به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، روزنامه آرمان در یادداشتی نوشت: «انتظاراتی که اوباما و مشاورانش از برجام داشتند این بود که بتوانند معمای ایران را از طریق چند توافق در چند حوزه مختلف یا به عبارت دیگر توافقات موضوعی متعدد حلوفصل کنند.
در واقع اوباما و دولتش امیدوار بودند که از طریق همکاری با ایران در حوزههایی که ایران آن را در حیطه منافع خاکستری خود قرار داده، یعنی برنامه هستهای، و آن را قابل مذاکره میداند، گفتوگوها را آغاز کند، به این امید که در آینده گفتوگوها به سایر سطوح که اتفاقا موضوعات سنگینتر و پیچیدهتری را دربر میگیرد، اشاعه پیدا کند.
این هدفگذاری اوباما و مشاورانش در سال ۲۰۱۵ در عمل محقق نشد و بلافاصله بعد از عملیاتی شدن و اجرای توافق برجام در ژانویه ۲۰۱۶، موانع و محدودیتهایی بر سر تداوم این همکاریها در سایر حوزهها و موضوعات به وجود آمد. تحت تاثیر همین ناکامی که دولت اوباما داشت، راهکاری در دولت ترامپ چیده شد.
در دولت ترامپ نیز هدف این بود که از طریق فشار حداکثری فضا و شرایط را برای توافق جامع و کامل درباره همه فراهم کند که درواقع، نوعی از الگوی توافق بیشتر در برابر بیشتر را در نظر داشتند. در دولت بایدن با توجه به ناکامیهای هر دو استراتژی چه در دوره اوباما و چه در دوره ترامپ، نظر بر این قرار گرفت که از طریق دومینوی توافقات یا منوط کردن توافقی به توافقات دیگر، میتوانیم معمای ایران را حل کنیم.
یعنی احیای برجام را منوط به همکاریهای آینده ایران و واشنگتن کنیم و آن را در پیشنویس احیای برجام بگنجانیم که در عمل این پروژه نیز به سرانجام نرسید و به همین دلیل است که امروز از برجام تقریبا فقط اسمی باقی مانده است و اگر قطعنامه ۲۲۳۱ نبود همان اسم هم باقی نمیماند. با این حال برجام، زمانبندیهای مختلفی داشت یکی زمان امضا و یکی زمان اجرای برجام و در نهایت در ۱۸ اکتبر که وارد زمان انتقالی برجام میشویم.
در این زمان قرار است اتفاقاتی بیفتد که یکی برداشته شدن محدودیت واردات تکنولوژیهای موشکی خواهد بود. نکته دوم اینکه ایران پروتکل الحاقی را که بهصورت داوطلبانه اجرا کرده در پارلمان خود به تصویب برساند. دیگر اینکه آمریکا باید براساس قوانین مصوب کنگره بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ تحریمهایی که تعلیق کرده را لغو کند.
نکته آخر نیز اینکه اتحادیه اروپا نیز در این تاریخ باید قوانینی را که لغو کرده تعلیق کند و تحریمهایی را که تعلیق نشده بود مثل مبادلات بانکی را به مرحله تعلیق برساند. البته همه این اقدامات منوط است به ارائه دومین گزارش نتیجهگیری جامعتر مدیرکل آژانس که اولین گزارش را در ژانویه ۲۰۱۶ ارائه داد که بر پایه آن برجام وارد فاز اجرایی شد و دومین گزارش را هم باید قبل از ۱۸ اکتبر بدهد که برجام وارد دوره انتقالی شود».
یادآور میشود، دولت اوباما برخلاف بازارگرمیهای آقای روحانی و تیمش در داخل ایران، حاضر به لغو تحریمها نشد و با همراهی کنگره (قانون اینارا)، زمان تعلیق برخی تحریمهای محدود را به سه تا چهار ماه فروکاست و طبیعی بود که هیچ سرمایهگذاری، ریسک همکاری ولو کوتاه مدت یکساله را نپذیرد.
شیطنت دوم گسیل کردن هیئتهای آمریکایی به کشورها و ترساندن آنها از تجارت جدی با ایران در پسابرجام بود که حتی موجب شد آقای ظرف از جان کری بخواهد نامههای آرامشبخش خطاب به شرکتها صادر کند و البته این خواسته هم طبق طراحی اصلی دولت و کنگره آمریکا نشدنی بود. ثالثا اعمال تحریمهای گاهبهگاه جدید مانند تحریمهای ویزا و آیسا و سیسادا، عملا راه تجارت با ایران بهواسطه برجام را میبست.
پیشبینی بر این بود که دولت ایران، گروگان وعدههای پرزرقوبرق خود به مردم است و اگر اجرای وعدههای برجامی به مانع بخورد، مجبور است باز هم کوتاه بیاید و حاضر به واگذاری امتیازات بیشتر باشد، یا نظام را برای مذاکره جدید تحت فشار بگذارد. همینطور هم شد و روحانی و برخی حامیانش موضوع برجام ۲ و ۳ را پیش کشیدند. معنای حرف هم این بود که همه امتیازات واگذار شده و غیرقابل برگشت در ازای چک برگشت خورده برجام را فراموش کنید و به قماری جدیدتر و پرهزینهتر تن بدهید!
دولت ترامپ با فهم این واقعیت و دریافت برخی پالسهای ضعف و درماندگی از گوشه و کنار دولت سابق بود که از برجام خارج شد تا دولت روحانی در اثر این شوک پای مذاکره بیاید. همچنین در حالی که دولت روحانی خزانه را خالی کرده و با وعدههای برعکس درآمده و اعتراض افکار عمومی روبهرو بود، دولت بایدن تصور کرد میتواند گروکشیهای ترامپ و اوباما را دوباره به ایران بفروشد و ایران را به تسلیم وادارد. اما با تصویب قانون اقدام متقابل از سوی مجلس شورای اسلامی و سپس انتخاب آقای رئیسی، روند معادلات تغییر کرد.
منبع: کیهان
انتهای پیام/ ۱۳۴