دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

روایتی از فرمانده ۱۹ ساله مخابرات که اهل دستور دادن نبود

نورالله عباس زاده با اینکه فرماندهان مخابرات بود اهل دستور دادن به نیرو‌های زیر دستِ خود نبود؛ به همین دلیل محبوبیت خاصی داشت.
کد خبر: ۶۱۰۲۶۰
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۰:۱۵ - 18August 2023

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آفتاب زندگی نورالله در اولین روز از دی ماه ۱۳۴۶ آرام بخش خانوادۀ مؤمن و متعهد عباس‌زاده شد. اولین فرزند خانواده بود. وی در روستای جوزدان از توابع شهرستان نجف‌آباد متولد شد و رشد یافت. ده سال بیشتر نداشت که به همراه والدین انقلابی و فهیم خود در صحنه‌های ناب قیام ملت ایران حاضر می‌شد. خانواده‌اش به رعایت موازین و ارزش‌های ناب انقلاب بسیار پایبند بودند. نورالله تحصیلات ابتدایی خود را به اتمام رسانید و به منظور کمک به اقتصاد خانواده در امور کشاورزی و دامداری فعالیت می‌کرد. بسیار خوش برخورد و خوش اخلاق بود. در حدی که خلاف عرف نباشد، با اطرافیان و دوستانش مزاح می‌کرد. به پدر و مادرش احترام فراوان می‌گذاشت. صداقت، سادگی و بی‌آلایشی در رفتار و گفتارش هویدا بود.

با شکل‌گیری بسیج به این ارگان مردمی پیوست. با وجود مخالفت‌های اطرافیانش و ضمن دیدن آموزش‌های لازم عازم جبهه‌ای نبرد حق علیه باطل شد. در جبهه بسیار پُر کار و جدی بود. به امام خمینی علاقۀ فراوان داشت. مدتی بعد به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در لشکر ۸ نجف اشرف خدمت کرد. در انجام فعالیت‌های گروهی پیشتاز بود. به خاطر فعالیت‌های فراوان و ایثارگری‌هایش به عنوان فرماندهی گروهان مخابرات انتخاب شد. اهل دستور دادن به نیرو‌های زیر دستِ خود نبود؛ به همین دلیل محبوبیت خاصی داشت. به فرزندان شهدا توجه خاصی داشت و از آنان دلجویی می‌کرد. ایشان به اجرای احکام دین و شریعت در زندگی روزمره‌اش بسیار پایبند بود.

فرمانده ۱۹ ساله مخابرات که اهل دستور دادن نبود

یکی از همرزمان شهید تعریف کرد: از سال ۱۳۶۲ باهم بودیم. پاسدارشهید نورالله عباس زاده اهل جوزدان نجف اباد بود که در واحد مخابرات لشکر ۸ و قسمت باسیم (سیم بانی) مشغول خدمت فعالیت خالصانه بود. شاهد بودم و می‌دیدم که درمنطقه‌های عملیاتی زیر آتش گلوله هاو توپخانه‌های دشمن نسبت به ترمیم و تعمیر خطوط ارتباطی و کابل و سیم‌های جنگی که بین مرکز پیام لشکر و گردان‌ها بود و بر اثر ترکش توپ وخمپاره دشمن قطع می‌شد، باتلاش شبانه روزی خودش ارتباط را با بهترین وجه برقرار می‌کرد.

یکی دیگر از همرزمانش گفت: تواضع و فروتنی خاصی داشت. با اینکه رئیس مخابرات بود و می‎توانست فقط با نشان دادن یک کارت وارد شود، هیچ گاه این کار را نمی‌کرد. روزی در نزدیکی ورودی سنگر گردانی، نورالله را در حال جر و بحث با یکی از نیرو‌ها دیدم. نزدیک رفتم و گفتم: «نورالله چی شده؟» سرش را به نشانۀ این که سکوت کنم، بلند کرد؛ اما من گوش نکردم و او را معرفی کردم. آن رزمنده باور نمی‌کرد که او رئیس مخابرات بوده و برای گرفتن اجازه با او بحث می‌کند!

مردکار و عمل بود، نه فقط اهل حرف زدن. از خودبینی و خودخواهی به شدت پرهیز می‌کرد و کم‌حرف و مؤدب بود. در تشییع جنازۀ شهدا شرکت می‌کرد و از صمیم قلب خواستار پیوستن به آسمانی‌ها بود. به شرکت در فریضۀ عبادی سیاسی نماز جمعه و اقامۀ نماز شب تأکید فراوان داشت و در نامه‌هایش آیه‌های پُرنور کلام خدا و احادیث پیامبر اعظم (ص) تبلور خاصی داشت.

سرانجام پس از چندین سال جهاد فی سبیل الله درحالی‌که تنها نوزده بهار از عمر پربرکتش می‌گذشت در چهارم اسفند ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ و در شلمچه (کربلای ایران) بر اثر موج گرفتگی برای همیشه جاودانه شد و به کاروان سرخ عاشوراییان پیوست.

فرمانده ۱۹ ساله مخابرات که اهل دستور دادن نبود

در بخشی از وصیتنامه شهید آمده است: اکنون که قلم را به عنوان پیام و کاغذ را به نام پیکی در دست می‌گیرم، صمیمانه‌ترین درود و گرامی‌ترین سلام‌هایم را که از اعماق قلبم نسبت به وجود پاک شما سرچشمه می‌گیرد نثار وجود مقدستان می‌کنم، سلامی به پایندگی رزمندگان اسلام و به پاکی سپیدة صبحگاهی و سلامی به فروزندگی خورشید و سلامی به ظرافت غنچه‌های گل و به بلندی کوه‌های استوار جهان، سلامی از راهی دور، ولی با قلبی نزدیک و مملو از مهر و محبت به شما عرض می‌کنم، امیدوارم که قبول فرمایید.‌ای پدر و مادر گرامیم؛ همانطور که خودتان می‌دانید من پیش شما امانت بودم و شما هم امانت را پس دادید، پس در شهادت من گریه نکنید تا رستگار شوید و هیچ ناراحتی نداشته باشید که شهیدان نزد پروردگار روزی می‌خورند و چه میهمانی بهتر از مهمانی پروردگار است.

پدر و مادرم از آن وقتی که مرا بزرگ کردید و من در دامن شما پرورش یافتم، نتوانستم آن طور که شایسته فرزندی خوب برای شما باشم، نبودم؛ و در برابر زحماتی که شما برای من کشیدید جبران کنم. من از شما می‌خواهم که این بنده حقیر خدا را ببخشید که در روز قیامت در برابر عذاب الهی محفوظ باشم، که در روز قیامت خداوند در برابر هر کار خیری پاداشی و در برابر هر کار شری عذابی برای انسان هست. از جانب من از تمام خویشان و آشنایان حلالیت بطلبید.

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار