مقدمه:
در این قسمت به دو مبحث میپردازیم. ابتدا از منظری سازمانی ـ تاریخی به تجربۀ بسیج مینگریم و طی آن، مراحل قانونی تأسیس، نحوه سازماندهی درونی، اهداف و وظایف مصوب بسیج به عنوان یک سازمان قانونی بیان میشود.هدف از طرح این بحث توصیفی، در اختیار نهادن برخی اطلاعات زمینهای و مقدماتی برای خوانندهای است که بدرستی معتقد است در خوانش عمیقترِ تجربه بسیجی بودن، آگاهی از ابعاد رسمی، حقوقی و سازمانی آن نیز یک ضرورت است.
1. بسیج: نگرش سازمانی ـ تاریخی
با مطالعه کتاب مشهور احزاب سیاسی نوشته رابرت میخلز خواننده را به سهولت به این نتیجه میرساند که آرمانها، زایشهای خلاقه و جنبشهای اجتماعی بزرگ لامحاله پس از طی دورهای، مراحل سازماندهی و سامانبخشی را از سر میگذرانند. درواقع چنین انتقالی، یک انتخاب نیست، بلکه ضرورت است. زیرا آرمانها و تحرکات بزرگ حاصل بذل نیروی روحی و اجتماعی بزرگی هستند و از این رو نمیتوانند همواره با همان نیروی آغازین در تداوم باشند. از این جهت، در قالب رفتارهای رسمی، صورتهای نمادین و اشکال سازمانی متبلور میشوند. از این جا به بعد مناسباتی گاه مخرب و هرز برنده میان آن دو شکل میگیرد که طی آن آرمانها تضعیف میشوند و سازمانها به فساد میگرایند. با این حال در تجربه بسیج، چنانکه در انتهای این بخش خواهیم دید، سازمان آرمان را نسخ نمیکند و جایگزین آن نمیشود بلکه این هدف تعیب میشود که حصار یا ضمانتی برای تداوم محتواهای آن باشد.
***
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، نهادهای مختلفی برای تسریع و تسهیل وصول به هدفهای انقلاب اسلامی ایجاد شدند که از جمله میتوان به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کمیتههای انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی، بنیاد مسکن و ... اشاره نمود. هر یک از این نهادها در حوزههای خاصی قرار داشتند. سپاه با هدف حفظ انقلاب و کشور، کمیتهها برای برقراری نظم و امنیت داخلی و بنیاد مستضعفان برای رسیدگی به امور محرومین ایجاد شدند.
پس از گذشت چند ماه از پیروزی انقلاب اسلامی و تولد سپاه و کمیتهها در کنار ارتش جمهوری اسلامی (که با فرماندهی و مدیریت نیروهای انقلاب در حال بازسازی بود) امام خمینی با قوۀ دوراندیشی خود، ضرورت آموزشی و سازماندهی عمومی همه مردم در قالب ارتش بیست میلیونی را برای مقابله با تهدیدات و تجاوزات دشمنان انقلاب اسلامی مطرح کردند. ایشان ضمن اعتماد به تواناییهای سپاه، ارتش و کمیتهها، آمادگی و حضور مقتدرانه مردم در عرصههای دفاع از انقلاب اسلامی را برای کشور ضرورتی اجتنابناپذیر میدانستند. بر این اساس، ایشان در آذرماه 1358 فرمان تشکیل ارتش بیست میلیونی (بسیج مستضعفان) را صادر کردند.
درواقع نقطه آغاز روند شکلگیری بسیج در ایران سخنرانی امام خمینی در همین تاریخ بود. ایشان در بخشی از سخنانشان بیان داشتند:
مملکت اسلامی باید همهاش نظامی باشد و تعلیماتش نظامی باشد. باید ملّت ما جوانهایش مجهّز باشند به همین جهاز و علاوه بر جهاز دینی و ایمانی که دارند، مجهز به جهازهای مادی و سلاحی هم باشند و یاد گرفته باشند. جوانها را یادشان بدهید؛ همه جا باید اینطور باشد که یک مملکتی بعد از چند سالی که 20 میلیون جوان دارد، بیست میلیون تفنگدا داشته باشد و یک چنین مملکتی آسیبپذیر نیست و الآن هم الحمدالله آسیبپذیر نیست.
پس از این فرمان، اقدامات اولیه برای آموزشهای عمومی مورد نیاز مردم آغاز شد و آحاد وسیعی از مردم نیز برای شرکت در «بسیج عمومی» اعلام آمادگی کردند. به دنبال فرمان امام خمینی و تأکیدات ایشان، شورای انقلاب اسلامی در تاریخ 19/4/1359 تشکیل «سازمان بسیج ملی» را تصویب کرد تا این سازمان ضمن آموزش و سازماندهی همۀ افراد داوطلب، آنان را برای مقابله با هرگونه تهدید و تجاوز داخلی و خارجی آماده نماید.
در دیماه 1359 با تصویب مجلس شورای اسلامی «سازمان بسیج ملی» به «واحد بسیج مستضعفین» تغییر نام داد و در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادغام شد و فرماندهی آن به سپاه واگذار گردید. واحد بسیج مستضعفین تا سال 1369 به کار خود ادامه داد تا اینکه در این سال «نیروی مقاومت بسیج» جایگزین واحد بسیج شد و با ستادی مستقل به عنوان یکی از نیروهای پنجگانۀ سپاه مسئولیّت انجام کلیه امور مربوط به بسیج را به عهده گرفت و تا این زمان (1390) نیز به کار خود ادامه میدهد. به عبارت دیگر، در سال 1369 با ابلاغ فرماندۀ کل قوا «نیروی مقاومت بسیج» مسئولیت جذب، آموزش و سازماندهی آحاد مردم را به عهده گرفت.
به طور کلی میتوان قضاوت کرد که بسیج با حدود 30 سال سابقه مؤثر و حضور در همه عرصهها، گرهگشای بسیاری از مشکلات عمده کشور بوده است. به ویژه حضور حماسی و بسیار شجاعانه بسیجیان در طول 8 سال دفاع ملت ایران در برابر جنگ تحمیلی برگ زرینی در کارنامه این نهاد مردمی و انقلابی است که بیتردید در طول تاریخ ایران بیسابقه بوده است. به این بیسابقگی در متن کتاب وسیعاً پرداخته شده است.
*
از کلمه بسیج در لغت و اصطلاح تعاریف گوناگونی ارائه شده است که برای رعایت اختصار به همین حد بسنده میشود که در فرهنگهای معین، دهخدا و عمید واژه بسیج به معانی زیر دلالت دارد: عزم و اراده، آماده ساختن نیروی نظامی یک کشور برای جنگ، آماده سفر شدن، اسباب و سازمان.
روشن است که آماده سازی سراسر نیروهای یک کشور در قالب تشکیلاتی کمابیش نظامی، معنایی است که در کشور ما از «بسیج» به ذهن متبادر میشود. یک تشکّل مردمی وسیع با اهدافی حساس، بیتردید باید در اشکال و رویههای قانونی نیز جاری شود و به عبارت دیگر تعاریف قانونی بیابد. در اساسنامه بسیج مصوب مجلس شورای اسلامی هدف از تشکیل آن اینگونه بیان شده است:
ایجاد تواناییهای لازم در کلیۀ افراد معتقد به قانون اساسی و اهداف انقلاب اسلامی به منظور دفاع از کشور، نظام جمهوری اسلامی و نیز کمک به مردم به هنگام بروز بلایا و حوادث غیرمترقبه با هماهنگی مراجع ذیربط.
در ماده 35 همین اساسنامه، بسیجیان عبارتاند از:
کلیه افراد کشور اعم از نظامی و داوطلبی که برای دفاع از نظام جمهوری اسلامی و اهداف انقلاب اسلامی و همچنین کمک به هنگام بلایا و حوادث غیرمترقبه آموزش دیده و سازماندهی میگردند و در زمان جنگ و صلح و مواقع اضطراری به کار میآیند.
بسیج، تجربهای جهانی
بسیج همه نیروهای ملی در جهت حفظ تمامیت یا نیل به اهداف عمومی، تجربهای است که در برخی کشورها حتی از سطحی گستردهتر از ایران انجام شده است. مطالعه نحوه سازماندهی و بسیج نظامی در تعدادی از کشورهای جهان که تجربیات موفقی در زمینه استفاده از نیروهای مردمی دارند، موجب آشنایی بیشتر با تجربیات جهانی در این زمینه میشود؛ خاصه آنکه تجربه بسیج ملی نیروها در کشورهای اروپای غربی، انگلستان، آمریکا و شوروی در طی جنگ جهانی دوم به مراتب گستردهتر از بسیج نیروها در سالهای جنگ تحمیلی در ایران بوده است. در این جا فقط جهت آشنایی اولیه با این تجربیات جهانی به برخی از آنها اشاره میشود.
1. بسیج عمومی در شوروی سابق
در کشور روسیه، بسیج در زمان جنگ در دو مرحلۀ خدمت نظام وظیفه و سازمان بسیج (احتیاط) صورت میگیرد و آموزش سربازان طی سه مرحله انجام میشود: بین سنین 9 تا 14 سالگی به صورت داوطلب، در سن 15 سالگی آموزش مقدماتی در مدارس، کارخانجات، مزارع و ... سرانجام، آموزش ابتدایی خدمت وظیفه.
جوانان روسی در سن 17 سالگی خود را معرفی و ثبت نام میکنند و در سن 18 سالگی به خدمت اعزام میشوند. کلیه افراد روسی پس از خدمت وظیفه وارد مرحله احتیاط میشوند که این وضعیت تا 50 سالگی ادامه مییابد. البته در سازمان احتیاط از آن دسته زنانی که توانایی جسمی لازم را دارند نیز تا سن 40 سالگی استفاده میشود.
2. بسیج ملی در سوئیس
در این کشور دفاع از استقلال، آزادی و تمامیت ارضی به نیروهای مردمی واگذار شده است، به طوری که مشارکت در امور دفاعی مردمی از جمله مهمترین اهداف و علایق مردم سوئیس به شمار میآید. این کشور قوانین نظامی و وظیفه ارتشی را به نحوی تدوین کرده است تا به جای اینکه افراد مدت پیوستهای مثلاً دو سال در نیروهای مسلح خدمت کنند، این مدت را در زمانی حدود 30 سال طی میکنند ونیروهای مسلح کشور با فراخوانی سال به سال و دیدن چند هفته آموزش، همواره آنان را در حالت آمادگی نگه میدارند.
در زمینه دفاع غیرنظامی، سوئیس از کارآیی بالایی برخوردار است، خدمت دفاع غیرنظامی برای تمام مردان سالم و توانا (از 20 تا 60 سالگی) اجباری است و ارتباطی با خدمت نظام وظیفه ندارد. پسران از سن 16 سالگی و زنان در این امر بسیج میشوند.
3. ارتش آزادیبخش خلق چین
نیروهای مسلح مردمی (میلیشیا) که چند صد میلیون نفر هستند از کارگران، کشاورزان بین سنین 16 تا 50 سال تشکیل شدهاند. حدود 30 تا 100 میلیون نفر از آنان که بین 18 تا 40 سال دارند، نیروهای اصلی را تشکیل میدهند که نسبت به سایر افراد آموزشهای نسبتاً کاملتری میبینند و در هر سال برای گذراندن آموزش مدتی معین زیر نظر ارتش چین قرار میگیرند.
4. بسیج نظامی در کرۀ شمالی
سازمان ارتش مردمی (خلق) کشور کره شمالی متشکل از همه افراد (اعم از پیر و جوان و زن و مرد) با مأموریتهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و دفاعی میباشد. در سیستم بسیج نظامی کره شمالی گارد سرخ جوانان در برگیرنده جوانان 14 تا 16 ساله است که هر سال دو ماه آموزش نظامی میبینند. سربازان پس از خاتمه خدمت سربازی در قالب واحدهای مستقل رزمی با استعداد 260 نفر سازماندهی میشوند که اعضای این واحد در هر ماه 64 ساعت آموزش میبینند. با افزایش سن اعضای واحد مستقل رزمی، آنها به سازمان ذخیره بزرگتری به نام میلیشیای سرخ کره (کارگری ـ دهقانی) میپیوندند که تا 50 سالگی ذخیره باقی میمانند.
نکتۀ مهم در سازماندهی نیروی انسانی در کرۀ شمالی استفاده از انگیزههای انقلابی، ملی، مادی و اجتماعی به عنوان ضمانت اجرایی حضور مردم در محل خدمت و آموزش است.
در برخورد با متخلفین، به جز تنبیهات و محرومیتها، تحمل فشار روحی و روانی ناشی از انتقاد همگانی و زیر پا گذاردن ارزش و فرهنگ جامعه از پیامدهای تخلف میباشد.
در اینجا بد نیست اشاره شود که در زمان تشکیل سازمان بسیج، به دلیل وجه پررنگ عقیدتی و آرمانی این سازمان، به مبانی عقیدتی آن در قرآن کریم و تاریخ اسلام همواره توجه فراوانی میشده است و بخشی از ادبیات بسیج را در سالهای آغازین ظهور آن و بعدها، توجه به منابع و توجیهات دینی آن تشکیل میدهد. برای مثال در گفتارها ومکتوبات مربوط به تجربۀ بسیج همواره به آیات متعددی از قرآن کریم رجوع میشدکه در آن به ضرورت بسیج و آمادگی مسلمانان برای مبارزه با دشمن اشاره شده است؛ آیاتی از این دست:
یا ایها الذین امنوا خذوا حذرکم فانفروا ثبات او انفروا جمیعاً
ای کسانی که ایمان آوردهاید، سلاح جنگ برگیرید و آنگاه دسته دسته و یا همه به یکباره متفق برای جهاد بیرون روید.
واعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من ربا طالخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم
و شما ای مؤمنان در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگی و اسبان سواری برای ترسانیدن دشمنان خدا و دشمنان خود فراهم سازید.
در تفسیر این آیه شریفه در کتاب خلاصه تفاسیر قرآن مجید آمده است:
مؤمنین هر چیزی را که به کار جنگ و دفاع میآید باید فراهم سازند و نباید منتظر حمله باشند. چون همواره امکان برخورد منافع وجود دارد. لذا وقوع جنگ علیه مؤمنین گریزناپذیر است. به همین دلیل آنها همیشه باید در آمادگی رزمی باشند و هرچه میتوانند از اسلحه، مردان جنگی با تجربه و تشکیلات مناسب نظامی و قدرت سیاسی واقتصادی و فرهنگی را مهیا سازند.
توجیهات عقلی و مکتبی از بسیج، از اهمیت و دورانسازی آن حکایت میکند. این اهمیت در کلام امام خمینی و مقام معظم رهبری نیز تبلور مییابد که در قسمت بعدی به آن اشاره می شود.