دستورکار حماس اسیر کردن نظامیان است، نه درگیری با غیرنظامیان

کارشناس مسائل فلسطین یادآور شد: از عملیات جدید «طوفان الاقصی»، باید به عنوان صفحه‌ای تازه و شیوه‌ای نوین در مبارزات فلسطینی‌ها یاد کرد و آن را به عنوان یک رویداد نظامی امنیتی - سیاسی کاملا جدید مورد بررسی قرار داد.
کد خبر: ۶۲۴۱۰۶
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۰ - 18October 2023

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع‌پرس، عملیات غافلگیرکننده و ترکیبی گروه جهادی حماس به سرزمین‌های اشغالی با عنوان «طوفان الاقصی»، سطحی بالاتر از حملات گذشته گروه‌های مقاومت فلسطینی را ثبت کرد و رژیم اسرائیل نیز واکنش سختی را به این عملیات نشان داده است. اما باید دید سرنوشت این جنگ چه خواهدشد و معادلات جدید منطقه را چگونه رقم خواهد زد.

برای واکاوی آنچه در صحنه تحولات امروز فلسطین می‌گذرد، گفت‌وگویی با «علی منتظری» کارشناس مسائل فلسطین داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

تفاوت‌های اصلی عملیات «طوفان الاقصی» با حملات گذشته گروه‌های مقاومت چه مواردی بود؟

آخرین درگیری جدی میان اسرائیل و فلسطین، جنگ ۲۲ روزه است که از اواخر سال ۲۰۰۸ تا اوایل ۲۰۰۹ میلادی رخ داد و در آن ۳ نظامی و ۱۰ غیر نظامی اسرائیلی کشته و ۵۱۸ تن زخمی شدند. اما تعداد شهدای فلسطینی ۱۳۰۰ نفر بود که ۷۴۴ نفر غیرنظامی بودند و ۵۰۰۰ نفر هم زخمی داشتند. آن زمان شعار اسرائیل، ویرانی کامل غزه و سیاست آن برجا نهادن زمین سوخته بود و ۴۰۰ واحد مسکونی ویران شد.

طوفان الاقصی با جنگ‌های قبلی فلسطین قابل مقایسه نیست

آخرین درگیری هم جنگ «سیف القدس» بود که در ماه می ۲۰۲۱ رخ داد و ۱۱ روز ادامه یافت و ناشی از اقدام اسرائیل برای اخراج خانواده‌های فلسطینی از منطقه شیخ جراح در قدس شرقی بود که منجر به حمایت حماس از آن‌ها شد و تعدادی تلفات داشت و بحث نابودی زیرساخت‌های غزه از سوی اسرائیل مطرح شد؛ بنابراین مراحل مختلفی از حملات رخ داده است، اما عملیات طوفان الاقصی با موارد قبلی کاملا متفاوت و غیر قابل مقایسه است.

چنین عملیاتی تاکنون در هیچ زمانی رخ نداده بود. شاید مهمترین عملیات فلسطینی‌ها از ابتدای اشغال فلسطین توسط اسرائیل، جنگ «الکرامه» بوده که در خاک اردن انجام شد و نیرو‌های جنبش فتح پیروزی‌هایی بر اسرائیل به دست آوردند که آن هم قابل قیاس با نبرد فعلی نیست.

عملیات اخیر تا کنون، بیش از ۱۵۰۰ کشته در اسرائیلی‌ها (نظامی و غیرنظامی) داشته که حدود ۲۵۸ تن آن‌ها از نظامیان اسرائیلی بوده و این اولین باری است که حماس عملیات زمینی گسترده و وسیع انجام می‌دهد.

در عملیات گذشته، تنها پرتاب موشک به شهرک‌های یهودی نشین اطراف غزه که به غلاف غزه تعبیر می‌شود، رخ می‌داد، اما حمله زمینی با ۱۲۰۰ نفر نیروی کماندویی حماس با انتقال هوایی از طریق استفاده از پرواز با چتر‌های پاراگلایدر و ورود به شهرک‌های یهودی نشین قبلا هرگز انجام نشده بود.

اولین بار بود که همزمان با شلیک موشک، نیرو‌های حماس وارد سرزمین‌های اشغالی شدند و این میزان خسارت سنگین را به اسرائیل وارد کردند؛ بنابراین تاکنون هیچ نمونه‌ای که بتوان آن را با عملیات طوفان الاقصی مقایسه کرد سراغ نداریم. حتی با جنگ‌های اسرائیلی‌ها در سال‌های ۱۹۶۷، ۱۹۵۶، ۱۹۴۸، و ۱۹۷۳ و دیگر نبرد‌ها اصلا قابل قیاس نیست و آن‌ها به این وسعت و گستردگی نبوده است.

این جنگ با جنگ ۳۳ روزه حزب الله لبنان نیز قابل مقایسه نیست. جنگ ۳۳ روزه ۱۵۲ کشته در بخش اسرائیلی داشت که بعد از به اسارت گرفته شدن ۳ اسرائیلی توسط مقاومت لبنان رخ داد و در زمان تبادل اسرا میان حزب الله و اسرائیل مشخص شد که اسیران اسرائیل نزد حزب الله قبلاً کشته شده بودند و جنازه آن‌ها در تابوت دریافت شد و حزب الله آن‌ها را با تعداد زیادی از اسرای خود مبادله کرد.

در عملیات طوفان الاقصی حتی نبرد‌های الکترونیک و ارسال پارازیت بر روی سامانه‌های موشکی و اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل انجام شد که باعث اختلال در مقابله این سامانه با موشک‌های حماس شد. نوآوری در عملیات نظامی حماس باعث حضور همزمان کماندو‌های حماس در حدود ۷ شهرک صهیونیست نشین شد.

پرتاب ۴ هزار موشک در کمتر از ۸ ساعت از ویژگی‌های این عملیات بود که این پشتیبانی آتش موشکی، برای موفق شدن نیرو‌های پیاده حماس برای تصرف مقرات ارتش اسرائیل و استقرار در شهرک‌ها و گرفتن اسیر از ارتش اسرائیل بود. در جنگ‌های کلاسیک هم چنین مواردی دیده نمی‌شود، به همین دلیل با عملیات جدید، باید از یک صفحه تازه و شیوه جدید در مبارزات فلسطینی‌ها یاد کنیم و آن را به عنوان یک رویداد نظامی امنیتی سیاسی کاملا جدید مورد بحث قرار دهیم.

دستورکار حماس اسیر کردن نظامیان است، نه درگیری با غیرنظامیان

علی منتظری

چه توصیفی از مختصات زمانی انجام عملیات دارید؟ به بیان دیگر، چرا حماس در این برهه دست به شروع عملیات زد؟

این زمان بیشتر ارتباط دارد با مردمی که بدون دلیل، سال‌های سال با بهانه‌های مختلف آسیب دیده‌اند و از منازل خود رانده و شکنجه شده‌اند. در این باره باید به بک گراند عملیات حماس توجه کرد. اینکه حماس چه زمانی مقابل اسرائیل عملیات انجام می‌دهد، باید زمینه‌هایش را بررسی کرد: از سال ۱۹۴۸ و تشکیل رژیم اسرائیل تاکنون، بیش از ۱۰۰ قطعنامه درباره اسرائیل و مساله فلسطین از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر شده و علاوه بر آن، ده‌ها طرح از طرف دولت‌هایی که به دنبال سازش بودند، برای حل و فصل سیاسی موضوع ارائه شده که کنفرانس سران عرب در بیروت در سال ۲۰۰۲ در راس آن بوده که معروف به طرح «ملک عبدالله» پادشاه سعودی است.

حماس در سال ۲۰۱۷ یک ماکت سیاسی ارائه داد و حتی از نظریه سیاسی طرح دو دولت و تشکیل دولت فلسطین در کرانه غربی رود اردن را تایید کرد، با این ملاحظه که هرگز به دولت اسرائیل اعتراف نخواهد کرد. اما اسرائیل به قطعنامه‌های شورای امنیت تن نداده، به اشغالگری در کرانه باختری پایان نداده، از قدس شرقی، جولان سوریه و جنوب لبنان عقب‌نشینی نکرده و هیچ الزام جهانی و هیچ قطعنامه شورای امنیت را اجرا نکرده است و به هیچیک از طرح‌های سازش عربی روی خوش نشان نداده است.

مقاومت می‌توانسته هر زمانی به حمله غافلگیری فکر کند

اسرائیل به بهانه اینکه یک سرباز خود را از دست حماس آزاد کند، بخش مهمی از نوار غزه را با خاک یکسان می‌کند؛ کاری که در سال ۲۰۰۴ رخ داد. بیشتر ساکنان غزه، خانواده‌های رانده شده بعد از سال‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ هستند و اصالتا اهل غزه نیستند و آواره از مناطق اشغالی دیگر فلسطین به غزه هستند، جایی که سومین نقطه پر تراکم دنیا به شمار می‌رود و در محدوده ۳۶۵ کیلومتر مربع جمعیت زیادی در حدود ۲ میلیون و دویست هزار نفر در آن زندگی می‌کنند.

پس در پاسخ به چرایی این مقطع زمانی، زمینه برای عملیات نظامی علیه رژیمی که به هیچ راه حل سیاسی پایبند نیست و به همه مسائل سیاسی هم تنها از دوربین تفنگ، موشکباران، نابودی و نسل کشی می‌نگرد، فراهم بوده است و اسرائیل برای ساکنان غزه راهی جز جنگ باقی نگذاشته بود، لذا مقاومت می‌توانسته هر زمانی به حمله غافلگیری علیه ارتشی که شعار شکست ناپذیری داشته فکر کند و به عنوان نیرو‌های شبه نظامی مقاومت علیه اشغالگران برنامه ریزی برای حمله کند.

برخی معتقدند هدف از این جنگ و انجام آن در این مطقع فقط برهم زدن مسیر عادی‌سازی روابط عربستان با اسرائیل بوده است. نظر شما چیست؟

این برداشت، درست نیست؛ البته نتیجه این جنگ می‌تواند بر پروژه عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل اثر بگذارد، اما مگر می‌شود کل این عملیات به این بزرگی تنها برای یک موضوع سیاسی رخ دهد؟ عادی سازی عربستان مرحله بعدی برقراری رابطه اسرائیل با مصر، اردن و امارات است. حماس هیچ گاه برای چنین مواردی داخل جنگ نمی‌شود، حتی وقتی مصر که مثل رگ گردن به منطقه زندگی اهالی غزه نزدیک است، با اسرائیل رابطه برقرار کرد. به اعتقاد من حماس برای اخلال در این روند وارد جنگ نشد.

حتی بعد از پایان جنگ کنونی بین حماس و اسرائیل و گفتگو‌های سیاسی دو طرفه با واسطه، ممکن است جریان عادی‌سازی رابطه عربستان و اسرائیل هم پی گرفته شود و حماس نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد، چون این به تصمیم عربستان و رژیم اسرائیل ارتباط دارد و عربستان هم به دنبال منافع خود است؛ لذا هدف گذاری جنگ برای جلوگیری از عادی سازی سعودی با اسرائیل بسیار خیالی است.

در این جنگ موضوعی که رخ داد، کشته‌شدن تعداد زیادی غیرنظامی توسط نیرو‌های حماس بود که هم ابعاد انسانی دارد و هم اینکه از نظر تبلیغاتی مانور زیادی روی آن داده می‌شود. آیا نمی‌شد چنین مواردی در این عملیات نباشد؟

بله؛ این موضوعی است که قابل توجه است و قوانین بین‌المللی و تعالیم انسانی بر حفظ حقوق شهروندان در هر جنگی تاکید دارد. اما در تحلیل آسیب به غیرنظامیان در دو طرف باید گفت مناطقی که حماس به آن‌ها حمله کرده، جزئی از مناطق اشغالی فلسطین است و افرادی که در آنجا سکونت دارند، ۳۰ تا ۴۰ هزار نفرند که در بخش‌های ابتدایی شهرک‌های یهودی‌نشین هستند، یعنی اولین جایی که ممکن است در برخورد‌های نظامی و امنیتی آسیب ببینند. از این رو تقریبا همه این افراد مسلح هستند و امکان پاسخ به هر برخورد شخصی و سازمانی را دارند.

من نمی‌خواهم استفاده از راه اسرائیل که نسل‌کشی فلسطینی‌هاست را در یک جنگ بزرگ با اشغالگران توجیه کنم؛ اما شرایط یک عملیات نظامی گسترده، طوری است که در حمله زمینی و هوایی ممکن است افراد غیرنظامی هم آسیب ببینند، اما باید پس‌زمینه اقدامات اسرائیل را در این رویداد دید. اگر چنین اتفاقی افتاده باشد این همان راهی است که از سال ۱۹۴۸ تا کنون توسط ارتش اسرائیل صورت می‌گیرد.

اسرائیلی‌ها در هر جنگی غیرنظامی‌ها را می‌کشند و در بین کشته‌های طرف فلسطینی در هر جنگی همیشه حدود ۷۰ درصد کشته‌ها کودک و زن هستند. در همین درگیری طوفان الاقصی بیش از ۲۵۰۰ شهروند فلسطینی اهل غزه کشته شده‌اند که حدود ۱۲۰۰ تن آن‌ها زن و کودک هستند. این شیوه امروز اسرائیل نیست، بلکه از ابتدای تشکیل دولت اسرائیل در دیر یاسین و کفر قاسم، صبرا و شاتیلا و رخداد‌های دیگر تاکنون ادامه داشته است.

اتباع اسرائیلی ساکن این منطقه، پوشش نظامی امنیت عمق سرزمین‌های اشغالی هستند

کسانی که در این منطقه سکونت دارند، می‌دانند مقابلشان نوار غزه و محل استقرار گروه‌های مسلح هستند و نوعی پوشش نظامی برای امنیت عمق سرزمین‌های اشغالی توسط اسرائیل به شمار می‌روند. کرانه غربی یک منطقه سوق الجیشی برای اسرائیل است و وقتی نیرو‌های حماس تا نزدیکی این عمق پیش روی می‌کنند، احتمال خسارت جانی به غیرنظامیان هم هست، ولی این رویه‌ای است که متاسفانه به خاطر سکوت جامعه بین‌الملل، آمریکا و اتحادیه اروپا و عدم اقدام در مقابل تداوم اشغالگری رخ داده است.

اتحادیه عرب در سال ۲۰۰۲ جلسه‌ای در بیروت تشکیل داد و طرح پادشاه عربستان برای صلح مطرح و گفته شد برای صلح، اسرائیل قطعنامه‌های سازمان ملل را اجرا کند، اجازه دهد دولت فلسطین در کرانه غربی و نوار غزه ایجاد شود و خط ارتباطی بین نوار غزه تا کرانه غربی میسر شود و پایتخت دولت فلسطین در قدس تشکیل شود و براساس معاهدات بین المللی تکلیف فلسطینی‌های رانده شده روشن شود، این دولت‌ها گفتند که با این شرایط ما با اسرائیل صلح می‌کنیم. آیا اسرائیل دیگر بیشتر از این می‌خواهد؟ کشور‌هایی که اهل سیاست‌گرایی و سازش بودند، همه راه‌ها را پیش روی اسرائیل گذاشتند؛ اما اسرائیل نه تنها واکنش مثبتی به این کار‌ها نداشت، بلکه با افزایش شهرک‌های یهودی نشین در قدس شرقی تعداد شهروندان اسرائیلی بر تعداد فلسطینی‌های ساکن این منطقه غلبه و افزایش پیدا کرده است. آیا آمریکا و اتحادیه اروپا به این اقدام اسرائیل واکنش نشان دادند؟

دستور کار حماس اسیر کردن نیرو‌های ارتش اسرائیل بوده، نه درگیری با غیرنظامیان

الان بایدن ماجرای اخیر را شبیه کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم دانسته، اما آیا ایشان فراموش کرده که چه نسل‌کشی در همین نوار غزه رخ داد؟ چشمشان را بر جنایات جنگی اسرائیل بستند و کار به اینجا رسید که یک نیروی شبه نظامی، زمانی که نیروهایش در اوج هماهنگی است، حمله کند. آنچه از آسیب به غیرنظامیان شاهد هستیم، مسئولش کسانی هستند که در شورای امنیت و مجامع بین‌المللی قدرت دارند و تلاش دارند تا همه قطعنامه‌ها را اجرا می‌کنند، اما تلاشی علیه اقدامات قانون شکنانه اسرائیل نکردند.

نکته دیگری که باید توجه کرد، این که دستور کار حماس این بوده که نیرو‌های ارتش اسرائیل و دیگران که توسط حماس گرفته می‌شوند به عنوان اسیر و به داخل غزه منتقل کنند و به نظر می‌رسد بخشی از درگیری‌های مسلحانه نیرو‌های فلسطینی، به خاطر واکنش نظامی شهرک نشینان مسلح صهیونیست بوده است و برخورد‌های مسلحانه پیش آمده است.

از سوی دیگر اینکه نیرو‌های فلسطینی در شهرک‌های صهیونیست نشین نفوذ کنند، برای اولین بار رخ داده و منجر به بروز برخی رفتار‌های قابل نقد و بررسی شده است. اما اطلاعات و اخبار واصله و پاسخ‌های حماس نشان می‌دهد این رفتار‌ها ربطی به نیرو‌های سازمانی و رسمی حماس ندارد.

شما می‌دانید که نوار مرزی بین غزه و اسرائیل با سیم خاردار پوشانده شده و برخی جا‌ها دیوار بلند سیمانی است. وقتی نیرو‌های حماس با لودر این گذرگاه‌ها را باز کردند یا با انفجار‌ها موفق شدند راه را به طرف شهرک‌های اسرائیلی باز کنند، برخی از قسمت‌های آن تنها ۵ کیلومتر تا غزه فاصله دارد و بنابراین بعد از عملیات حماس خیلی از نیرو‌های مردمی و هواداران شبه نظامیان فلسطینی با اطلاع از باز شدن مرز، وارد شهرک‌های یهودی نشین شده‌اند و اتفاقاتی مانند کشتن برخی غیرنظامیان رخ داده است.

اما این سیاست مطابق با سازماندهی حماس نبوده است و حماس نیز در چندین مرحله به صورت رسمی با بیانیه و نیز پخش برخی فیلم‌های ویدیویی نشان داد که در این حمله، ساکنین شهرک‌های یهودی نشین هدف نبوده‌اند.

روزی که حمله انجام شد، «عید غفران» در اسرائیل بوده است که تعطیل رسمی است و منطقه‌ای که جشنواره موسیقی بود، جزئی از منطقه عملیاتی حماس بود و وقتی گذرگاه‌ها باز شد افراد معدودی از اهالی نوار غزه با سلاح‌های سبک غیر سازمانی وارد شدند و بدون سازماندهی رفتار کردند که این شرایط ناشی از آزادی گذرگاه‌ها و سقوط گذرگاه‌های مرزی و همزمان با سقوط دیوار‌های امنیتی بوده است، در حالی که حماس برای اهداف آتی خود و افزایش برگ‌های برنده در مذاکرات احتمالی با اسرائیل، فقط به دنبال افزایش تعداد اسیران بوده است.

منبع: ایرنا

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار