گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس: زهرا شریفپور ـ اول از همه اسم مبهم آن جلب توجه می کند... شینا... خواننده، در ذهنش کلمه شینا را مرور می کند تا معنایی برای آن بیابد... و شاید همین ابهام، خواننده را به درون متن می کشاند.
مخاطب (مخصوصا اگر زن باشد) به درون متن می رود و با نویسنده همذات پنداری می کند. شخص اول داستان، بانویی است با تمام خصوصیات یک زن. اما همین شخص در جاهایی مجبور است این خصوصیات را کنار بگذارد و تعریف جدیدی از زن ارائه دهد.
تعریف جدیدی که قهرمان داستان، از زن بودن ارائه می دهد در ذهن خواننده ترسیم می شود و الگوی او می شود.
***
تقریظ شفاهی مقام معظم رهبری بر دختر شینا
دختر شینا از جمله کتاب هایی است که مقام معظم رهبری پس از انتشار نظر مساعد خود را نسبت به چاپ آن بیان داشتند. بهناز ضرابیزاده نویسنده کتاب، درباره دیدار خود و خانواده شهید ستار ابراهیمی با رهبر معظم انقلاب می گوید: «مقام معظم رهبری در این دیدار پس از صحبت با پسر شهید حاج ستار ابراهیمی و جویا شدن از حال وی، فرمودند که کتابی هم از خاطرات مادر مرحومتان به چاپ رسیده، خدا رحمتشان کند. کتاب خوبی بود. و پرسیدند که آیا نویسنده نیز در این جلسه حاضر است؟ که در این زمان من از جا بلند شدم و خدمت ایشان عرض ادب کردم. مقام معظم رهبری درباره کتاب فرمودند: کتاب خوبی بود. هم داستان خوبی داشت و هم خوب به جزئیات توجه کردید. واقعاً همسران شهدا اجر فراوانی دارند و نصف اجر شهدا متعلق به همسر و خانواده آنها است.
باورم نمیشد صمد من آن کسی باشد که آنها میگفتند
قدم خیر کنعان محمدی، قهرمان داستان دختر شینا و همسر ستار ابراهیمی هژیر است که در عملیات والفجر ۸ به شهادت رسید. قدم خیر در آن زمان با وجود ۵ فرزند، به تنهایی فرزندانش را بزرگ کرد. در این کتاب، کودکی، نوجوانی، جوانی و میانسالی قدم خیر کنعان محمدی در 19 فصل و به همت بهناز ضرابی زاده گردآوری شده و انتشارات سوره مهر نیز آن را به چاپ رسانده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «... کمی بعد با پنج بچه قد و نیمقد نشسته بودم سر خاکش باورم نمیشد صمد آن زیر باشد؛ زیر یک خروار خاک. هر کاری کردم بگذارند کمی کنارش بنشینم. نگذاشتند. دستم را گرفتند و سوار ماشین کردند. وقتی برگشتیم، خانه پر از مهمان بود. دوستانش میآمدند. از خاطراتشان با صمد میگفتند. هیچکس را نمیدیدم هیچ صدایی نمیشنیدم. باورم نمیشد صمد من آن کسی باشد که آنها میگفتند. دلم میخواست سریعتر همه بروند. خانه خالی بشود. من بمانم و بچهها. مهدی را بغل کنم. زهرا را ببوسم. موهای خدیجه را ببافم. معصومه را روی پاهایم بنشانم. در گوش سمیه لالایی بخوانم. بچه هایم را بو کنم. آنها بوی صمد را میدادند. هر کدامشان نشانی از صمد توی صورتشان داشتند. همه رفتند تنها شدم. تنها ماندم. تنها ماندیم. مهدی سه ساله مرد خانه ما شد ...»
روایت دلدادگی های زنی مهاجر از قایش به همدان
نویسنده کتاب در سطور گوناگون، دلدادگی این زن به همسرش را با قلمی زنانه که آکنده از احساس است به خوبی مرقوم می کند. دلدادگی های زنی که از روستای قایش به شهر همدان آمده و در گیر و دار این مهاجرت، روزهای سختی را می گذراند: «همدان خیلی با قایش فرق میکرد. برایم همه چیز و همهجا غریب بود. روزهای اول دوری از حاجآقایم بیتابم میکرد. آنقدر که گاهی وقتها دور از چشم صمد مینشستم و هایهای گریه میکردم. این سفر فقط یک خوبی داشت، صمد را هر روز میدیدم. کار سختی داشت. اوایل انقلاب بود. اوج خرابکاری منافقین و تروریستها. صمد با فعالیتهای گروهکها مبارزه میکرد. کار خطرناکی بود. یک ماه که گذشت، تیمور، برادر صمد آمد پیش ما که درس بخواند. قایش مدرسه راهنمایی نداشت. به همین خاطر صمد تیمور را آورد پیش خودمان. حالا واقعا کارم زیاد شده بود. زحمت بچهها، مهمانداری و کارهای روزانه خستهام میکرد.
نگفتم از سرشب خوابهای بدی دیدم
دلتنگی های قدم خیر پایان ندارد و ضرابی زاده نیز به خوبی آنها را مرقوم کرده است. هر چند ترسیم لحظات و برخی فضاسازی ها با زن بودن نویسنده آمیخته شده اما نثر روان آن، منجر به همذات پنداری خواننده می شود.
«نمیدانم چقدر گذشت که یکدفعه یک نفر پتو را آرام از رویم کشید. سایهای بالای سرم ایستاده بود، با ریش و سیبیل سیاه. چراغ که روشن شد، دیدم صمد است. دستم را روی قلبم گذاشتم و گفتم: «ترسیدم. چرا در نزدی؟!» خندید و گفت: «خانم! به در زدم، نشنیدی. قفل در را باز کردم، نشنیدی. آمدم تو صدایت کردم، جواب ندادی. چه کار کنم. خوب برای خودت راحت گرفتهای خوابیدی.» رفت سراغ بچهها. خم شد و تا میتوانست بوسشان کرد. نگفتم از سرشب خوابهای بدی دیدم. نگفتم ترس برم داشته بود و از ترس گوشهایم را گرفته بودم و صدایش را نشنیدم.»
رونمایی از تیزر سینمایی دختر شینا در حوزه هنری
مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری، در آیین رونمایی از تیزر سینمایی دختر شینا گفت: استقامت و نیروی نبرد مردان در جبههها به روحیه مقاوم زنان در پشت جبههها بستگی تام دارد.
سرهنگی گفت: این زنان در دورانی که دوستداشتن خمینی جرم بوده، از امام حمایت کردند و برای این ایستادگی تاوانهای سختی هم دادند.
وی با بیان اینکه زنان ما در دوران جنگ تحمیلی هیچ چیز کمتر از مردان نداشتند، گفت: استقامت و نیروی نبرد مردان در جبههها به روحیه مقاوم زنان در پشت جبههها بستگی تام دارد؛ حتی ناپلئون گفته است وقتی میخواهم به جایی حمله کنم ابتدا موقعیت زنان آن منطقه را بررسی میکنم تا ببینم عقبه روانی و روحیه سربازان آن منطقه چطور است.
رشادت های بی نظیر زنان در دوران دفاع مقدس
سرهنگی در پایان با بیان اینکه رشادتها و مقاومت زنان ما در دوران دفاع مقدس و بعد از آن مثالزدنی و بینظیر بوده است، گفت: هیچگاه زور گلوله به زور عشق به زندگی نمیرسد و زنان ما این را به خوبی ثابت کردهاند. امیدورام بتوانیم قدردادن چنین زنانی که افتخار ما هستند باشیم.
زندگانی: تیزر سینمایی دختر شینا، صمیمیت این کتاب را منتقل میکند
امین زندگانی، بازیگر تیزر سینمایی کتاب «دختر شینا» نیز در آیین رونمایی از تیزر سینمایی دختر شینا گفت: من و همسرم به عنوان کسانی که در این اثر بازی کردیم، همواره نگران بودیم که نکند نتوانیم آن احساس و صمیمیتی که در کتاب «دختر شینا» وجود دارد را به خوبی منتقل کنیم، اما امروز که این اثر را دیدیم بسیار خوشحالم که با زحمتهای همه عوامل این اثر از جمله فیلمبردار و کارگردان و... این اثر به یک اثر خوب و هنری که صمیمیت این کتاب را منتقل میکند تبدیل شده است.
این بازیگر گفت: اینکه میگویند خانوادههایی که در دفاع مقدس درگیر شدند و سرمایههای انسانی خود را هدیه دادند از جنس خاصی بودند و عشق و عاطفه و احساس خانوادگی نداشتند کاملا غلط است، اتفاقا همه این ایثارها و از خود گذشتنها در قالب عشق پا گرفته است و همین عشق بوده که به آنها چنین جسارت و ویژگیهایی داده است.
زندگانی در پایان گفت: ما یک ایران بیشتر نداریم، یک جنگ تحمیلی بیشتر نداشتیم و یک دوره خانوادههای شهدا را داشتهایم و باید قدر آنها را بدانیم.
و در آخر اینکه ...
هرچند که تقریظ شفاهی مقام معظم رهبری بر این کتاب و اعتبار ناشر، بر تیراژ بالای این کتاب موثر بود اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که اگر سطر سطر این نوشته ها با روح خوانندگان عجین نمیشد، قطعا خبری از استقبال بالای مخاطبان از این کتاب نبود.
دختر شینا روایت یک صبر است، روایت صبری که «قدم خیر» نماد آن است و مطمئنا صدها و هزاران «قدم خیر» دیگر نیز در سالهای جنگ، روزها را به شب رسانده و صبر را با جانشان عجین کردند. زنانی که اکنون نیز در گمنامی و در لایه های گوناگون اجتماع زندگی می کنند.
و در آخر اینکه... روایت «دختر شینا» ماجرای صبر زنانی است که برای همیشه در تاریخ ماندگار خواهند شد...