به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «صبرعلی کلانتر» قبل از عملیات «کربلای یک» وارد گردان تخریب لشکر۱۰ سیدالشهدا (ع) شد. در قدم اول که خودش را معرفی کرد و گفت: «من بچه خزانهام و از نوع شرورش هستم»، بعضیها گفتن فضای معنوی تخریب جای امثال این بچهها نیست. اما صبر علی به ظاهر کم سواد در ظرف یکی یا دو ماه آنچنان اوج گرفت که اخلاص از سر و رویش میبارید.
بعد از کلی دعا و ثنا نامش جزو غواصان خط شکن عملیات «کربلای ۵» انتخاب شد. اما مشکل این بود که قدش بلند بود و لباس غواصی اندازهاش نبود. شب عملیات کربلای ۵ برای زدن معبر و باز کردن موانع مقابل دژ شلمچه با گردان حضرت علی اکبر (ع) حرکت کرد. صبرعلی علاقه زیادی به خانوم حضرت زهرا (س) داشت و نام بی بی دو عالم بر زبانش بود که گلولههای دشمن در داخل آبگرفتگی مقابل دژ شلمچه سینه و پهلویش را دریدند. او در نیمه شب ۱۹ دیماه ۶۵ در عملیات «کربلای ۵» آسمانی شد.
جعفر طهماسبی از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) در خاطرهای از این شهید روایت کرد: روز ۱۸ دیماه سال ۱۳۶۵، قبل از ظهر یک دسته از غواصهای تخریب که مسوولشان حاج ناصر اسماعیل یزدی بود مامور به گردان رزمی شدند. بعد از سوار شدن تویوتا به طرف خط شلمچه رفتند. من نیز همراه آنان رفتم. وقتی رسیدیم ظهر شده بود، نماز را داخل کانال خط اول خودمان به صورت فرادا خواندیم.
چون یک مقدار از مسیر را پیاده آمده بودیم حسابی گرسنه بودیم. حاج ناصر، شهید صبر علی کلانتر را فرستاد غذا بگیرد. بچههای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام که کنار ما بودند یک کیسه فریزر دستشان بود که داخلش برنج و گوشت بود. ما هم به خودمان وعده چلو گوشت داده بودیم که شهید کلانتر رسید. اما گفت با عرض شرمندگی، چون اول ما سجود داشتیم قبل از وجود، به آقایون سجودی غذا نرسید عوضش وجودیها دو نفره غذا بردند. تا این را گفت همه به او اعتراض کردند. گفتیم حالا ببینیم چه گرفتی. دیدیم یک بسته نان و دو سه جعبه خرما و یک جعبه هم کشمش آورده و این شد ناهار ما. بعد شهید کلانتر با خنده رو کرد به آن بچههایی که داشتند با ولع چلو گوشت با نوشابه میخوردند و گفت زیاد هم خوشحال نباشید و حول شما را بر ندارد، شب دراز است. حدسش درست بود غذاها خراب شده بود و خیلیها موقع درگیری دنبال دستشویی میگشتند.
انتهای پیام/ ۱۴۱