گروه اخبار داخلی دفاعپرس_علی خضریان نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی؛ قریب به دو قرن است که ایران با منتشر شدن کاغذ اخبار به مدیریت میرزای شیرازی وارد جهان رسانهای شد و شغلی جدید به نام خبرنگار به عرصه مشاغل این کشور اضافه شد. شغلی که مهمترین ادعایش که به دلیل آن موضوعیت پیدا میکند، مسئلهی روایت واقعیت است.
خبرنگاران مدعی بیان واقعیت هستند و اهمیت آن این است که بیان واقعیت، یک منبع معرفت است و معرفتسازی میکند. به این معنا که واقعیتها در حقیقت آزمایشگاه ادعاها، آرمانها و ارزشهای یک ملت، گروه یا فرد هستند.
واقعیتها در میانمدت میگویند ادعاها، ارزشها و آرمانهایی که گفته شدهاند از چه میزان توانایی در صحنهی عمل برخوردارند؟ آیا اصلاً محققشدنی هستند؟ اگر محقق میشوند، همان آثار و فوایدی را که گفته شده است دارند یا خیر؟ بنابراین ارزشها بر اثر قرار گرفتن در موقعیتهای واقعی، جامعه را به سمت تمایل به آن ارزشها یا عدم تمایل به آن ارزشها حرکت میکنند و به همین دلیل، در درازمدت یک منبع معرفت محسوب میشوند.
نقش خبرنگاران آنجایی اهمیت مضاعف مییابد که بپذیریم واقعیت، در شکل مدرن جوامع امروزی به دو صورت کلی واقعیت به معنای فیزیکی و در دسترس و همچنین واقعیت به عنوان درک یا احساس یا تصور از واقعیت در دسترس است.
در واقع در نوع دوم، خود واقعیت به طور فیزیکی در دسترس نیست، بلکه آنها با درکی از واقعیت یا تصوری از واقعیت و یا احساسی از واقعیت روبهرو هستند. اما این درک یا احساس از واقعیت به اندازه خودِ واقعیت به معنای فیزیکیاش مهم است؛ چرا که افراد بر اساس همین درکی که دارند، تصمیم میگیرند، ترجیحاتشان را روشن میکنند، اولویتهایشان را انتخاب میکنند، نسبت به بعضی از ارزشها واگرایی و نسبت به برخی دیگر از ارزشها همگرایی نشان میدهند.
حال وقتی بپذیریم که امروزه عمدهی حیات اجتماعی مردم و روابطی که برقرار میکنند، متکی به درک و احساسی است که از واقعیت پیدا کردهاند، نقش رسانه و به تبع آن خبرنگاران بیشتر روشن میگردد.ضمن اینکه آنچه نباید فراموش شود این است که امروز ما با یک تحول رسانهای در شرایط جهانی روبهرو هستیم و آن اینکه تا پیش از این مخاطب در برابر همه رسانههای موجود، فقط مصرفکننده بود. اما با ورود اینترنت و خصوصاً ورود شبکههای اجتماعی، مخاطب قدرت تولید پیدا کرده است و این به یک معنایی گسترش عرصه رسانه و تبدیل بخش مهمی از شهروندان به عرصه خبرنگاری است.
ورود شهروندان به عرصه خبر در سالهای اخیر باعث گردیده تا شاهد ایجاد یک هویت جدید رسانهای باشیم که از آن تحت عنوان شکلگیری رسانههای خُرد یاد میشود که از نگاه کارکردی باعث شده تا هر فرد به یک خبرنگار تبدیل گردد.
در چنین شرایطی جابهجایی معادله رسانه ـ پیام حاصل شده است و به بیان دقیقتر، اگر پیش از این وضعیت به نحوی بود که رسانهها ابزار تولید پیام بودند، اما در حال حاضر این شرایط تغییر کرده و تکثر و مسائلی که بیان شد باعث گردیده است تا حداقل اصل پیام نیز در کنار رسانه اهمیت یابد؛ یعنی پیامها هستند که رسانهسازند و در بین پیام و رسانه، دیگر رسانه اهمیت سابق را ندارد و آنهایی که دارندگان پیام و حاملان پیام هستند، اهمیت پیدا میکنند. زیرا به طور طبیعی کسی که دارای پیام مهمی باشد در فضای رسانهای امروز، رسانه خود را پیدا میکند و این خود مهمترین تحول در رسانههاست.
این نشان میدهد که اگر هر کسی بتواند پیامی را در چهارچوب نیازهای اجتماعی تولید کند، بدون اینکه حتی اراده و برنامهریزی دقیقی جهت انتشار آن وجود داشته باشد، پیام تولیدشده در عالیترین سطوح برای خود رسانه به وجود میآورد و به بیان دقیقتر، رسانه در اختیارش قرار میگیرد و این موضوع حکایت از غلبه ارزش پیام بر ارزش رسانه دارد.
با آنچه گفته شد، فعالیت رسانهای نه تنها منحصر در رسانههای رسمی نیست، بلکه عموم مردم به نوعی خبرنگار هستند و در معرفتسازی اجتماعی نقش دارند؛ و در چنین شرایطی آنچه ضروری است ورود جدی نهادهای آموزشی در سطح عمومی برای افزایش سواد رسانهای جامعه میباشد.
انتهای پیام/ 371