حاشیه نویسی از عاشورای حسینی:

دلم می‌خواست در واقعه عاشورا کنار امام بودم

دختر کوچکی با نام زینب گفت: هر کس که پدر رقیه را شهید کرد و خانواده‌اش را به شهادت رساند و بقیه آن‌ها را به اسارت برد حقش جهنم است
کد خبر: ۶۱۲۸
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۳ - 14November 2013

دلم می‌خواست در واقعه عاشورا کنار امام بودم

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، مادر شهید حسین نوش آبادی در حالیکه به شدت اشک میریخت، گفت: جان همه ما به قربان سالار شهیدان و امام حسین (ع) شود چرا که او فرزندانش را در راه حق قربانی کرد. عشق به امام حسین (ع) در وجود همه ما تا قیامت ریشه دوانده و هیچ چیز و هیچ کس قادر به از بین بردن آن نیست.

مادر شهید نوش آبادی افزود: فرزند من بالاتر از فرزندان حسین و علی اکبر نبودند حسینم راه سیدالشهدا را ادامه داد و خون پاکش مانند سید و سالار شهیدان در راه دفاع از مکتب اسلام و قرآن ریخته شد و من بسیار خوشحال هستم.

پسر هفت سالهای که سربند سرخ رنگ یا حسین را بر سر بسته بود چنان در بین عزاداران بر سر و سینه می زد که گویی در صحنه کربلاست حاضر است. با او سر صحبت را باز کردم و از او نامش را پرسیدم، گفت: اسمم محمد عرفان است و از کودکی و زمانی که زبان باز کردم مادر نام حسین فرزند فاطمه را به من آموخت.

محمد عرفان گفت: من رقیه امام حسین(ع) را خیلی دوست دارم و دلم میخواست در آن واقعه در کنارش بودم.
ما هر چقدر برای امام حسین گریه کنیم و بر سر و سینه بزنیم باز هم کم است چرا که ایشان جان خود و فرزندان و عزیزانش را در راه دفاع از اسلام فدا کرد.

نحوه سخن گفتن پسر هفت ساله چنان است که عشق به امام حسین (ع) در کلام و رفتارش نمایان و بارز است.
فرشته ابوفاضلی زنی که کودک خود را در آغوش گرفته و گریه می کرد، گفت: باید اهداف عاشورا و واقعه کربلا برای نسل جوان تبیین و بازگو شود. در مدارس باید فرزندان را به تحقیق و مطالعه در زمینه قیام امام حسین (ع) و کربلا تشویق کرد تا آنها با آگاهی کامل و بالایی در مراسم سوگواری و عزاداری شرکت کنند.

وی گفت: تاثیر واقعه عاشورا و کربلا به گونه ای است که حتی بعد از گذشت 1400 سال هنوز تازگی دارد و این موضوع نشانگر تاثیر عمیق واقعه بر روح و جان مردم سراسر جهان است.

فاطمه وفادار زن 51 سالهای است که در بین عزاداران به چشم میخورد، او در حالی که با صدای بلند میگوید: حسین جانم به قربانت کاش من در عاشورا در کنار تو و زنان و کودکان بودم. در طول زندگی سعی کردم رفتار و منش خود را حسینی کنم و در عمل ادامه دهنده راه سالار شهیدان باشم.

وی ادامه داد: من چهار پسر دارم و از کودکی آنها را با نام حسین و عاشورا آشنا کردم چرا که مادران رسالت بزرگی در تربیت فرزندان و آموختن مکتب حسینی به آنها دارند.

دختر کوچکی که عروسکی زیبا و پارچه ای به دست داشت توجهم را به خود جلب کرد.

از او نامش را پرسیدم، گفت: اسمش زینب و پنج ساله است. با زبانی شیرین درباره حضرت رقیه میگوید.

زینب گفت: آروز میکردم کاش من هم در آن روز بد پیش حضرت رقیه بودم وبا او حرف می زدم. آن هایی که پدر رقیه را کشتند چقدر بد بودند که او را یتیم کردند و کتک زند. خدا همه آدمهای بد را به جهنم می برد و هر کس که پدر رقیه را شهید کرد و خانوادهاش را به شهادت رساند و بقیه آنها را به اسارت برد حقش جهنم است تا تاوان کارش را ببیند.

آری عشق حسین در دلها تا ابد باقی خواهد ماند و هیچ چیز مانع عشق به فرزند فاطمه نخواهد شد و این عشق روز به روز افزونتر میشود.

گزارش از زهرا آخوندی

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار