به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، در دوهفته اخیر، اخبار مربوط به سرزمینهای اشغالی سرخط خبرگزاریها و مطبوعات جهان شده است. دوربینها روی خاورمیانه و بالاخص مناطق شرقی دریای مدیترانه فوکوس کرده اند تا آنچه را که در میدان نبرد بین جبهه مقاومت و رژیم صهیونیستی رخ میدهد ثبت کند.
از روز اول رسانههای صهیونیستی نوک طراحی ضربت طوفانالاقصی را متوجه جمهوری اسلامی کردند و ایران را عامل اصلی این عملیات دانستند. بار دیگر تقابل ایران و اسرائیل مورد توجه تحلیلگران، سیاستمداران و خبرنگاران جهان واقع شد و از گوشه و کنار تحلیلهای مختلفی را در اینباره میشنویم و بسیاری همچنان پای اخبار و رسانهها نشستهاند تا ببینند آخر این قصه چه میشود. اما در همین راستا بود که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود که در دانشگاه افسری امام علی ایراد کرد گفتند: «ما پیشانی و بازوی جوانان فلسطینی و طراحان مدبر و هوشمند فلسطینی را میبوسیم و به آنها افتخار میکنیم، اما این یاوهگوییها اشتباه و این محاسبه غلط است و کسانی که میگویند ضربه اخیر فلسطینیها ناشی از غیرفلسطینیها است، ملت بزرگ فلسطین را نشناختهاند و دستکم گرفتهاند.» این سخن به خوبی واقعیت محور مقاومت را روشن میسازد که بلوغ این جبهه امروزه امری جدی و تعیین کننده در منطقه است و نیروهای فلسطینی، به عنوان یکی از اصلیترین بازوان محور مقاومت توانایی تصمیم در قبال کشور خود را از طریق نبرد سخت با رژیم صهیونیستی دارند. اما در آن سوی خاورمیانه، در جایی که تحریریههای وابسته به غرب و اسرائیل، رسالت روزنامهنگاری دروغین را ایفا میکنند تا ایماژ و ذهنیت غلط، جای حقیقت در ذهن مردم ایران بنشیند، چنین چیزی را تجسم میکنند که جمهوری اسلامی ایران آتشبیار معرکه در خاورمیانه است و اگر امروزه التهابات در سرزمینهای اشغالی بالاگرفته و غزّه تبدیل به گورستانی برای کودکان خردسال و زنان بیپناه شده است؛ مقصر اسرائیل نیست که شبانهروز با بمب فسفری و قطع کردن آب و برق زندگی مردم نواز غزه را سخت کرده، بلکه عامل این جنابت جمهوری اسلامی است که از ابتدا سر سازش (بخوانید تسلیم) در مقابل اسرائیل نداشته و در برابر سلطه جهانی در منطقه جبهه مقاومت را حمایت میکند!
در نظر آنان نقطه عطف درگیری با اسرائیل انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن یعنی جمهوری اسلامی است و تا قبل از آن در منطقه صفا و صمیمیت در کار بوده است و رژیم صهیونیستی رابطه خوبی با مردم ایران برقرار ساخته بود! اینان یا تاریخ را خوب نخواندند و یا قصد وارونه نشان دادن حقیقت را دارند.
رنه گنون در کتاب سیطره کمیت و علائم آخرالزمان مینویسد: «شاید بتوان گفت که وارونگی مرتبه آخر سیر تکامل انحراف است.» و به درستی جریانات رسانهای فارسیزبان، اما بیگانه و پولبگیر که با فرهنگ و ادب ایرانی قرابتی ندارند، با تلاش برای وارونه نشان دادن حقیقت تاریخ و چیستی و کیستی شر مطلق؛ پلههای ترقی در انحراف را طی میکنند. در این نوشتار مختصراً برخی از دلایلی که نشان میدهد چرا اسرائیل خطرناک است و درگیری با آن چیزی فراتر از نظام جمهوری اسلامی است، از نظر خواهد گذشت.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود اعتقادات اسلامی مردم ایران که دفاع از مظلوم سرلوحه آن بود، خاندان پهلوی با رژیم صهیونیستی رابطه خوبی برقرار کردند؛ همین موضوع باعث شد مردم ایران به حمایت از ملت فلسطین برخیزند و با آنها علیه رژیم صهیونیستی همسو شوند. به طور مثال پس از واقعه «یومالنکبة» که در آن اسرائیل اعلام موجودیت کرد، دیری نگذشت که آیتالله کاشانی (رحمةالله علیه) با برگزاری راهپیمایی علیه این اتفاق موضعگیری کرد. حضرت امام خمینی (ره) هم در سخرانی خود در ۱۳ خرداد سال ۱۳۴۲ درباره حضور اسرائیل در ایران و آثار این حضور فرمود: اسرائیل نمیخواهد در این مملکت دانشمند باشد؛ اسرائیل نمیخواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمیخواهد در این مملکت علماى دین باشند؛ اسرائیل نمیخواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. مسأله اصلی آن است که رژیم صهیونیستی یعنی وجود جریان سلطه در منطقه و غصب اراضی مسلمین و به تاراج بردن اموال آن. ضمن اینکه ایده اسرائیل بزرگ (از بحر تا نهر) هم از بعد ژئوپولوتیکی امری خطرناک برای مردمان منطقه است و برخورد با آن ضروری.
برخلاف پیش فرض امثال زیباکلامها و برخی روشنفکران حوزه علوم سیاسی که سیاستهای جمهوری اسلامی و گفتمان انقلابی را نقطه شروع دشمنی میان ایران و رژیم صهیونیستی میدانند، باید گفت اصل ایده و نظام رژیم اشغالگر بود که ایران را به دفاع از حریم خود و مسلمانان منطقه وادار کرد. شهید مطهری در گفتاری که سال ۴۸ ایراد نمود گفت: «هدف مگر تنها همین است که یک دولت کوچکی در آنجا تشکیل بشود؟ خیلی اشتباه میکنیم! او (اسرائیل) میداند که یک دولت کوچک بالاخره نمیتواند در آنجا زندگی بکند. یک اسرائیل بزرگ [لازم است که]دامنهاش تا ایران خودمان هم شاید کشیده بشود.»
محمدرضا پهلوی، دیکتاتور و دیکتاتورزاده ایران که با انقلاب اسلامی از سلطنت عزل شد و از کشور گریخت، یکی از متحدین استراتژیک رژیم صهیونیستی به حساب میآمد که برای کنترل بر کشور و حفظ سلطنت خود حاضر شد هر نوع همکاری با جریان سلطه و نورچشمی آن یعنی اسرائیل را بپذیرد و از آن طرف برای سرکوب آزادیخواهی مردم ایران دست به دامان آنان شود. ایده ساواک، به عنوان دستگاه مخوف اطلاعاتی نشاندهنده عمق همکاری دو رژیم پهلوی و صهیونیستی برای فشار بر مردم ایران است. پس از اینکه در سال ۱۳۳۹، گروه آموزشی سیا ایران را ترک کرد، گروهی از مربیان آموزشی موساد- سازمان اطلاعات خارجی رژیم صهیونیستی- آموزش ساواک را برعهده گرفتند. این گروه تا سال ۱۳۴۴ در ایران باقی ماندند و آموزشهای لازم را درراستای آموزشهای سیا به ساواک ارائه کردند. مطابق آنچه در خاطرات حسین فردوست بیان شده اسرائیل دارای ۳ پایگاه برون مرزی در ایران بود که از سال ۱۳۳۷ ایجاد شده بود. این ۳ پایگاه در خوزستان، ایلام و کردستان و در مجاورت ساواک مستقر بود، هدف پایگاههای برون مرزی اسرائیل در ایران، عراق و کشورهای عربی بود و اکثر مأمورین را این ۳ پایگاه استخدام میکردند و پس از آموزش کامل مرحله بهرهبرداری شروع میشد. ایده اسرائیلی ساواک و همکاری اطلاعاتی و امنیتی دو رژیم مذکور به خوبی بیانگر دشمنی اسرائیل با مردم ایران است. همچنین مواردی نظیر از بین بردن کشاورزی ایران در قبل از انقلاب؛ تلاش برای تخریب بازار توسط ایادی بهایی خود و... از جمله مواردی است که به خوبی خط درگیری بین اسرائیل با ایران را مطرح میسازد.
بعد از انقلاب هم ما شاهد اقداماتی از سوی اسرائیل هستیم که این بغض از ایران را به سرحد اعلا رسانده است. ترور دانشمندان و نظامیان ایران، طرح تجزیهطلبی کشور در راستای اجرای ایده خاورمیانه جدید و حمایت از غول خونخواری به نام داعش و گروههای تروریستی بیانگر آن است که برای اسرائیل آن چیزی که اهمیت دارد داغ نگه داشتن تنور جنگ و درگیری در این منطقه است تا بتواند با خیال راحت بر خاورمیانه حکمرانی کند.
منبع: سایت الف
انتهای پیام/ ۱۳۴