به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل متحد از سوی ایران و اعلام آتشبس با عراق، گروه تروریستی «مجاهدین خلق» (منافقین) که در طول جنگ نقش ستون پنجم و اهرم فشار بر جمهوری اسلامی را ایفا کرده بودند، در نقش ارتش خصوصی صدام و با خیال اینکه نیروهای مردمی از جنگ خسته شدهاند، با شعار «از مهران تا تهران» در سه روز، عملیاتی را با نام «فروغ جاویدان» آغاز کردند که با عملیات پدافندی «مرصاد» مواجه و با شکست مفتضحانه جبهه نفاق منجر شد.
نقش شهید صیاد شیرازی در عملیات «مرصاد»
هنگامی که منافقین طی عملیات «فروغ جاویدان» به خاک جمهوری اسلامی ایران تجاوز کردند، امیر سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» مسئولیت فرماندهی نداشت؛ بلکه تنها بهعنوان نماینده حضرت امام خمینی (ره) در «شورای عالی دفاع» انجام وظیفه میکرد؛ اما وقتی از این شهید والامقام برای انجام عملیات در جهت مقابله با منافقین درخواست کمک میشود، وی بلافاصله این درخواست را اجابت میکند و در کوتاهترین زمان ممکن خود را به کرمانشاه میرساند و عملیات «مرصاد» را فرماندهی میکند.
سردار سرلشکر پاسدار «غلامعلی رشید» درباره چگونگی حضور شهید صیاد شیرازی در عملیات مرصاد گفته است: «غروب روزی که منافقین حمله کرده بودند، بههمراه آقای شمخانی میخواستیم از تهران به کرمانشاه برویم. آقای شمخانی معاون اطلاعات و عملیات ستاد کل قوا بود و من هم بهعنوان جانشین او، در مرکز فرماندهی سپاه داشتیم اخبار جنگ را پیگیری میکردیم. به شمخانی پیشنهاد کردم که شهید صیاد را با خود ببریم؛ نکتهای که در ذهن من بود، این بود که وی با هوانیروز آشنایی دارد؛ لذا میتوانیم از توانمندیهای هوانیروز علیه منافقین بهره ببریم.
من به ایشان زنگ زدم و قبول کرد. دو سه ساعت بعد در فرودگاه حاضر شد و من با ایشان بهوسیله یک فروند هواپیمای «فالکون» سپاه به کرمانشاه رفتیم. ساعت بین ۱۱ تا ۱۲ شب رسیدیم و آقای شمخانی دیرتر از ما آمد؛ چون با هواپیما رفته بود همدان و از آنجا تا کرمانشاه بهصورت زمینی آمد. شب دور هم جمع شدیم و قرار شد صبح زود شهید صیاد برود هوانیروز که آنها را برای عملیات آماده کند. شهید صیاد در آن شرایط سمت فرماندهی نداشت و از نیمه سال ۱۳۶۵ به بعد، صرفاً نماینده امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع بود؛ بههمین خاطر در آن روز حکمی از آقای شمخانی گرفت که برود «اصغر مقدم» (احمدی مقدم فرمانده اسبق فراجا) را پشت ارتفاعات چهارزبر معرفی کند. فرماندهانِ پشت خاکریز چهارزبر «احمدی مقدم»، شهید «شوشتری» و «دانشیار» بودند».
امیر سرتیپ دوم «غلامحسین دربندی» یکی از همرزمان شهید «صیاد شیرازی» نیز گفته است: وقتی در ستاد کل نیروهای مسلح به «صیاد شیرازی» خبر دادند که منافقین آمدهاند و برخی مناطق مانند «کرند»، «اسلامآباد غرب» و... را اشغال کردهاند، وی نماز شکر خواند؛ وقتی که گفتیم چرا نماز شکر خواندی؟ گفت: یک منافق وقتی در کشور ما یک ترور انجام میدهد، باید همه دستگاههای اطلاعاتی، نظامی و قضایی دنبال این باشند که این قاتل را دستگیر و محاکمه کنند؛ اما امروز خداوند متعال این منافقین را دستهدسته در تیررس ما گرفتار کرده است که ما بتوانیم آنها را به درک واصل کنیم. (بیشتر بخوانید)
همچنین، امیر سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» در رابطه با عملیات «مرصاد» گفته است: «شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند. از طرفی جاده کرمانشاه به بیستون از خودروهایی که در انتظار جابهجایی بودند، مملو بود و ترافیک سنگینی ایجاد شده بود. بر این اساس با یک فروند هلیکوپتر از فرودگاه بهسمت یکی از قرارگاههای تاکتیکی سپاه پاسداران مستقر در طاقبستان حرکت کردیم.
نیمه شب چهارم تیر بود و تا ساعت یک و نیم نتوانستیم ماهیت دشمن را بهدست آوریم که چه کسی است که همینطور در حال پیشروی است. ساعت 5 به پایگاه رفتم. همه را آماده و مهیا برای توجیه دیدم. پس از توجیه خلبانان تاکید کردم وضعیت خیلی اضطراری است. چارهای نداریم هلیکوپترهای کبری باید آماده باشند. یک تیم آتش آماده شد، ابتدا خودم با یک هلیکوپتر 214 برای شناسایی دقیق و هماهنگی به سمت مواضع حرکت کردم و به این ترتیب اولین عملیات را علیه نیروهای مهاجم و منافق آغاز کردیم.
صبح روز پنج مرداد، عملیات با رمز «یا علی (ع)» آغاز شد. در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود. جاده بهزودی انباشته از ادوات سوخته شد. همزمان با عملیات هوانیروز علاوه بر گروههای مردمی، تعدادی از لشکرهای سپاه نیز که از جنوب به غرب آمده بودند، وارد عملیات شدند. راه از هر سو به روی بازماندگان کاروان بسته شده بود و آنان به سختی می توانستند به عقب برگردند. بعضی از آنها به روستاها پناه بردند و بعضیهایشان با خوردن قرص سیانور به زندگی خود خاتمه داده بودند.
عملیات که تمام شد در جاده کرمانشاه - اسلام آباد غرب هزاران کشته از آنان به جا مانده بود. اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود بسیار ناجوانمردانه رفتار کرده بودند. کسانی که روز تنهایی میهن به یاری اردوی خصم شتافته بودند. حالا من از این عملیات نتیجه میگیرم که چقدر خداوند متعال ما و رزمندگان اسلام و انقلاب را دوست دارد که در هر زمان طوری مقدر میکند که بسیاری از مشکلات ما باید با حالت سرافرازانه حل شود».
انتهای پیام/ 113