان حقانی و طالبان قندهاری و رقابتهای درونی جناحهای قدرت تا حدود زیادی از بین برود و حکومت با چالش کمتری برای انجام فعالیتها مواجه شود. به نظر میرسد با تقویت شبکه حقانی و ادغامش در گروه طالبان، جایگاه مولوی عبدالکبیر از یک فرمانده نظامی فعال به یک رهبر نظریهپرداز و مبلغ طالبان تغییر پیدا کرده است. صفحه رسمی طالبان از او به عنوان «عضو شورای رهبری و رئیس کمیسیون دعوت» یاد میکند که وظیفهاش تبلیغ برای جلب و جذب برای گروه طالبان است. عبدالکبیر در سال ۲۰۱۰ با حامد کرزی، رئیس جمهور سابق افغانستان هم دیدارهایی برگزار کرده بود تا بر سر کاهش تنشها به توافق برسند، اما این تلاشها نتیجهای در پی نداشت.
انتخاب عبدالکبیر در شرایط کنونی که پس از سفر وزیر خارجه قطر به قندهار صورت گرفت، بیارتباط با نشستهای جهانی درباره تحولات افغانستان نیست. جامعه جهانی خواستار تشکیل دولتی فراگیر در افغانستان است و در نشست دوحه هم که اخیرا برگزار شد، دوباره به این مسئله تاکید شد و به نظر میرسد انتخاب عبدالکبیر هم بر این اساس انجام شده که فردی میانهرو به حساب میآید و به حقوق زنان هم تا حدودی احترام قائل است و تاکید دارد که مدارس و دانشگاهها باید طبق قوانین و شریعت اسلامی بازگشایی شوند. هر چند اعتقاد دارد که در دانشگاهها باید تفکیک جنسیتی صورت بگیرد، اما با این حال گفته که در برخی مشاغل از جمله بخش پزشکی به زنان نیاز اساسی وجود دارد و در جلسات خصوصی هم به این مسئله اشاره کرده است.
اگرچه به نظر میرسد طالبان عبدالکبیر را برای جلب نظر جامعه بینالملل به عنوان نخست وزیر انتخاب کرده، اما این درحالی است که سازمان ملل مولوی عبدالکبیر را در فهرست سیاه خود داده است و او یکی از مظنونین و متهمان بمبگذاری سال ۲۰۰۷ در استان شمالی بغلان است که طی آن چندین نماینده پارلمان افغانستان و ۷۵ نفر دیگر کشته شدند و در بین کشتهها سید مصطفی کاظمی، از رهبران سیاسی برجسته افغانستان هم حضور داشت. علاوهبراین، سازمان ملل او را به جمعآوری مالیات از قاچاقچیان مواد مخدر متهم کرده است.
چینش مهرههای سیاسی توسط میز شش نفره
هر چند طالبان امارت اسلامی خود را تشکیل داده است و تعدادی از اعضای ارشد این گروه به عنوان وزیر در آن حضور دارند، اما نحوه انتخاب افراد رده بالا به صورت مخفیانه صورت میگیرد. درباره نحوه انتخاب نخست وزیر در بین طالبان هم ساز و کارهای مخصوصی وجود دارد و از سوی شورای متشکل از شش نفر انتخاب میشود و رهبر این گروه نظر نهایی را در این باره اعلام میکند، اما تاکنون درباره نام افرادی که در این شورا تصمیم گیرنده هستند، اخباری منتشر نشده است. این احتمال وجود دارد که نام این افراد به صورت محرمانه باقی مانده است تا درباره انتخاب افراد رده بالا اعمال نفوذی از سوی جریانهای سیاسی صورت نگیرد و یا تهدیداتی از جانب دیگران متوجه آنها نشود.
از سوی دیگر، این احتمال وجود دارد که برخی کشورهای منطقه از جمله پاکستان که روابط نسبتا خوبی با طالبان دارد، در چینش مقامات این گروه اعمال نفوذ کرده باشد و احتمالا در نشست سه جانبه بین پاکستان، افغانستان و چین، طالبان تعهدات مکتوبی به اسلامآباد داده باشد. دولت پاکستان که از سوی گروه تحریک طالبان احساس خطر میکند، سعی دارد از نفوذ طالبان افغانستان برای تحت فشار قرار دادن این گروه استفاده کند و برای این منظور به چهرههایی نیاز است که با طالبان پاکستان روابط خوبی داشته باشند. عبدالکبیر نشان داده که مرد مذاکره است و میتواند تحریک طالبان پاکستان را مجاب کند که اقداماتی را علیه دولت این کشور انجام ندهند. اگرچه همکاری و نزدیکی میان شبکه حقانی و گروه تحریک طالبان موضوعی روشن است، زیرا گروه تحریک در بیست سال گذشته حامی طالبان افغانستان بوده و اکنون چشم انتظار جبران محبتهای گذشته خود را از کابل دارد، اما نباید این نکته را نیز از یاد برد که شبکه حقانی تحت نفوذ پاکستان قرار دارد و از این جهت مخالف سیاستهای تنشآفرینی تحریک طالبان با حکومت پاکستان است
طالبان ساختارهای قبلی را حفظ کرده است
نحوه تغییر نخست وزیر و بالاترین مقام اجرایی حکومت امارت اسلامی نیز در نوع خود موضوعی قابل توجه است. اگرچه برخی معتقدند که طالبان همه ساختارهای قبلی افغانستان را تغییر داده تا حکومت مدنظر خود را تاسیس کند، اما آنچه از ظواهر امر پیداست طالبان تا حدود زیادی ساختارهای سیاسی حکومت سابق را حفظ کرده است، اما اعتقاد دارد که باید قوانین مدنظر این گروه در افغانستان اجرا شود و اگر این ساختارها وجود نداشت مثل دوره اول حکومت خود، حکمرانی میکردند که سازمانهای سیاسی وجود نداشت و همه قدرت در دستان رهبر آن قرار داشت. اما الآن سازمانهایی مانند شهرداری، فرماندارای و بخشداریها هستند و به دولت در اجرای قوانین و اداره امور کشور کمک میکنند. از طرفی، اینگونه نیست که بگوییم رهبران طالبان هیچ کاری انجام نمیدهند بلکه بنابر اعتقادات و افکار خود ساختارهایی را برای خود تعریف کردهاند و اسم نظام سیاسی را امارت اسلامی در جغرافیای افغانستان گذاشتهاند و رهبر طالبان همه پستهای سیاسی را تعیین میکند و شورای اهل حل و عقد هم در مرتبه بعدی قرار دارند.
انتهای پیام/ ۱۳۴