گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس - «محمد دیندار» مستند ساز، نویسنده و پژوهشگر؛ محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی اخیرا برای چندمین بار جلسهای را در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با محمد حمیدی مقدم مدیرعامل، عبدالحسین بدرلو معاون مستند و دیگر مدیران این مرکز برگزار نمود. آنچه که از رصد و ماحصل این جلسات برداشت گردیده و قابل تحلیل و تجزیه است، این حقیقت مهم میباشد که چنین نشستهایی صرفا جلساتی روتین و کلیشهای و تشریفاتی نیستند. چرا که از حاصل همین نشستها و همفکریها و ریل گذاریها بوده که اکنون شاهد اتفاقات خوبی توسط مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی نه تنها در پایتخت، بلکه در نقاط دور و نزدیک و استانهای مختلف کشورهستیم.
کلمه «گسترش» که در عنوان این مرکز نیز وجود دارد، در دو سال اخیر معنای واقعی کلمه خویش را در مرکز عینیت بخشیده و به یک حقیقت ملموس تبدیل شده است و به عبارتی امروز به معنای واقعی کلمه، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به مرکزی تبدیل شده که بیش از گذشته با گسترش چتر حمایتی خود در اقصی نقاط میهن، تجربیات ارزشمند، اما مغفول و مضامین درخشان، اما مستور در استانهای مختلف و بخصوص استانهای محروم را از طریق ارتباط بی واسطه با هنرمندان بومی، کشف و شناسایی نموده و به موازات آن با به فعل در آوردن این مضامین و حمایت از این فیلمسازان، به گسترش سینمایی تجربی و مستند و سرشار از تجربیات ارزشمند فولکلوریک، مردم شناسانه، فرهنگی و اجتماعی در چهارگوشه ایران میپردازد.
حضور مدیران و کارشناسان این مرکز در شهرهای دور و نزدیک و استانهای مرزی ضمن اینکه باعث شناخت از محرومیتهای امکاناتی در این نقاط میگردد، باعث میشود که حس و حال واقعی و حقیقت عینی در این مناطق از منظر مردم شناسی و استعدادیابی بر آنان معلوم گردیده و در گسترش امکانات و فرصتهای سینمایی در این شهرها کوشیده و گامهایی بلند برای عدالت سینمایی که از هدف گذاریهای رئیس سازمان سینمایی بوده، برداشته شود.
گسترش دامنه نمایش فیلمهای «گروه سینمایی هنر و تجربه» در دیگر استانهای کشور که در روزهای اخیر در شیراز نیز اتفاق افتاد، یکی از برنامه ریزیهایی است که با همین هدف صورت گرفته و درحوزه انتقال تجارب و نمایش آثار برتر در سراسرایران میتواند مثمرثمر باشد.
تلاشهای صورت گرفته در عرصه انیمیشن که از نیازهای ضروری کشور در حوزه فرهنگ و هنر میباشد نیز از نکات مثبتی است که پرداختن به آن مجالی فراختر را میطلبد.
اگر چه در مقاطعی، نقدهایی بر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، مانند هر سازمان دیگری وجود داشته، اما نگاه و پیشینه تخصصی مدیر عامل این مرکز در حوزه سینما و تلویزیون و روحیه نقدپذیری و گفتگو و تعامل ایشان با اهل اندیشه و مستند سازان، باعث گردیده که شاهد سیری صعودی در عملکرد و کارکردهای این تشکل مهم سینمایی کشور در عرصه مستند باشیم.
مرکزی با نگاهی فراجناحی و با نگرشی مبتنی بر منافع ملی که توانسته در تعامل با طیفهای مختلف فیلمسازان مستند، تکههای مختلف حقیقت را در قابی واحد انسجام بخشیده و آینهای باشد از آنچه که درحوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، زیست محیطی و... در سراسر ایران و گاهی نیز فراتر از مرزها اتفاق افتاده و توسط لنز دوربین مستندسازان ضبط و ثبت میگردد.
همچنین یکی از سیساستگذاریهای مهم و استراتژیک این مرکز که باعث اعتبار بخشیدن به آن و تقویت سیمای مستند گردیده، توجه همزمان به فیلمسازان حرفهای و پیشکسوت در عرصه مستند و نیز جوانان مستعدی است که در ابتدای این مسیر قرار دارند. این دو طیف از فیلمسازان بسان دو بال یک پرنده میمانند که وجودشان باعث پروازی پیروزمندانه خواهد بود و غفلت از هر بال، سستی و سقوط را بدنبال خواهد داشت. غفلت از جوانان به بهانه کم تجربگی یا غفلت از فیلمسازان حرفهای و پیشکسوت با کوله باری از تجربه و دانش به بهانه جوان گرایی متاسفانه آفتی است که باعث تضعیف برخی دستگاههای فرهنگی و هنری در کشور گردیده که خوشبختانه با نگاه صحیح مدیریتی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، این مجموعه از چنین آفتی در امان مانده و با تعادل در این دو بال سینمای مستند، شاهد آثاری ارزشمند هم توسط فیلمسازان پیشکسوت و هم هنرمندان جوان هستیم.
در این میان، اما نکتهای که جا دارد تا توسط مدیران سازمان سینمایی بیشتر به آن توجه گردد و گرنه تمام زحمات آنان را در خصوص تقویت سینمای مستند کم رنگ خواهد کرد، ایجاد عدالت بودجهای در حوزه سینمای مستند میباشد. سینما و فیلمسازان مستند گرچه همواره در خط مقدم حوادث و اتفاقات و بحرانها حضور دارند و قبل از هر فیلم سینمایی یا مجموعه و سریالی به موضوعات مهم و استراتژیک ورود میکنند و برای ساخت یک مستند سختیهای بی شماری به جان میخرند، اما از نظر میزان بودجه تفاوتی کهکشانی با بودجههای سینمایی داستانی را تجربه میکنند. صدالبته میزان بودجه یک اثر مستند سینمایی با یک اثر سینمایی داستانی باید نیز تفاوت داشته باشد، اما این تفاوت باید بر اساس محاسبهای منطقی صورت گیرد، نه اینکه تفاوتی نجومی باشد.
این در حالی است که بسیار پیش آمده که آثار مستند از نظر تعدد جلسات فیلمبرداری و تنوع لوکیشنها و سختی جغرافیایی و در اختیار نبودن زمان فیکس مصاحبه شوندگان و تغییرات پیاپی زمان مصاحبه (بر خلاف فیلمهای سینمایی که بازیگران به دلیل دریافت دستمزدهای بالا، در بازه زمانی مشخص و بطور فیکس در خدمت پروژه هستند) شرایط سختتر و هزینههای گزافی را متحمل میشوند که بودجههای فعلی به هیچ وجه کفاف این هزینهها را نمیدهد.
ذکر این نکته ضروری است که نه امروز، بلکه سالها است که سینمای مستند در جهان آنقدر مهم و استراتژیک محسوب میگردد که نه تنها فیلمسازان و بازیگران سرشناسی مانند اولیور استون، اسپیلبرگ، شان پن و... به مستند سازی روی آورده اند، بلکه سیاستمدارانی مانند رئیس جمهور سابق آمریکا یعنی باراک اوباما پس از پایان ریاست جمهوری به تاسیس موسسه مستند سازی روی آورده و به همراه همسرش به تولید مستند میپردازد.
کلام آخر اینکه در میان توفیقاتی که مرکز گسترش سینمای تجربی و مستند و مدیر عامل وی و معاونین و مدیرانش توانسته اند بواسطه همدلی وحمایت ریاست سازمان سینمایی در این مدت کسب نمایند، اما گهگاهی شایعاتی توسط برخی افراد با اهداف خاص! مبنی بر تغییراتی در این مرکز شنیده میشود که قطعا نشانی از صواب و صلاح ندارد.
در این میان قطعا رئیس سازمان سینمایی همانطور که در ابتدای مسئولیت خویش با دور اندیشی بر ابقای مدیریت این مرکز اهتمام ورزید، اینک نیز از این اصل مهم آگاه و به آن واقف و پایبند است که هیچگاه به تیم برنده و ترکیب آن دست نمیزنند، چرا که تجربه نشان داده تغییر در ترکیب یک تیم برنده، باعث افت کیفی و نتایج تیم میشود، بخصوص اینکه تا این لحظه میتوان مرکز گسترش سینمای مستند تجربی و مستند را بواسطه سیر تحولی آن، نقطه طلایی سازمان سینمایی دانست، اتفاقی که امیدواریم در حوزه آثار سینمای کودک و نوجوان و ژانرهای مختلف سینمایی توسط دیگر زیرمجموعهها رخ دهد.
انتهای پیام/ ۱۳۴