به گزارش خبرنگار دفاعپرس از گرگان، «سیدمهدی سادات حسینی» در سال ۱۳۴۳ در شهرستان بندرگز در غرب استان گلستان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان «ساحل» و «نظام الملک» زادگاهش به پایان رساند. پس از طی دوره متوسطه وارد حوزه علمیه شد و در مدرسـة علمیـة «رضویه» (سردار سابق) شهرستان گرگان مشغول تحصیل شد.
ساداتحسینی سپس مدتی را در مدرسه علمیه امام محمدباقر (ع) بندرگز، نزد حجت الاسلام و المسلمین «ربّانی» و مدرسه علمیه «رستمکلا» قدم گذارد و از محضر اساتید آنجا بالأخص آیت الله «ایازی» بهرمند شد.
پس از آن جهت تکمیل تحصیلات و کسب علم و دانش بیشتر، وارد حوزه علمیه قم شد و در جوار آستانه مقدسه حضرت معصومه (س) مشغول تحصیل شد.
با آغاز جنگ تحمیلی، شهید سادات حسینی، همزمان با تحصیل علم، به عنوان نیروی رزمی تبلیغی، چندین مرتبه به جبهه اعزام شد، آخرین اعزام شهید، عملیات والفجر ۴ در ۲۷ مهر ۱۳۶۲ در منطقه پنجوین مریوان بود که چند روز بعد از شروع عملیات، در اول آبان ۱۳۶۲ در مریوان با انفجار مین توسط نیروهای ضدانقلاب به شهادت رسید و جاودانه شد، پیکر مقدس این شهید بزرگوار در گلزار شهدای بندرگز، به خاک سپرده شد.
فرازی از وصیتنامه روحانی شهید «سیدمهدی سادات حسینی»
«الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عند الله و اولئک هم الفائزون» (توبه/۲۰)
«آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت کردند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان به خصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.»
اینجانب سید مهدی سادات حسینی، فرزند سید قربان سادات حسینی در سن ۲۰ سالگی وصیت نامه خویش را به این شرح آغاز میکنم.
با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب، این شیر غرّان، پیر جماران، بر هم کوبنده کاخ ستمگران و با درود به ارواح پاک طیبه شهدا و با سلام به خانواده محترم شهدایی که با نثار خون فرزندان خویش، درخت تنومند مکتب حسین (ع) را آبیاری کردند و با سلام به خانوادههای محترم شهدا که چنین فرزندانی تربیت یافته در مکتب حسین (ع) را تحویل حسین زمان خود دادید. اما بعد، شهادت میدهم به یگانگی خدا، بعد شهادت میدهم به رسالت محمد (ص) آخرین رسول خدا همانطوری که در یگانگی خدا نباید شک و تردید راه بدهید.
همه با اینکه مسلمان هستیم این مسلمان بودن به زبان گفتن کافی نیست، بلکه باید به مرحله اجرا درآید. وقتی که دین اسلام را قبول کردیم تا آخرین لحظه باید به این ایمانی که آوردهایم پایدار و استوار بمانیم. کل مسئله این است: اسلام، یعنی تسلیم شدن در برابر امر خدا و ایستادگی کردن در مقابل همه چیزهایی که بر خلاف چهارچوب قوانین اسلام باشد. اسلام، اصول دین دارد، فروع دین دارد.
یکی از واجبات فروع دین، مسئله جهاد میباشد که بر هر فرد مسلمان واجب است. یعنی به خاطر اینکه یکی از وظائف شرعی دین مقدس اسلام را انجام داده باشم برای جهاد به سوی جبهههای حق علیه باطل روانه گشتم. ای امت حزب الله! از خط ولایت فقیه که ابتدا و انتهای راه انبیا و پیامبران میباشد، هرگز خارج نشوید و از رهبری امام امت، این امید مستضعفان جهان پیروی کنید.
در این عصر هر کس بخواهد در مقابل ولایت فقیه و رهبری پیامبر گونه امام عزیزمان موضع بگیرد، سرنگون خواهد شد که خود نخواهد دانست این سرنگونی از کجا بوده است. راه خمینی، راه الله است. هر کس از راه خمینی جدا شود، از صراط مستقیم جدا شده است. برادران و خواهران! اسلام غریب است. اسلام، نیاز به خون شما مسلمانان دارد. اختلاف را کنار بگذارید و همه یک صدا، ندای حق طلبانه امام حسین (ع) و ندای حق طلبانه حسین زمان، قائد اعظم، پیر جماران، بر هم کوبنده کاخ ستمگران را لبیک بگوئیم تا باشد با این لبیک گفتن، راه پر افتخار سعادت و شهادت سوی همه ما گشاده شود.
یک پیام به خانواده محترم خود مخصوصاً پدر و مادر گرامی (دارم)؛ بعد از شهادت حقیر، مردم را به صبر و بردباری دعوت کنید. افتخار کنید که فرزندی در راه خدا دادهاید و از خدا بخواهید این قربانی را قبول بفرماید. از قول حقیر به تمام کسانی که در خط ولایت قرار دارند، سلام گرم اینجانب را برسانید و دیگر عرضی ندارم، جز سلامتی شما.
انتهای پیام/