به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، یکی از بزرگترین رویدادهای فرهنگی جهان تشیع که چند سالی است شکل منسجمتر و گستردهتری را به خود گرفته است، راهپیمایی اربعین بهمنظور زیارت بارگاه مطهر امام حسین (ع) و یاران با وفایش است که همهساله در اربعین شهادت آن امام عزیز رخ میدهد و بهویژه در چند سال گذشته بر جنبه بینالمللی و جهانی آن افزوده شده است و همه انسانهای آزاده جهان را از ملیتهای مختلف به سمت بارگاه ملکوتی سرور آزادگان جهان حسین بن علی (ع) میکشاند.
اما در این بین نقش افراد مجاهد و آزادهای همچون سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در نهادینه کردن و عمقبخشی به این فرهنگ عظیم، برجسته و غیرقابلانکار است.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس مصمم است در ایام اربعین حسینی (ع) در چندین شماره با استناد به کتاب «معمار حرم» به واکاوی این نقش سردار دلها بپردازد:
روایت جمشید گودرزی/ حُسن بزرگ سردار
پس از سقوط صدام، در عراق فضای جنگزدهای حاکم شده بود. آمریکاییها این کشور را اشغال کرده بودند و کسی به مردم رسیدگی نمیکرد؛ درنتیجه آسیب زیادی دیده بودند. در چنین فضایی بود که سردار سلیمانی دستور کمکرسانی دادند. ماهم بلافاصله کار را شروع کردیم و در همان ایام، به هر شکلی که میتوانستیم، کمکرسانی میکردیم.
چندین کاروان بزرگ با تدبیر و نظر ایشان راه افتاد و دوستان آنطرف مرز رفتند و مقادیر زیادی مواد غذایی و سایر کمکهای مردمی را میان مردم عراق توزیع کردند. ایشان که از همان اول شاهد ماجراهای عراق بودند، ارتباط نزدیکی با عناصر مو من ایجاد کردند.
حسن بزرگ سردار این بود که ارتباط برادرانه و مخلصانهای با عناصر عراقی داشتند و در ارتباطاتشان با آنها خیلی راحت بودند؛ راحت و صمیمی با آنها صحبت میکردند و به حرفهایشان گوش میکردند؛ حتی مزاح میکردند و با آنها میخندیدند. اگر غم و مصیبتی هم داشتند، ابراز همدردی میکردند. رابطه رئیس و مرئوسی نبود؛ رابطهای برادرانه و عاطفی بود. اینگونه نبود که فقط دستور بدهد و خودش هیچ نقشی در میدان نداشته باشد.
با ادامه کمکرسانیها، سردار احساس کرد؛ کار باید گسترش پیدا کند. به دستور خود ایشان، مجموعهای به نام ستاد پشتیبانی از مردم مظلوم عراق راهاندازی شد تا موضوع کمک به محرومان بهصورت منسجمتر و تشکیلاتیتر و سازماندهیشدهتر ادامه پیدا کند.
روایت ابو محمد
نرسیده به نقطه صفر مرزی در خرمشهر، از اداره کشاورزی سولهای گرفته بودیم و وسایلی را که از تهران میآمد، آنجا دپو میکردیم. بستهبندی و بارگیری میشد و به سمت کربلا و نجف میرفت تا توزیع بشود.
این کار نویی بود و اولین بار بود انجام میشد. برای خود ماهم تعجببرانگیز بود که به سمت عراقی جنس میبریم که تا چند سال پیش با ما درگیری داشت. حتی یادم هست یک کامیون دارو به سمت ناصریه بردیم و از آنجا باید به شهرهای سماوه، بصره و نجف میرساندیم. تعداد بسیار زیادی آبمعدنی هم با خودمان میبردیم و به آنها میدادیم.
همه اجناس و کمکها را تحویل مجلس اعلا میدادیم و آنها توزیع میکردند. ما فقط نظارت داشتیم. اصلاً هم بحث شیعه و سنی نبود؛ برای همه توزیع میکردند.
روایت رجبعلی عرب/ نهادینه کردن فرهنگ زیارت
برای سردار، اصلاً عنوان و طایفه و عشیره و شخص مطرح نبود؛ قصد ایشان کمک به مردم مظلوم عراق بود. در این زمینه در دستورهایی هم که مستقیم ابلاغ میکرد، تأکید بر شخص و نام خاص نبود؛ مجموعه کلی مردم را در نظر داشت.
حتی بعد از جنگ سوریه، این توصیه را برای مردم سوریه هم داشتیم. رسیدگی به رزمندگان و خانوادههایشان را هم توصیه میکرد؛ مثلاً بعضی مواقع دستور میداد؛ رزمندگان عراقی حاضر در سوریه را به زیارت حضرت زینب (س) و حضرت رقیه ۴ (س) ببریم. یا رزمندگان سوری در عراق را به زیارت کربلا و نجف ببریم. خانوادههای ایرانی مدافعان حرم را هم با دستور ایشان به زیارت میبردیم.
منبع:
باقری، بهنام، معمار حرم (نقش شهید سلیمانی در شکلگیری ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات، چاپ اول ۱۴۰۱، صفحات ۹۴، ۹۵، ۹۶
انتهای پیام/ 112