به گزارش از لرستان، حماسه سازان شلمچه نوشتۀ عصمت دهقانی است که در شهریور ۱۴۰۲ توسط انتشارات هاویر و با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس لرستان به چاپ رسیده است.
در این کتاب ۲۳۹ صفحهای خاطراتی از ۳۴ رزمنده لرستانی شرکت کننده در عملیات کربلای ۵ که برخی از آنها در عملیات کربلای ۴ نیز حضور داشته اند، چاپ شده است.
برای انجام این اثر، منابع اسناد و مدارک و پروندههای مصاحبۀ رزمندگان گردانهای لشکر ۵۷ حضرت ابولفضل علیه السلام شرکت کننده در عملیات کربلای ۵ که در آرشیو اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس لرستان موجود است، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت، سپس با مطالعه چند عنوان کتاب با موضوع عملیات کربلای ۵ و تماس تلفنی با برخی از راویان خاطرات و کسب اطلاعات تکمیلی، مرحله تدوین و بازنویسی انجام شد.
در خاطرهای از کتاب آمده است:
شهادت فرمانده
راوی: محمدحسین فلک الدین
بعد از عملیات کربلای ۴ که به پادگان برگشتیم. چند روزی بیشتر نگذشته بود که به ما گفتند قرار است یک عملیات گسترده به زودی انجام میشود. بایستی نیروها را ساماندهی میکردیم و برای عملیات آماده میشدیم.
نمیدانستیم عملیات بعدی در همان منطقۀ عملیات کربلای ۴ است. تصور ما این بود این بار در منطقۀ دیگری با دشمن میجنگیم. اما بعد از دو سه روز گفتند عملیات در همان منطقه انجام خواهد شد.
خیلی زود برنامه ریزی شد و ما به سمت خرمشهر حرکت کردیم. به آنجا که رسیدیم، در بیمارستان خرمشهر مستقر شدیم. مقر لشکر ۵۷ حضرت ابوالفضل سپاه لرستان آنجا بود. عملیات کربلای ۵ با رمز مقدس یا زهرا (سلام الله علیها) شروع شد. از لشکر ۵۷ در مرحله اول گردانهای شهدا، ابوذر و مالک اشتر به خط زده بودند و در مراحل بعدی گردانهای محبین و کمیل باید به خط میزدند.
یک هفتهای در مقر بودیم که به ما آماده باش زدند. دل توی دلمان نبود. مدت زیادی از شهادت و یا اسارت برخی از دوستانمان در عملیات کربلای ۴ نگذشته بود، حس انتقام جویی از دشمن ما را به نبردی جانانه ترغیب میکرد و از طرفی نگران این بودیم که نکند این بار نیز شاهد از دست دادن دوستانمان باشیم. ذکر، دعا و توسل از لب بچهها قطع نمیشد.
با هر سختی که بود و با کمک گردانهایی دیگر از سایر استانها، خط- جزیره بوارین- را گرفتیم. حالا باید تمام سعی خود را میکردیم که خط را حفظ کنیم.
فرمانده گردان ما آنجا «علیمردان آزادبخت» که از نیروهای رشید، با اخلاق و زبده لشکر ۵۷ حضرت ابوالفضل بود معاون اولش «علی محمد کوشکی» و معاون دومش، «علیمحمد طرهانی» بودند. علیمردان آزاد بخت همراه معاون دومش شهید شدند. ما مثل فرزندانی که پدرشان را از دست دادهاند و خانوادهای که سرپرستش را از دست داده است، داغدار شدیم.
دو تا معاون گردان از دست داده بودیم و یک فرمانده گردان ما زخمی شده و در خط دو تا از فرمانده گروهانهایمان زخمی شده بودند. نهایتاً یکی از فرمانده گروهانهایی که آنجا حضور داشت، به عنوان معاون گردان انتخاب شد. تا نزدیک ۵ روز در خط بودیم که یکی از بچههای کوهدشت آمد فرماندهی گروه آنها را به عهده گرفت.
به چهرۀ هرکدام از بچهها که نگاه میکردم، غم از سر و رویشان میبارید. ضربه سنگینی به گردان وارد شده بود. با صحبت کردن با بچهها سعی کردم کمی روحیه شان تغییر کند. بهشان حق میدادم که اینهمه ناراحت باشند چرا که شهید کوشکی که از فرماندهان و افراد شاخص لشکر لرستان بود و در عملیات کربلای ۵ با توجه به مجروحیت علی مردان آزادبخت در کربلای ۴، نقش مهمی در فرماندهی گردان داشت.
انتهای پیام/