در دوره ی آموزش تخریب همواره این مطلب را تذکر می دهند: «اولین اشتباه آخرین اشتباه است» زیرا کار با مواد منفجره دقت زیادی را می طلبد. عدم بصیرت از سوی اکثریت خواص یک ملت و جهت گیری غلط مردم در اعصار حساس می تواند بلاهایی فوق العاده خطرناکتر از انفجار یک مین ضد نفر و یا بمب ساعتی داشته باشد؛ انتخاب بنی صدر در آن مقطع حساس تاریخ انقلاب اسلامی و کشور دقیقاً همین نتیجه ی بسیار پر آفت را به دنبال داشت.
دکتر سید ابوالحسن بنی صدر در خانواده ای مذهبی در همدان دیده به جهان گشود؛ پدرش از روحانیون به نام همدان بود؛ حضرت امام خمینی (ره) نیز در جایی از سخنرانیشان به شناخت خود از خانواده ی بنی صدر اشاره کرده اند و ذکر فرموده اند که پدر سید ابوالحسن بنی صدر از روحانیون مشهور همدان بوده است. وی در ایام دانشجویی در صف مبارزان انقلابی علیه رژیم ستم شاهی قرار گرفت؛ او از دانشجویان مبارز خارج از کشور بود؛ در ایام هجرت حضرت امام خمینی (ره) از نجف به پاریس، همراه ایشان شد و مانند دیگر همراهان حضرت امام (ره) به میهن اسلامی بازگشت؛ وی به دلیل رشته ی تحصیلی خود (اقتصاد) در وزارت دارایی وقت مشغول شد.
دکتر سید ابوالحسن بنی صدر در اولین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری به عنوان کاندیدا ثبت نام کرد؛ او در تبلیغات انتخاباتی اظهار داشت که مافیای اقتصادی ایران را می شناسد و می تواند گرانی و دیگر مشکلات اقتصادی ناشی از ویرانگری اقتصادی رژیم گذشته و همچنین مسائل ناشی از انقلاب را حل نماید؛ همین نوع سخن گفتن باعث شد که در اولین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری با رأی بالای یازده میلیون نفری انتخاب شود.
حضرت امام خمینی(ره) در بیمارستان قلب تهران تحت مداوا بودند؛ ایشان در مراسم تنفیذ حکم اولین ریئس جمهوری اسلامی ایران که در همان بیمارستان برگزار شد فرمودند: «حُب الدُنیا رأس کُلِ خَطیأةٍ» بعد به دکتر بنی صدر سفارش فرمودند که مبادا وضعیت وی پس از ریاست جمهوری با وضع فعلیش تفاوت داشته باشد؛ به این معنا که قدرت او را وسوسه نکند و دچار غرور نشود؛ اما رفتار بنی صدر پس از ریئس جمهور شدن چیز دیگری شد.
هنوز مدت کوتاهی از استقرار وی در مقر ریاست جمهوری نگذشته بود که از شورای انقلاب برای اداره ی بهتر کشور ریاست این شورا را درخواست نمود؛ بسیاری از نیروهای پیرو خط امام با این درخواست مخالف بودند؛ اما شهید بزرگوار و آینده نگر دکتر سید محمد حسین بهشتی ریاست وقت قوه ی قضائیه و رئیس شورای انقلاب این درخواست بنی صدر را پذیرفت و ریاست شورای انقلاب نیز به وی واگذار شد.
در اسفند ماه 1358 بنی صدر اختیارات ریاست جمهوری را ناکافی دانست و از حضرت امام فرماندهی کل نیروهای مسلح کشور را درخواست نمود؛ این درخواست از سوی بنی صدر نوعی جاه طلبی را در ذهن انقلابیون تداعی می نمود؛ حضرت امام خمینی (ره) نیز جهت پیشبرد اهداف نظام نوپای اسلامی با درخواست وی موافقت نمود و بدین ترتیب اختیارات ریاست جمهوری بسیار افزایش یافت.
از خردادماه 1359 که اولین مجلس شورای اسلامی تشکیل شد، او بر سر انتخاب نخست وزیر و معرفی کابینه با مجلس به شدت درگیر شد؛ بنی صدر می خواست در آرایش سیاسی جدیدی که پس از انتخابش به ریاست جمهوری ایجاد شده بود، به هر قیمتی غلبه با لیبرال ها باشد؛ او با رویکردی کاملاً جاه طلبانه به سوی توهین به نیروهای انقلاب پیش رفت؛ بنی صدر در سخنرانی روز هفدهم شهریور 1359 پاسداران و نیروهای انقلابی را به افشاگری تهدید نمود.
وقتی بحران آشوبهای داخلی در کردستان تشدید می شود، او یکی از افراد تیم حسن نیت جهت آرام سازی منطقه بود؛ اما به جای دفاع از مظلومانی که به دست گروهکها به شهادت رسیده بودند اعلام کرد که پاسدارها خودسرانه آدم کشی می کنند؛ همین رفتار وی باعث اوج گیری درگیریها در کردستان شد.
در تیرماه 1359 وی به مقر لشکر 92 زرهی خوزستان و همچنین مقر لشکر 81 زرهی کرمانشاه سفر کرد؛ در هر دو مقر نسبت به تجاوزات مکرر رژیم بعثی به حریم جمهوری اسلامی و آمادگی این حکومت جهت حمله به ایران مدام به او تذکر داده می شد؛ اما بنی صدر تنها یک جمله را تکرار می کرد: «عراق غلط می کند به ما حمله کند، آنها هیچوقت اعتبار بین المللی خود را زیر سؤال نمیبرند»
با تهاجم گسترده ی صدام به میهن اسلامی، اختلاف افکنی و سوء تدبیر بنی صدر آشکارتر شد.
رئیس جمهور و فرمانده کل قوای مسلح، ارتش را از دادن سلاح و مهمات به نیروهای انقلاب منع می کرد. او اصلاً به حضور نیروهای مردمی در جبهه اعتقادی نداشت و می خواست تنها با فرمولهای کلاسیک نظامی که آن را هم ناقص بلد بود جنگ را با پیروزی به اتمام برساند تا بتواند سلطه ی خود را بر نیروهای پیرو خط امام قطعی نماید.
دکتر بنی صدر به مناسبت سالگرد فوت دکتر مصدق در روز چهاردهم اسفند 1359 در دانشگاه تهران سخنرانی فوق العاده تندی علیه حزب اللهی ها کرد و با هماهنگی شاخه ی نظامی سازمان منافقین اقدام به ضرب و شتم مردم انقلابی نمود.
با این اقدامات خشونت آمیز بنی صدر و اختلافات به شدت اوج گرفت؛ حتی هیأت حل اختلافی که از سوی حضرت امام برای حل و فصل موضوع تعیین شده بود نیز نتوانست مسأله را حل کند. بالاخره در بیستم خرداد ماه 1360 حضرت امام خمینی (ره) وی را از فرماندهی کل قوا عزل نمودند. در سی ام خرداد 1360 بررسی عدم کفایت سیاسی بنی صدر در دستور کار مجلس قرار گرفت.
نمایندگان با توجه به اقدامات وی در جری شدن ضد انقلاب، رفتارهای توهین آمیز به انقلابیون از سوی بنی صدر و کار شکنی در امور دفاع از کشور در شرایط جنگی عدم کفایت سیاسی او را به رأی گذاشتند که با رأی بالایی تصویب شد.
با عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا و کنار گذاشتن وی از صحنه ی سیاسی کشور تحول مهمی در عرصه ی سیاسی-دفاعی و امنیتی به وجود آمد.
در عرصه ی سیاسی آرامش به کشور باز گشت و در عرصه دفاع با توجه به پیروزی در عملیات "فرمانده کل قوا خمینی روح خدا" در شرق کارون و جنوب دارخوین و حضور افواج گسترده ی نیروهای مردمی در جبهه های حق علیه باطل، پیشرفتهای جدی حاصل شد.
به علت برقراری روابط سازمانی بنی صدر با منافقین ایجاد فضای رعب در کشور توسط این سازمان جهت نابودی نظام جمهوری اسلامی به طور جدی در دستور کار قرار گرفت؛ ترور اشخاص مهم کشور و دیگر ترورهای کور منافقین در چنین فضایی ایجاد شد.