به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، دفاع مقدس روایت ناگفته و ناشنیده فراوانی دارد. خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی روایتهای قابل تاملی از زوایای مختلف جنگ تحمیلی دارد. به بهانه هفته دفاع مقدس گوشههایی از این روایتها منتشر میشود.
هاشمی درباره روز آغاز جنگ میگوید: ۳۱ شهریور ۵۹ نخستین روز تجاوز رسمی عراق به ایران بود در آن زمان مسؤولیتی در امور نظامی نداشتم؛ رئیس مجلس بودم و لحظهای که صدای هواپیماها و انفجار در حدود ساعت ۲ بعد از ظهر در تهران شنیده شد در صحن مجلس بودم. نگرانی نسبتا شدیدی در مجلس و نمایندگان پیدا شد شخصاً خیلی مضطرب نشدم علت هم این بود که من سالها به مسائل تند و درگیریها عادت کرده بودم و روحیهام، روحیه آرامشطلبی نبود. خبر دادند که فرودگاه مهرآباد تهران بمباران شده فورآ جمعی از نمایندگان را به آنجا فرستادیم؛ البته بر خلاف انتظار ما بود که عراق به تهران حمله کند این اتفاق را خیلی بعید میدانستیم فکر میکنم دکتر مصطفی چمران که با مسائل نظامی هم آشنا بود، همراه جمعی رفتند و خبر آوردند که حمله نمایشی بوده و اتفاق زیادی در فرودگاه نیفتاده است و فرودگاه میتواند فعال باشد.
بعد روشن شد که تعداد زیادی از فرودگاهها و پایگاههای نظامی در شهرهای تهران همدان تبریز دزفول و خیلی از جاهای دیگر مورد حمله نیروهای عراقی قرار گرفته است.
امام نیز پیامی صادر فرمودند و از ملت ایران خواستند که خونسردی خودشان را حفظ کنند و تأکید کردند: «ارتش عراق باید بداند که این جنگ، جنگ با اسلام است و هواداری کفر و یک همچون جنگی بر خلاف رضای خدا است و خدای تبارک و تعالی نخواهد بخشید بر آن کسانی که برضد اسلام قیام کنند.»
همچنین رئیسجمهور و نخستوزیر مردم را به آرامش فراخواندند و به آنها اطمینان دادند که از مرزهای کشور و انقلاب اسلامی دفاع خواهد شد. ما هم در مجلس مذاکرات ابتدایی را انجام دادیم و سپس من خدمت امام رفتم ایشان [طبق اصل یکصدودهم قانون اساسی]فرمانده کل قوا بودند و اعلام جنگ و صلح به عهده ایشان بود لذا میبایست نظر ایشان را میدانستیم. در این دیدار امام را خیلی آرام یافتم. گفتند که صدام اجل خودش را نزدیک کرد و فرمودند که حیثیت نیروهای مسلح ما با این حمله آسیب دیده و باید تجدید حیثیت شود و در مجموع روحیه ایشان بسیار نیرومند و مصمم بود.
شب همان روز به همراه جمعی از نمایندگان به ستاد مشترک ارتش رفتیم. آقای بنیصدر که مسئولیت جانشینی فرماندهی کل قوا را بر عهده داشت آنجا بود. در زیرزمین ستاد اتاق جنگ را مستقر کرده بودند تا آن موقع آنجا را ندیده بودم جلسه مهمی بود و بحثهای خوبی شد از جمله اینکه طراحی شد که نیروی هوایی ایران با عملیاتی گسترده جواب حمله عراق را بدهد.
برای عملیات نیروی زمینی هم فکری شده بود. مسألهای که برای ما مهم بود این بود که فرماندهان نظامی در آنجا از من به عنوان رئیس مجلس خواستند که آمادگی آنها را برای دفاع از انقلاب و کشور خدمت امام بگویم و به ایشان اطمینان بدهم که ارتش آماده فداکاری در راه انقلاب و کشور است و درخواست کردند که قبل از زدن ضربه کاری متقابل به بعث عراق و اعاده حیثیت ارتش آتشبس و متارکه جنگ پذیرفته نشود.
روز اول تهاجم رسمی دشمن به ایران که میتوانست روز دلهره باشد، در حالی برایم به پایان رسید که پس از دیدن امام و آن طمأنینه خاص ایشان و نیز پس از آگاهی از آمادگی نیروهای مسلح به پایداری انقلاب و توانایی مردم در سرکوب دشمن، بیش از پیش امیدوار شده بودم.
انقلاب در بحران، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۵۹، عباس بشیری، دفتر نشر معارف انقلاب، ص
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
انتهای پیام/ ۱۳۴