به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، درست در گرماگرم تلاش طرفهای ذینفع برای رقیق کردن فضای پرتنش منطقهای و بینالمللی، مجلس نمایندگان آمریکا، هیچ چیز را کارآمدتر از این نیافت که به نام مرحومه مهسا امینی توسل جوید و با تصویب طرح پیشین کمیته امور خارجی کنگره تحت عنوان «قانون مهسا»، شرایط رو به بهبود منطقهای را دوباره آشفته کند و تلاش بیحاصلی را برای ایجاد دور جدیدی از فرآیند بیثباتسازی در ایران را از سر بگیرد.
اگرچه تبدیل نهایی این مصوبه به قانون، مستلزم اقدام مشابهی در مجلس سنا و پس از آن امضای رئیس جمهور آمریکاست، اما در همین مقدار نیز، سند معتبری بر اثبات فرصتطلبی طرّاحان سیاست خارجی واشینگتن است.
آمریکا با این اقدام، یک راهبرد را با دستِکم سه تاکتیک مرتبط پی گرفته است. راهبرد واشینگتن، استمرار و حتی تشدید سیاست بیثباتسازی و بحرانآفرینی در ایران است که با سه تاکتیک دنبال میشود:
در گام نخست، آمریکا میکوشد با ارسال پیامی تلویحی به دولتهای منطقه، تهران را منشأ مخاطرات تسلیحاتی و منبع ناآرامیهای منطقهای معرفی کند و از این مسیر فرآیند عادیسازی روابط ایران با این کشورها را دچار اخلال کرده یا دستِکم از سرعت آن بکاهد.
در گام دوم، به مجموعه کنشگران سیاسی و براندازان جمهوری اسلامی ترزیق انرژی و امید کند و صف پریشان آنها را نظمی موقتی و گذرا ببخشد و نام مهسا امینی را بیرقی برای علاج پراکندگی و ضعف روحیه آنان نماید.
در گام سوم، خوراک گوارایی برای پالایشگاههای رسانهای فارسیزبان تدارک کند تا با تیتر «قانون مهسا» کنداکتور تازهای برای برنامهسازی دست و پا کنند و با این سوژه، التهاب را در سطح رسانهای عملیاتی کرده و آنتن را به سمت روز ۲۵ شهریور بچرخانند.
هرچند آن راهبرد واحد و این تاکتیکهای سهگانه، پدیدههای تازهای نیستند، اما توجه به آنها در این موقعیت زمانی خاص، بازیسازی سیاسی آمریکا در دو میدان سیاست و رسانه را روشن میکند.
یکم) میدان سیاست
در حالی که آمریکا این روزها درگیر پروژه تبادل زندانیان و آزادسازی دلارهای بلوکه شده ایران است قاعدتا باید مشت آهنین خود را موقتا هم که شده مخفی کند تا این پروژه طبق توافقات به سرانجام برسد، اما مگر واشینگتن رضا میدهد از فرصت نزدیک شدن به سالگرد ناآرامیهای سال گذشته برای ایجاد فضای عاطفی و هیجانی به عنوان ظرفیتی مغتنم و مفید برای ترزیق یا تقویت تنشها دل بکند؟
نمودار رفتار آمریکاییها گواهی میدهد که نه، آنها معمولا در همان لحظاتی که در اتاق پذیرایی، برای نهاییسازی توافقات مستقیم و غیرمستقیم، با لبخند قهوه تعارف میکنند در آشپزخانه دیگ تنشی تازه را برای فردا بار میگذارند و در حالی که مهمانی هنوز به آخر نرسیده، عطر قهوه با بوی تند تنش در هم میآمیزد.
این، رویه مستمر واشینگتن در مسیر همهی مذاکرات با همهی طرفهاست. امروز دولت بایدن در اتاق پذیرایی است و کنگره و سنا در آشپزخانه؛ دیروز چه بسا برعکس بوده و فردا شاید چینش طوری دیگر باشد.
ماجرا در اصل، اما یک چیز است: دیپلماسی آمریکایی دو کارگزار دارد؛ یکی در اتاق پذیرایی است و دیگری در آشپزخانه. اولی خود را آدابدان و اهل معاشرت مینمایاند، و دومی دیگ تنش را هم میزند. ماهیت سیاست خارجی آمریکا این است. اینگونه است که بخشی از منافعش را با فنجان معطر قهوه تأمین میکند و بخش دیگر را با دیگ مشکوک و مسموم دسیسه.
در مقابل این دیپلماسی، سیاستی شانس کامیابی دارد که نه از فنجان قهوه سرمست شود و نه دیگ تنش از چشمش دور بماند. چیزی که آمریکا با «قانون مهسا» در این دیگ تنش ریخته و بار گذاشته تلاش برای ایجاد بیثباتی و تخریب آینده سیاست ایران در عادیسازی روابط منطقهای و جهانیاش است.
دوم) میدان رسانه
تقارن زمانی تصویب قانون مهسا در مجلس نمایندگان با ایام سالگرد رخدادهای پاییز گذشته، امری تصادفی و اتفاقی نیست. آمریکاییها عقربهی به جریان انداختن و تصویب اولیهی این قانون را با افق رسانههای فارسیزبان تنظیم کردهاند.
در شرایطی که دستور کار رسانههای فارسیزبان معاند، القاء حاکمیت فضای ملتهب در ایران است، واشینگتن گویی در کسوت مدیر جلسات سوژهیابی و در قوارهی یک تهیهکنندهی تلویزیونی، متن برنامهای جنجالی را برای این رسانهها آماده میکند و در اختیارشان میگذارد.
نام این سناریو، «قانون مهسا» است. حالا که متن آماده و واصل شده نوبت برنامهسازان است تا آن گفتار متن را به تصویرهای رسانهای تبدیل و راهی آنتن کنند.
اصل اساسی برای اثرگذاری رسانهای مگر چیست؟ آیا غیر از بههنگام بودن ارسال پیام است؟ در آستانهی ۲۵ شهریور، محصول مشترک سیاست و رسانه که با تکنیکهای مؤثر بصری قوام گرفتهاند روی آنتن رونمایی میشود تا شاهدی باشد بر همکاری و همافزایی رسانه با سیاست.
منبع: نورنیوز
انتهای پیام/ ۱۳۴