به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، حسینعلی قادری از آزادگان دوران دفاع مقدس در خاطرهای از آن دوران به صدا زدن اسم اسرا به فرهنگ عراقی اشاره کرده که روایت آن را در ادامه میخوانید.
دیشب وارد اردوگاه شده بودیم و شب را با کلی مکافات و بهر مصیبتی که بود با بدن های کتک خورده و زخمی و خونین و خسته صبح کردیم. صبح که شد ساعت هشت، هشت و نیم بود که درها رو باز کردند گفتند: بیایین تو محوطه، یه محوطه بین دو بند که روبروی هم قرار داشت. این محوطه تقریبا فکر می کنم که عرضش شصت متری می شد و صد متر هم طولش می شد. گفتند همه بیان تو محوطه ای که بین دو بند بود و به ردیف پنج نفر پنج نفر پشت هم بنشینند. کل این بچه ها رو تو این محوطه پنج نفر پنج نفر نشاندند و شروع کردند اسم ها را یکی یکی صدا کردن، اسم های ی می خواندند و صدا میکردند که بعد اونجا هم اسم ها اینطور بود که نام و نام خانوپادگی نمی گفتند، نام نام پدر و نام پدر بزرگ می گفتند. در واقع توی شناسنامه شون اینجوری ثبت هست. آنجا کسی رو که می خوان صدا بزنن به عنوان مثال می گم من که نام پدرم محمد و پدربزرگم عیسی هست، می گفت حسینعلی، محمد، عیسی پاشه بیاد جلو.
بهرحال از صبح شروع کردند به یکی یکی به همین طریق صدا زدن. حالا بعضی از اسمها رو هم بخاطر تفاوت دو فرهنگ فارسی و عربی متوجه نمیشدیم که خودش کلی علافی بود. خب این جور صدا زدن را عادت نداشتیم و برامون یه چیز ناموزون و ناآشنایی بود برای همین قاطی میکردیم و باعث معطلی میشد. مثلاً یک ساعت داد میزدند: حسینعلی محمد عیسی و من اصلا نمیدونستم این چیه؟ من به فکر بودم که اسمم حسینعلی قادری است، محمد عیسی کیه!!! تا باز میآمد توضیح میداد که آقا وقتی میگیم حسینعلی محمد عیسی! یعنی پسر محمد پسر عیسی، باز یا صدا به گوش همه نمیرسید یا متوجه نمیشدیم که این چی گفته این مکافات رو ما تا غروب داشتیم.
انتهای پیام/ 141