به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، مرد به سرعت از عرض خیابان رد میشود و همین که راهش را به سمت میدان بزرگ آزادی کج میکند گویی برق او را میگیرد، چند لحظه مات و مبهوت به مقابلش خیره میشود و بعد دست میگذارد روی سینه، سرش را میاندازد پایین به نشان ادب چیزی را زیر لب زمزمه میکند. همین که سرش را بالا میگیرد قطرههای اشک روی چهرهاش برق میزند.
رد نگاهش جایی آن سوی میدان آزادی روی پرچمهای قرمز رنگی خیره مانده. پرچمهای شبیه به بادبان کشتی اسامی اهل بیت (ع) و جمله ان الحسین سفینه النجات نقش بسته. دست باد چنان زیبا و پرشکوه پرچمها را در سیاهی شب به اهتزاز دراورده که بعید است هر رهگذر و بینندهای که از میدان آزادی عبور میکند دقایقی محسور این شکوه نشود. مثل احمد آقای ۵۶ ساله که امروز در عجله برای رفتن به خانه یکی از اقوام وقتی نزدیک میدان آزادی بود مبهوت این زیبایی شد.
«محرم شهر» جایی برای عرض ارادت به امام حسین (ع)
پارکینگ میدان آزادی پر است از ماشینهای پارک شدهای که برای تماشای یک رویداد فرهنگی مذهبی در میدان آزادی آمدهاند. سفینه نجاتی که قرار است در دهه سوم محرم به شکلی هنرمندانه به صاحب این ماه عزیز ادای احترام کند و چند دقیقهای مردم را در عرشه معنوی خود مهمان کند. «محرم شهر» نام رویدادی هنری است که از ۱۸ تا ۳۱ مرداد با اجرای برنامههای در میدان آزادی میزبان عموم مردم است. در ضلع غربی میدان، سفینه النجاه به وسعت ۵۰۰ متر و فضایی زیبا قرار گرفته که مردم میتوانند با حضور بر روی عرشه آن از برنامههایی که در این محل برگزار میشود و موکبی که در بخشی از آن قرار گرفته استفاده کنند. وروردی عرشه کشتی پلههایی مشابه پلی که اربعینی در نزدیکی حرم اباعبدالله برای عبور و مرور زائران تعبیه میشود قرار گرفته که اربعین رفتهها را به یاد حال خوش زیارت در این ایام میاندازد. طراحی هنرمندانه موکب و بادبانهای کشتی باعث شده که لحظهای فلاشهای دوربین قطع نشود، از شمعدانیها تا پرچمها و کتیبهها فضا را دو چندان زیبا کرده، در کنار این به راه بودن بساط چایی و نذری هم برای همسفران کشتی نجات آماده است.
از بالا که به عرصه «محرم شهر» چشم میاندازیم سازه نوری شبیه به بین الحرمین را میبینیم، با همان چراغهای نوری قرمز رنگ که هرکجای عالم هم باشد اذهان را به بین الحرمین کربلا میرسانند. علامتهای محرمی که پیش از محرم در جشنوارهای توسط هنرمندانی از سراسر کشور طراحی و نقاشی شده است در این میدان جای گذاری شده.
مسافرانی کشتی نجات
زن بلوچی در حال عکس گرفتن از علامتها با آن لباس سوزن دوزی شده زیبایش را که میبینم سریع میروم کنارش و اولین سوالی که میپرسم این است که شما کجا و اینجا کجا؟ مسافر است و همراه خانواده از زاهدان آمده تهران تا میدان آزادی را ببیند، پدر خانواده که از راه میرسد میگوید ماشینمان را حرم امام گذاشتیم و با مترو آمدهایم اینجا و همه چیز انقدر قشنگ و زیباست که با فامیل تماس تصویری گرفتیم تا این کشتی و نمایشگاه را ببینند. میپرسم همه جا را دیدهاید؟ مرد دست میکشد روی پاهایش «والا تا برسیم انقدر خسته شدیم که فقط همین کشتی رو با فاصله دیدیم»
تا نزدیکی برج آزادی چند خیمه کار پذیرایی با چای و قهوه و دمنوش را انجام میدهند. چایخانه خادمان رضوی، اما حال و هوای دیگری دارد، از اسم مبارک امام رضا (ع) و خادمینش که بگذریم، خواندن زیارت مخصوص امام رضا (ع) در ابتدای کار چایخانه انگار ادمی را میگذارد وسط صحن کوثر حرم. بعد از این زیارت کوتاه کار چایخانه آغاز میشود و تا پاسی از شب هرکس که گذرش به محرم شهر بیفتد از خوان کرم امام رئوف بی بهره نمیماند.
مردم مجهز آمدهاند، با زیرانداز و زنبیل، اکثرا هم خانوادگی هستند، خوبی این فضا که با نام سیدالشهدا و هنر مزین شده حضور آدمهای مختلف است، از روحانی گرفته تا خانمهایی که شاید حجاب خیلی درستی ندارند در این رویداد شرکت کردهاند، مهر و حب اهل بیت (ع) همه را سوار یک کشتی کرده، کسی نجات حسین (ع). خانم کریمی که همراه دخترش آمده اینجا ۵۰ ساله است، میگوید از نارمک آمدم، میگویم راه کمی نیست از ان ور شهر به اینور شهر، تا تبلیغ اینجا را در تلویزیون دیده خانواده را جمع کرده و آورده اینجا، میگوید طرح سفینه نجات آدم را یاد حرم میاندازد و من در ادامه حرفش میگویم و آن پلههای قرمز رنگ یاد اربعین.
مشتریهای به صف شده صدور گذرنامه
در ان طرف میدان، صحنه نمایشی در زیر کلاه خود بزرگی محل اجرای تعزیه و برنامههای نمایشی است، ساعت نزدیک به ۹ شب است و هنوز برنامهای اجرا نشده، اما مرد از ساعتهای قبل روی صندلیها در انتظار شروع برنامه نشستهاند. این استقبال خوب، این انتظار بی نظیر را فقط در جاهایی که به نام اهل بیت گره خورده میشود دید. پشت برج آزادی، درست در ضلع شرقی میدان بزرگ آزادی، غرفه عرضه محصولات اربعین و یک غرفه اجتماعی قرار گرفته. بخش عرضه محصولات چنگی به دل نمیزند، نه انقدر محصول متنوع دارد که مشتری جذب کند و نه خود اجناس کیفیتهای بالایی دارد، تنها یکی دو غرفه که لباس کودک میفروشند به نسبت بازار خوبی دارند، میشد نمایشگاه بهتری برگزار کرد که تولید کنندگان بی واسطه و با تنوع و کیفیت بالا اقلام اربعینی را عرضه کنند، اما آنچه دیده میشود این غرفه بیشتر یک کار حاشیهای برای پر کردن فضاست. البته که به سختی میتوان اجناس خوب هم در آن پیدا کرد. خیمه فعالیتهای اجتماعی، اما شلوغ است و ۲ صف عریض و طویل از خانمها و آقایان از بیرون غرفه تا داخل آن نشان از این دارد که داخل غرفه خبرهایی است. به جز چند بخش دیگر که کاملا تعطیل است و مشخص نیست به چه کاری میآید، بخش صدور گذرنامه اربعینی اینجا فعال است و تا نیمههای شب به مردم خدمات میدهد. گویا یکی از محلهای سیار صدور گذرنامه در این محل قرار دارد و کسانی که فرصت کافی برای رفتن به ادارات گذرنامه را ندارند میتوانند به این مکان مراجعه کنند.
رویداد محرم شهر و یا خیمهای که از ابتدای ماه محرم در میدان هف تیر برپا شده و افراد زیادی را از نقاط مختلف شهر برای دیدن یک سوگواره هنری به این میدانهای کشانده، عرض ارادت کوچکی با زبان هنر به سیدالشهدا (ع) و عاشورای اوست. بسط فرهنگ عزاداری به یک امر اجتماعی و پیوند آن به هنر هم از جهتی میتواند جذاب و پر مخاطب باشد و هم از طرفی عرصه حساسیت که باید با دقت و توجه به ریزه کاریها به ان ورود کرد تا خدشهای به ساحت عزاداری آل الله زده نشود. با این وجود کار سازمان زیباسازی و شهرداری تهران این نوید را میدهد که فصل نویی در ارائه محتوای فرهنگی مذهبی آغاز شده که میتواند به بروز هنر فرهنگ به گونهای جدید و با بهره گیری از آموزههای دینی با همراهی مردم و جامه کمک کند.
انتهای پیام/ ۱۴۱